شعر

عطر آزادی

رسول پویان
رسول پویان

در فـغـانـســتان تـبـر در بـیـخ اسـتـبـداد زن

ریـشۀ وحـشت بسـوزان سنگ بـر بیداد زن

مشـت پیروزی بیفگن بـر درفشسـتان تـرس

چون عـقاب و شیر میدان چنگ برفولادزن

با غزالان عهد و پیمان کن به کهسار وطن

نـاوک دشـمـن شـکـن در سـیــنۀ صیاد زن

از خلوص دل برای نسل نـو سر کن سخن

بـا صـداقـت تـیــغ دانـش در دل شـیـاد زن

قرن هـا فـریاد مردم در گلـو زنجیر گشت

ناله را از دل رها کـن بعد ازین فریاد زن

وحشـت طالـب نترسـانـد دیگر نسل جوان

قـفـل بـر دســتـان خــون آلــودۀ جـلاد زن

پای داعـش را قـلـم کن در حریـم مملکت

سنگ بـر افـراطیـون از بلخ تا بغـداد زن

چشـمۀ افکار افـراطی بـه خشکان تـا ابـد

پیش ازان میهن بگیرد تیشه بـر بنیاد زن

مار بر دوش تعصب می خورد مغز بشر

تیـغ بـر ضحاک هم‏چـون کاوۀ حـدّاد زن

درب زندان بشکن و دام ستم را پاره کن

عطرآزادی بیفشان حرف عدل و داد زن

قصه از پاییز و سرمای زمستان تا بکی

تا بهار آید سـخن از سـنبل و شمشاد زن

عشق را دشمن ز دلها می رباید با فریب

با طریق نـو سخن از وامق و فرهاد زن

دود افراط و تعصب چشم عالم کور کرد

بارش دانش به بار و چشم دل راباد زن

ذهن دلها را زتبعیض وعداوت پاک کن

از مسـاوات و عـدالـت گپ با اولاد زن

از بر بیگانگان سـودی نمی آیـد به کف

حـرف از نـور تـمـدن، هـمـت آزاد زن

اختیار مملکت را در کـف مـردم سـپار

خشت استقلال و آزادی توای استاد زن

۱۶/۱/۲۰۱۶

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا