خبر و دیدگاه

پرُقدرت‌ترین زن مسلمان

شاید هیچ خانمی از فلات ایران به اندازهملکه نورجهانزرنگ، طناز، قدرتمند و سیاستمدار نبوده باشد.و شاید هم هیچ خانمی به اندازه او در گسترش زبان و فرهنگ فارسی نکوشیده باشد. نورجهان یگانه زن پرقدرت مسلمان بود که صاحب مهر و سکه بنام خویش شدی و امور یکی از بزرگترین امپراتوری های جهان از پشت پرده هدایت کردی.

‘مهرنسا’، که پسان‌ها به ملکه نورجهان مشهور شد، دختر یکی از نخبگان فارس بود که تقریبا ۴۰۰ سال پیش به سمت وزیر یا اعتماد الدوله در عصر نور الدین جهانگیر، شهنشاه مغولی هندوستان، ایفای وظیفه مینمود.

حکایت است وقتی چشم شهنشاه در مراسم میله نوروز به مهرنسا در مینا بازار دهلی افتاد از طنازی و زیبایی او انگشت به دهان شدی و عاجل پیشنهاد ازدواج بکردی. مهرنسا که هم شاعر و هم خیلی زرنگ بود در پاسخ بگفتی: وقتی شاه چیزی بخواهد رعایا چه گزینه جز اطاعت داشتی!

جهانگیر که از پدر و پدربزرگ امپراتوری بزرگی و باثباتی به میراث گرفته بود، حال صاحب زنی شده بود که در زیرکی، دانش و پارسایی نیز همتایی در سرزمین هندوستان نداشت. همان بود که شهنشاه تا هنگام مرگ دلباخته او باقی بماند.

وقتی جهانگیر، بخاطر افراط در شراب نوشی و تریاک، لجام مملکت نزدیک بود از دست بدهد، فرصتی پیشامد تا مهرنسا پیشآهنگ همه امور شود. گویند که از ۲۱ سال پادشاهی جهانگیر، امور مملکت در ۱۵ سال پسین کاملن در دست مهرنسا بود. او در پهلوی ترویج فرهنگ، ادبیات فارسی و شهرسازی، به هنر و موسیقی نیز پرداخته و در بهبودی زندگی زنان نیز همت گماشتی.

مهرنسا بسیاری دانشمندان، اهل هنر و ادب و موسیقی از فارس و خراسان به هندوستان فراخواند و در منصب های کشوری و هنری تعبیه کرد. و هم با رندی خاص برادرزاده اش یعنی ارجمند بانو، که مثل او زیبا و پارسا بود، را به عقد پسراندر خود یعنی شاه جهان در آورد. و ارجمند بانو یاممتاز محلمثل عمه چنان خرد، فرهنگ و پارسایی بخرج دادی که با مرگ او شاه جهان اشتیاق تخت و تاج از دست بداد و بنایتاج محلیکی از هفتمین عجایب دنیا را به یادگار او بساخت. بعد ها مهرنسا و جهانگیر هم در دو بنای زیبا در حواشی لاهور برای همیش بخواب شدند.

تقریبا ۴۰۰ سال پس ازین دو زن پارسا و قدرتمند، حال از زنان ما چه که حتی از مردان ما هم مپرس! بگفته حضرت فردوسی:

به یزدان که گر ما خرد داشتیم

کجا این سر انجام بد داشتیم

این هم یکی از اشعار ملکه نور جهان:

دلبهصورتندهمناشدهسیرتمعلوم

بنده ی عشقم و هفتاد و دو ملت معلوم

زاهدا هول قیامت مفگن در دل ما

هول هجران گذراندیم و قیامت معلوم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا