خبر و دیدگاه

افول هژمونی جهانی امریکا و اروپا – عصر ما بعد غرب

 

نظم جهانی غرب ، و نهاد های غربی  در نتیجه چالشهای بنیویی و  پیچیده در آزمایش سرنوشت سازی قرار گرفته است، گزارش تحلیلی امنیتی- دفاعی کنفرانس بین المللی امنیتی مونیخ، هشدار میدهد که ممکن است مجموعه ارزش های قیمی آنچه بنام  جهانی گری غرب شناخته میشود، به بنبست مواجه شده و در حال فروپاشی باشند.

 این گرازش تحقیقاتی را که  مجموعه ی  از نهاد های فکر ساز  و اطاق های تحلیل ظواهر انسانی – سیاسی غرب   ( تینک  تانک)  برای کنفرانس امنیتی مونیخ تهیه دیده اند ، اسباب فروپاشی هژمونی نظم جهانی غرب را در عوامل آتی نشانی نموده اند:

۱- ضعف انسجام اروپا ؛

۲- خروج انگلیس از اتحادیه اروپا؛

۳- قوت گرفتن نیرو های پوپلستی در جوامع غربی ؛

۴- تبعات گزینش ترامپ به ریاست جمهوری امریکا؛

۵- ناکامی در حل بحران های جهانی، بویژه بحران سوریه؛

۶-  ظهور قوی روسیه و چالش های که کشور های یاغی برای نظم بین المللی ببار آروده اند؛

گزارش تحلیلی امنیتی و پالیسی های دفاعی کنفرانس مونیخ بطور جدی هشدار میدهد که امکان فروپاشی سیستم جهانی لبرال دیمکراسی وهژمونی غرب بر نظام بین الملل با تاثیر پذیری امریکا و اروپا از رویکرد های سیاسی پوپلستی، استفاده ابزاری از میدیا  و منابع معلومات و ظهور قوی و شکوهمند نظام های غیر دیمکراتیک که به ارزش های لبرالیزم  جهانی باور ندارند، نسبت به هر زمان دیگر بیشتر محتمل است.

این گزارش کمپین های ارایه معلومات نادرست به مردم، بالاگرفتن محبوبیت راستگرا های پوپلست که خواهان سوء  استفاده از ترس و تبعات منفی جهانی گری و پدیده جهانی مهاجرت برای تحقق اهداف سیاسی معین اند ، را تهدید واقعی برای نظام بین الملل تلقی نموده و از آینده مبهم نظام بین الملل ابراز نگرانی می نماید.

گزارش  مورد نظر تصریح  میدارد  که غرب و نماد های آن چون: ملل متحد، اتحادیه اروپا ، پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) نظام های دمکراتیک قطری، بازار آزاد ، نهاد های مالی جهانی و  رویکرد ها و برداشت های باز لبرالستی با تهدید های  داخلی و خارجی روبرو هستند و این تهدید ها نظم جهانی غرب را در سراشیبی سقوط قرار داده است.

 این  گزارش که در  نود  صفحه  تحت  عنوان ” مابعد  حقیقت ، ما بعد غرب ، مابعد نظم جهانی ”  تهیه  شده است ، در موازات با آغاز  ۵۳ مین  نشست  سالانه  کنفرانس مونیخ  که ۳۰ رییس  دولت  به اضافه ،سرمنشی  ملل متحد، دبیرکل ناتو، رییس پارلمان اروپا دونالد توسک  و معاون  رییس  جمهور، وزیر دفاع و زیر امنیت داخلی ایالت متحده  امریکا در آن شرکت جسته اند، از محتویات آن پرده برداشته شد.

گزارش مورد نظر که حاوی تحلیل و بررسی های  احصایوی است ، بحران نظام بین الملل فعلی، دیمکراسی غربی، شرایط آسیب پذیر اتحادیه اروپا ، چالش های گروپ های جهادی، بازی سیاسی با منابع معلومات،  استفاده  ابزاری از میدیا، تحولات دریای چین شرقی، رویداد های خاورمیانه و خلاء  نفوذ بین المللی در نتیجه کاهش نقش ایالت متحده امریکا در زیر ساخت های امنیتی جهان را مورد ارزیابی قرار میدهد.


نا امیدی و پرتگاه سقوط

این گزارش به بررسی نا امیدی عمومی و  پرتگاه سقوط در سیر تحولات اروپا پرداخته وتبین نموده است که کتله های معتبری از ملت های اروپایی اعتماد شان را نسبت به اتحادیه اروپا از دست داده و محبوبیت گروه های پوپلستی که با نقش آفرینی این اتحادیه دشمنی دارند، با گذشت هر روز بیشتر تقویت میگردد.

حمله های ترورستی ، تبعات خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، بر سر  قدرت آمدن دونالد ترامپ در امریکا به عنوان نشانه بارزی از  قدرت گیری نیرو های پوپلستی و  ورود سیلی از مهاجرین در نتیجه بحران های خاورمیانه، آسیایی مرکزی  و اروپای شرقی به اروپا ، امریکا  ، استرالیا و کانادا بر شدت  و سرعت این بحران افزوده و چالش های وجودی و اخلاقی جدیدی را در برابر نظام بین الملل قرار داده است.

بدون شک سال ۲۰۱۷  با  توجه  به پیروزی دونالد ترامپ ووضعیت عمومی ملت های اروپا ، سال  استثنایی،و چون سال ۱۹۸۹ (فروریزی دیوار برلین)  و سال ۱۹۴۵( پایان جنگ دوم جهانی)  سال سرنوشت سازی برای جهان خواهد بود ، زیرا تحولاتی عمیقی در این سال بوقوع خواهد پیوست ، بویژه اگر گروه  راستگرای جبهه ملی فراسنه به رهبری ماری لوپین در  انتخابات فرانسه برنده شود.

مدیرکنفرانس  بین  الملی مونیخ، فولفغانغ ایشینگر  می میگوید: نا آرامی و شکنندگی امنیت بین المللی  به شکل بی سابقه ی حاد است و  این  وضعیت را میتوان با آنچه قبل از جنگ دوم جهانی، جهان شاهدش بود، مقایسه کرد ،و اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، جهان در برابر فروپاشی نطام دیمکراتیک اروپا و امریکا قرار خواهد گرفت، امریکه  نظم بین المللی فعلی را به بایگانی تاریخ خواهد سپرد .  

انسجام  ضعیف

نویسندگان گزارش ما بعد غرب به این نظر هستند که اگر  نظام بین الملل غربی به تاریخ بپیوندد، اسبابی که این حرکت را تسریع خواهد نمود، عوامل آتی خواهند بود: ضعف انسجام در اتحادیه اروپا ، فرپوپاشی قوانین پایدار  اطلاع رسانی معیاری ،  برسر اقتدار شدن جریان های پوپلستی با نگرش های نیو فاشیستی که از پس منظر های ممکن شبیه  به فاشیزم کلاسیک باشند.


کارشناسانی که این گزارش را تهیه نموده اند، به وضاحت اذعان نموده اند که اجتناب ترامپ  از بکار بردن واژه های دیمکراسی و حقوق بشر در سخنرانی  بعد  از مراسم تحلیفش را به اضافه  موضعگیری های تنش آمیزش علیه رسانه ها ،فال بد برای ارزش های لیبرال در سراسر جهان تلقی می نمایند.

ایشینگر همچنان به زاویه دیگری که در این گزارش آمده است ،اشاره نموده گفت: ما با نوعی خود بینی، دگماتیزم ، تعصب و حمایت همگانی از بستن مرز ها در برابر مهاجرین و نوعی شئونیزم ستیزه جو  مواجه هستیم، امریکه ارزش های لبرال دیمکراسی را به چالش کشیده و  نشانگر آن است که کتله های معتبری از اروپای ها ایمان شان را به نماد ها، الگو های دیمکراتیک و ارزش های ماهوی آن از دست داده اند.  

یکی از دیپلومات های سابق آلمان  که در تدوین گزارش مابعد  غرب  شرکت جسته است گفت  با توجه با آنچه با آن روبرو هستیم ، انتظار میرود بازیگران جدید بین المللی غیر غربی از جمله روسیه در تشکیل نظم جدید بین المللی”  ما بعد غرب ”  که در حال شکل گیری است،  نقش بازی نمایند.

 وی گفت این امر  ممکن است  از طریق اصلاح نظام بین الملل فعلی  ویا از طریق  شکل  دهی  نظام  بین  الملل جدید با قواعد  متفاوت صورت گیرد.

نظر سنجی های وسیعی که تهیه کنندگان این گزارش در کشور های مختلف از جمله در امریکا ، آلمان و اسپانیا انجام  داده اند ، نشان میدهد که تعداد زیادی از شهروندان این کشور ها برخلاف ۱۵ سال قبل از نظام های توتالیتر برای مدیریت جوامع بشری ، بویژه جوامعی که خود در آن  زندگی می نمایند ،در مقایسه با سیستم های دیمکراتیک حمایت می نمایند و این همه ناشی از سرخوردگی های است که در نتیجه تراکم  نا کامی ها  ببار آمده است.  

از نظر نویسندگان این گزارش مرحله مابعد غرب با ناکامی امریکا و اروپا در سوریه و چشم پوشی از کشتار هزاران شهروند غیر مسلح در نزاع های سوریه ، عراق ،فلسطین، یمن ،  لیبی ، سومالی، افغانستان ،  اوکراین ، بحرین و  ماینمار آغاز شده است.

این گزارش دارمنه دار شدن نارضایتی  در جهان اسلام و روی آوردن بخش های از جوامع اسلامی به  افراط گرایی خشونتبار و  تنش های مسلحانه را  چالشی قلمداد می نماید که نشانگر ضعف نظام بین الملل در معاجله بحران های حاد بین المللی  است.

هارولد  جیمیز  مورخ  و استاد  دانشگاه  پرینستون امریکا را عقیده بر این است که احتمال وقوع جنگ جهانی سوم در حال حاضر یک تهدید جدی و واقعی است و  فضای قبل از جنگ جهانی اول و دوم با فضای امروزین جهان از جهت های شباهت های انفکاک ناپذیر دارند.

وی می گوید: گزینش دونالد ترامپ و  خروج انگلیس از اتحادیه اروپا نشانگر این هستند که مردم و ملت ها اعتماد شان را به پروسه جهانی گری از دست داده اند و این در ذات خود ممکن است باعث نزاع جدید در سطح جهان شود.

او اضافه نمود در سال های قبل از بروز جنگ جهانی اول، وزارت های خارجه و  سازمان های استخبارات برخی کشور ها به پروسس معلومات برای رسیدن به مقاصد عسکری روی آرودند، امریکه منجر به مسابقه تسلیحاتی و در گرفتن آتش جنگ شد، آنچه امروز شاهد آن  هستیم نیز از جهت های شبیه به همان وضعیت است ،چون در شرایط فعلی نیز برخی کشور ها تلاش دارند با چیرگی بر وسایل اطلاعات جمعی  و ارتباطات، هژمونی  سلطه خویش را تحت نام جهانی گری بر جهان تحمیل نمایند ،موضوعی که در منتهی الیه دیگران را نیز تحریک خواهد کرد به چنین امری  روی آورند و این در ذات خود تنش زا است و جهان را بسوی آینده مجهول که ممکن است به جنگ سوم جهانی منجر شود ،سوق خواهد داد .

پروفسور جیمیز میگوید عامل سیاسی مهم دیگرکه در این میان حایز اهمیت است، این است که احزاب و سط و طیف های اعتدالگرا که ذاتا  باز اندیش و طرفدار تجارت آزاد و مهاجرت اند ،تحت فشار راست گرا ها و چپ گرا های افراطی قرار دارند،  و این امر  بدون  تردید  به کاهش  جهانی گری  می انجامد و کاهش جهانی گری در گذشته  نیز نتیجه حتمی اش هر دو جنگ جهانی بوده است.

پروفسور جیمز میگوید متاسفانه باید اعتراف نماییم که فکر انسانی به سبب تجارب اشتباه و انحراف رفتاری یک بار دیگر عقب برگشت داشته است و اینکه فکر میشد جهانی گری یک امرحتمی و برگشت ناپذیر است به بنبست مواجه شده  و اشتباه اش ثابت شده است.

امروز دیگر به ندرت کسانی را میتوان پیدا نمود که معتقد باشند  که جهانی گری با توجه به تراکم تجارب فعلی حلال مشکلات  پیچیده شیوه زندگی بشر  در  هزاره سوم است.  

پروفسور  جیمیز  در نیتجه  گیری از  سخنان  اش  میگوید  دشمنی  با پدیده  جهانی  مهاجرت  یکی  از بارزترین نماد  های  دشمنی  و نه گفتن  به پروسه  جهانی  گری است، موضوعی  که ممکن  است  در منتهی  الیه  نزاع وتنش حاکم بر روابط  جهان،  باعث  وقوع جنگ جهانی  سوم شود.

با توجه  به آنچه گفته  آمد  باید  نشانی  نمود که در پهلوی  تاثیر عوامل سالف  الذکر در صدمه زدن به پروسه جهانی گری، احتمالا مصادره  منابع ثروت جهان بواسطه  نخبگان جهانی لبرال دیمکرات، زیاد شدن فاصله بین متمولین  وفقرای جهان و حاکم شدن نوعی  هیپوکراسی و یا نفاق سیاسی در تعاملات لبرال دیمکرات ها با جهان  پیرامون، در شکل گیری وضعیت  فعلی و به بنبست مواجه شدن  پروسه جهانی گری بی اثر نبوده باشد.

در فرجام  باید  گفت  که  وضعیت آشفته  فعلی  جهان،  نیاز به اصلاحات بنیادین در ساختار های بین المللی را مبرم ساخته وضرورتی معرفی میدارد که نباید از آن  به هیچ وجهی فروگذشات  صورت گیرد.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا