Uncategorizedخبر و دیدگاه

مولفه‌های تغییر حاکمیت سیاسی شؤونیسم قبیله افغان به نظام پارلمانی

مردم ما آگاه اند که  ساختار “حاکمیت سیاسی شؤونیسم قبیله افغان” که در رأس آن دولت اشرف غنی احمد زی قرار دارد، با حمایت مستقیم گروه های مسلح طالبان افغان  و دولت پاکستان وعربستان سعودی وفعالیت های همسوی برخی از نهاد های سرمایه جهانی، یکجا مولد جنگ وخونریزی وتداوم قتل وکشتار در کشور ما می باشند. و دولت بدون آنکه تمکینی به مصونیت مردم وزیست اجتماعی جامعه بگذارد،  پیوسته در پی استقرار و تقویه حاکمیت سیاسی شؤونیسم قبیله افغان و نابودی نیروهای بومی این سرزمین و استمرار سیاست زائل شدنِ ارزشهای فرهنگی و زبانی و تاریخی  میهن ما اند.   

بگونه نمونه جنایت ساختار ” سیاسی شؤونیسم قبیله افغان” را در ۲۸ ماه حاکمیت سیاسی اشرف غنی احمدزی پیش کش می نمائیم: الجاج عبدالرحیم ایوبی نماینده مجلس ج.ا.ا. در یک مصاحبه تلویزیونی خود گفته بود که: “روزانه در افغانستان ۳۰۰ نفر شهروند ما کشته می شوند. و دولت گویا موفق به تأمین مصونیت شهروندان این کشور نمی‌باشد.

اگر رقم ۳۰۰ نفر را نمونۀ میانگین قبول کنیم، و این رقم را ضرب ۳۰ روز وحاصل آنرا ضرب ۲۸ ماه نمائیم. جمع معادله بدست آمده، مساوی است به  ۲۵۲۰۰۰ نفر.

یعنی ساختار “سیاسی شؤونیسم قبیله افغان” به رهبری اشرف غنی احمدزی در ۲۸ ماه حاکمیت اش  ۲۵۲۰۰۰ شهروند ما را بقتل رسانیده است.

فرآیند استقرار حاکمیت سیاسی وابسته افغانها در سرزمین خراسان و تحقق سیاست کشتار جمعی ، تداوم قتل وقتال وخون وخشونت از احمدشاه ۱۷۴۷ میلادی آغاز تا اشرف غنی احمد زی ۲۰۱۷ میلادی،  بدون تفاوت ادامه دارد.

اگر مردم می خواهند که از شر این اهریمن  دو ونیم سده ای  “حاکمیت سیاسی شؤونیسم قبیله افغان” رهایی یابند ، باید با ارادۀ خلل ناپزیر،  در پی نابودی این نعش مردار تاریخ ، ابراز وجود کنند. و به جای آن نظام پارلمانی مردم سالاررا جایگزین آن سازند؛ درغیر آن سالیان متمادی دیگری این تجاران و خاکفروشان سیاسی به حمایت نیروهای بیگانه، میهن ما را ویران،  ومردم ما را در اندوه وغم جگرگوشه های ایشان نگه  خواهند داشت.

باید تأکید کرد که برخی از رهبران سیاسی غیر افغان درفرآیند زمان – درساختار” سیاسی شؤونیسم قبیله افغان” درسمت های معاون اول ودو وسه رئیس جمهوری یا نخست وزیری ویا متصدی وزارت خانه ها ونهاد های قدرت واداره دولتی ایفاء وظیفه نموده اند.

اما تا آن زمانیکه رهبران غیر افغان، در خدمت تحقق استقرار برنامه های شؤونیسم قبیله افغان قرار داشته اند،  از جانب فرد اول دولت افغانی مورد ستایش وتمجید وبزرگواری قرار گرفته اند. مگر زمانیکه خلاف برنامه های استقرار حاکمیت سیاسی شؤونیزم قبیله افغان واقع شدند، وخواستند از میهن ومردم وراستی سخن گویند، بگونه های مرموز آن رهبران  را یکی پی دیگری از صحنه قدرت سیاسی  و دائره حیات،  برداشتند.

این جفای بزرگ به مردم ما نخواهد بود که یک تعداد رهبران سیاسی غیر افغان، هنوز هم بشیوه خود نشناسی تاریخ نیاکان ما، در گیر و دار اخذ سمتی در این ویا آن نظام سیاسی شؤونیسم قبیله افغان قرار دارند. آیا همکاری با چنین نظام های آدمکش وابسته بغیر،  تکتبار، مزدور، خاکفروش و واپسگرا  نااستواری و ترک وفاداری به نجابت مادر وطن را بیان نمی کند. اگر می کند پس باید این نظام سیاسی خودسر و تک محور را تغییر داد.  

مولفه های اساسی تغییر ساختار “حاکمیت سیاسی شؤونیسم قبیله افغان” بقرار ذیل اند:

اول ــ استقرار هویت ملی:

۱ ــ  تغییرنام افغانستان به خراسان مدخلی دراه صلح جاویدان ؛

۲ ــ  تسجیل زبان فارسی در قانون اساسی بمنزلت زبان تفاهم ملی .

دوم ــ استقرار امنیت ملی :

۱ ــ شناسایی خط دیورند بمنزلت مرزمشترک بین المللی میان افغانستان و پاکستان وایجاد دیوار أمن میان دوکشور

۲ ــ ایجاد اردوی رزمی ومیهنی خود کفاء وغیروابسته

سوم ــ استقرار حقوق ملی :

۱ ــ ایجاد نظام پارلمانی مردم سالار

۲ ــ انتخابی بودن تمام ارگانهای محلی قدرت وادارۀ دولتی،

۳ــ تغییر قانون اساسی برشالوده  حقوق شهروندی

۳ ــ سرشماری دقیق نفوس وتوزیع شناسنامه شهروندی خراسانی

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا