اگر ابتدایی‌ترین اصول دولتداری در افغانستان مراعات می گردید، جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول رئیس دولت وقتی عدم اعتماد خود نسبت به اشرف غنی احمدزی، رئیس خود را اعلان کرده بود، بلافاصله باید از مقامش کناره‌گیری می‌کرد و رئیس دولت در روشنی قانون اساسی به انتخاب جاگزین وی اقدام می ورزید.
مناسبتر از همه این بود که رئیس دولت که به سلب اعتماد معاون اول و نزدیکترین همکار قانونی خود مؤاجه شده بود و در فقدان اعتماد معاون اول خود از اعتماد بخش بزرگی از رای دهندگان خود نیز محروم گردیده بود، باید استعفای خود را تقدیم می‌کرد.
در افغانستان خاک قدرت کیمیاست. هیچ یک ازین رویداد ها به وقوع نپیوست. ارگ کوتاه نیامد و برای کسب دو باره اعتماد جنرال اقدامی نکرد و بر عکس به اقداماتی تحریک‌آمیز متوسل گردید. حالا ارگ در ظاهر در صدد تعویض جنرال است.
نیت واقعی ارگ تا کنون چندان روشن نیست. آیا این مانور ها نشان دادن کله گرگ است تا جنرال را وادار به برگشت نماید و یا اینکه ارگ واقعا در جست‌وجوی عوض برای جنرال است؟ احتمال دوم قرین به حقیقت است؛ حضور جنرال در بدنه دولت ولواسمی و نمادین، بعد از این در هیچ منطق سیاسی جور نمی آید. جنرال با کسب ضمانت‌هایی سپر به میدان خواهد افگند و خواهد رفت. عوض جنرال در میان تاجیک‌ها جست‌وجو می شود.
قبول این پست از جانب یک تاجیک موجب رنجش خاطر و بی اعتمادی مضاعف ازبیک‌ها در برابر تاجیک‌ها خواهد شد، و در حین زمانی که رقابت درون قومی تاجیک‌ها را تشدید خواهد کرد. اما چون همه به نزدیک بینی سیاسی مبتلا هستیم و ائتلاف‌ها واعتمادهای ما مقطعی و موسمی است، در صورتی که پروسه تعویض جنرال جدی باشد و عملی گردد، باید برای متصدی بعدی این پست صلاحیت‌های مشخص از قبل تعریف شده و ضمانت‌هایی برای تفویض آن صلاحیت ها در نظر گرفته شود.
مقام سمبولیک و فاقد صلاحیت نمی تواند نماینده شایسته تاجیک‌ها در بدنه قدرت باشد. اشرف غنی سابقه تقلب دارد، او بدون استحقاق به ریاست دولت رسیده است. اشرف غنی سابقه بدقولی و دادن وعده های دهن پر کن دارد. او به قرار داد حکومت وحدت ملی تمکین نمی‌کند. اعتماد بی وثیقه و ضمانت به یک شخصیت خود رأی و خود بین و متکبر شناخته شده و امتحان پس داده، غیر از شکست و ناکامی و در فرجام بدنامی حاصل دیگری نخواهد داشت.
جنرال دوستم گفته که پدر اشرف غنی متقلب من را از سمتم برکنار کرده نمی توانه. او گفته که مشروعیتی نیم بندی که غنی داره از آراء ولایات زیر نفوذ آماده. اشرف غنی تنها با ترور جنرال دوستم می تواند به این خواست خود برسد. و من انرا بسیار بعید می دانم.
افغانستان یک کشور عقب نگهداشته شده و بیچاره میباشد. در افغان دولت برای خدمت بمردم تشکیل نگردیده بلکه دولت در افغانستان برای باداری و باج گرفتن از مردم تشکیل شده است. در اینطور دولت شهروندان خودرا ضعیف و بیچاره احساس نموده و اعتماد و اطمینان به آینده نسبت عدم موجودیت بیمه اجتماعی از دست میدهند. بنأ” برای کلان نشاندادن خود و تامین زندگی و آینده به اولادها و وابستگان خود، حاضر میشوند آلۀ دست زمامداران شوند و از طرف زمامداران مثل کاغذ تشناب مورد استفاده قرار گیرند. و این پروسه از زمانهای زیاد بدینسو وجود داشته و زمامدار برای دوم قدرت غیر عادلانه و اخلاقی خویش آنرا نهادینه میسازند و دوام میدهند. اگر دقت نمائیم مثالهای آنرا زیاد مشاهده کرده میتوانیم. کرزی به کمک خلیل زاد در دور اول ریاست خود احمد ضیا مسعود را بدینمنوال استعمال نمود و آقای اشرف غنی دوسال قبل جنرال دوستم را آله دست خود ساخت و شاید حالا هم شخص دیگری را بخواهد در این بازی به استفاده گیرد و در آخر مثل کاغذ تشناب در با طله دانی باندازد. ذلت و بیچارگی نخبگان افغانستان هم از همین بیچارگی و بی باوری به آینده و بی روز گاری ریشه دارد. شما فکر کنید: یگانه جای کار و مرجع در آمد به نخبگان همین دولت میباشد. بنأ” دولتهای فاسد ازین باریکی استفاده نموده و مهر فساد را بر پیشانی اکثریت روشنفکران و نخبگان میچسپاند.