خبر و دیدگاه

مقصر اصلی کیست: عبدالله یا عطا؟

دو گروه مانع گفتمان سالم بین تاجیکان در مورد نزدیکی استاد عطا با اشرف غنی میشوند. یکی کسانیکه در صدر جلسات “جمعیتی های معترض” می نشینند در حالیکه در ضعف نفس و معامله گری خود شهره افاق اند و افق دید شان هم از محدودۀ منافع خانواده و اقارب نزدیک فراتر نمیرود. دوم آنهایی که مگس هر خوان اند و از کمپاین برای کرزی و حتی داوودزی هم دریغ نکرده اند. این گروه منحط و سفله که با نجیب الله کابلی سر از یک گریبان میکشند حاضر اند که همه تاجیکان به دو جو بفروشند چه رسد به اینکه خُرده پُست هایی برای شان وعده شود. همینها اند که بیش از همه رنجش یا تنش میان استاد عطا و عبدالله را رقابتهای منطقه یی میان تاجیکان جلوه داده تا باشد که با آبروی قوم آسیاب خود بچرخانند و باغ و بوستان خود خرم کنند. کنش این دو گروه جز “دفاع بد” از استاد یا عبدالله و منافع تاجیکان چیز دیگری نیست.

برای من، بیش ازینکه استاد عطا ملامت باشد مقصر اصلی بیکاره گی و بی عُرضه گی بیش از حد عبدالله است که کار را بدینجا کشانیده است. وقتی اشرف غنی بر استاد عطا فشار اقتصادی و روانی وارد میکند ولی از عبدالله صدایی بلند نمیشود، این عمق فاجعه است. این درحالیست که، به گزارش روزنامه های غربی، مجموع سرمایه های خانواده کرزی و گل آغا شیرزی هر کدام به یک میلیارد دالر میرسند و تنها خرج دسترخوان ظاهر قدیر، به اعتراف خودش، ماهانه ۴۰۰ هزار دالر است. اینها نه تنها تنبیه نمیشوند بلکه فرودگاه بنام شان میشود و لقب “زعیم ملی” هم میگیرند. وقتی عبدالله از یک شخصیت نسبتن نیکنام و محوری تاجیک دفاع کرده نمیتواند، از منافع حوزه بزرگ ایکه به او رای داده بودند و بر او حق بزرگی داشتند، چه وقت و چگونه دفاع خواهد کرد؟!

ولی این ذلت یا راحت طلبی عبدالله هرگز کنش غیرسیاسی و خودسری استاد عطا را توجیه نمیکند. سرمایه اصلی استاد در حمایت قوم از موضعگیریهای ضد تمامیت خواهی او نهفته است، نه در ایجاد درز در صف تاجیکان و عدالتخواهان. اگر استاد کاری کند که خدای نخواسته ملت نا امید شوند او بسان دیگران در میدان عزت و آبرو فقیری بیش نخواهد بود اگر چه فشارهای اقتصادی بر او رفع شوند.

همچنان، یاد مان نرود که اصلاحات سیاسی و غیرمتمرکز سازی نظام تنها از طریق موافقتنامه حکومت وحدت ملی و با تادیب، تشجیع و حمایت ریاست اجراییه میسر خواهد شد، نه با دور زدن این نهاد. و باوجود همه کمی و کاستی ها هیچ بدیلی بهتری برای ریاست اجراییه وجود ندارد چون این نهاد از مشروعیت ملی و بین المللی برخوردار است و تضعیف آن تضعیف همه ماست. استدلال اینکه ما با چند دستگی چیز بهتری یا بیشتری بدست خواهیم آورد خیلی خام است.

استاد نباید، بسان احمد ضیا مسعود، بخاطر رنجش از عبدالله به دوراندیشی پشت کرده و بخاطر امتیازات مقطعی و تاکتیکی وسوسه شود چون غایله افغانستان دومدار و پیچیده تر شده میرود. در زمانیکه منطقه در شرف یک بازی خیلی بزرگ و تازه است، تاجیکان به یک شخصیت محوری نیاز جدی دارند تا در سایه وحدت و تصمیم جمعی از منافع کلان مان درین مقطع حساس پاسداری کند. استاد همین پوتنسیال را داشت و دارد. اگر نبض تحولات تازه منطقه درست لمس کرده باشید خواهید دید که وزنه حوزه سیاسی تان خیلی بزرگتر از آنست که جدا جدا و به متاع ناچیزی آنرا به حراج بگزارید. و تفرقه – آنهم زمانیکه دشمن متحد تر و شیاد تر شده میرود – آخرین چیزیست که از بزرگان مان توقع میرود. یاد مان باشد که آب رفته بر نمیگردد و اعاده حیثیت و اعتماد ملت کار آسانی نیست. اگر بود احمد ضیا حالا رهبر بُدی.

استاد اگر بخواهد که عزت دین و دنیا با خود داشته و تاجیکان نیز سرفراز شوند، نباید انتقاد های ملت و نگرانی بیشتر بزرگان دشمنی تصور کرده و برعکس مخدوش مداحی کوته بینان، چاپلوسان و گله اراذل شود چون “بر زمینت میزند نادان دوست”.

از همه جوانان، روشنفکران و بزرگان تاجیک میخواهم که بدور از احساسات، تعلقات گروهی، منطقوی و سلیقوی در ساماندهی نابسامانی خطرناک کنونی تاجیکان با ابراز نظرهای دلسوزانه و مسولانه کمک کنند. صلاح الدین ربانی هم بعنوان پسر و جانشین استاد مرحوم و یک جوان دلسوز تاجیک، باید سکوت چند ماهه را بشکند چون سکوت بخیر قوم نیست. اگر بیشتر خموشی اختیار کنید مداحان، شیادان و جواسسیس این خلا را پر خواهند کرد. “اگر بیکار بنشنید گناه است”.

بیایید که بسان سایر ملتها ساختارها و تصامیم جمعی راهنمای آینده مان باشند و افراد تا وقتی مهم باشند که در مسیر منافع کل گام میگذراند. چوب شخصیت پروری و نبود سازمان بسیار خورده ایم. اگر ساختار موثر داشتیم مارشال فهیم هرگز نمیتوانست که خودش را عقل کل فکر کرده و با “قول دادن” وارد معامله ی شود که جبران آن چند دهه دیگر هم میسر نخواهد شد. آن تجربه خام نباید دیگر تکرار شود چون ملت هایکه از اشتباهات گذشته نمی آموزند، مجبور به تکرار آن خواهند شد.

اگر چه خاطرم از پختگی سیاسی استاد عطا نسبتن جمع بود ولی از وقتی در جمع او عناصر ناکس، چاپلوس و اوباش دیده ام و مدح او از زبان عده اراذل میشنوم، نامید تر شده میروم. بهرصورت، حال که توپ آزمون تاجیکان در میدان استاد افتیده است امید که برداشت من و نگرانی قوم غلط ثابت کند. انشالله.

مهمانی جنرال جرات برای استاد عطا و همرهان در پنجشیر، تاریخ ۱۰ اکتوبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا