خبر و دیدگاه

علل افزایش حملات دهشت افگنانه ی مدیریت شده توسط غنی و اتمر

 

سید حسیب مصلح
نویسنده: سید حسیب مصلح

طی دو سال گذشته پس از روی کار آمدن رژیم ع و غ دهشت افگنان در سر تا سر افغانستان حملات خویش را به طور ناگهانی و غیر مترقبه در مناطق غیر قابل تصور افزایش داده اند. پرسش راهبردی در زمینه این حملات این است که چرا دهشت افگنان در طی این دو سال در هر ولایت پیدا شدند، رخنه کردند و شب و روز مخل امنیت شده اند؟

پس از اشغال قندز توسط طالبان که موجب کشته شدن صد ها شهروند افغانستان شد محمد اشرف غنی احمدزی گفت که جنگ قندوز مدیریت شده است و این سخن او را مبصرین سیاسی به تمسخر گرفتند ولی دیشب یک تن از ارگ نشینان به این قلم افشا کرد که پشت سر این همه جنگ های رهبری شده خود محمد اشرف غنی احمدزی و محمد حنیف اتمر هستند. هدف از ایجاد ناامنی های بیشتر در سی و چهار ولایت افغانستان دو مطلب است:
۱. محمد اشرف غنی احمدزی متوجه افزایش قدرت مخالفان تمامیتخواهان قبیله گرای انحصارطلبی غاصب قدرت شده است و از این رو طرح ادغام دستک های مسلح دهشت افگنان را زیر نام برنامه صلح تحت رهبری سید احمد گیلانی روی دست گرفته است. غنی و اتمر به این نتیجه رسیده اند که با حضور فعال دهشت افگنان در همه ولایات می توانند طرفداران داکتر عبدالله عبدالله و دیگر مخالفان قبیله گرایان را زیر فشار روانی قرار دهند و آنان را منزوی و ضعیف سازند تا به جای طلب حق مشارکت در توزیع قدرت دولتی به فکر نجات سر، ناموس و مال خود شوند و باشند و از جدل بالای تامین خواسته های برحق خویش دست بردارند. غنی و اتمر باورمند هستند که با حضور دستک های مسلح دهشت افگنان طالبان و حزب اسلامی حکمتیار در ساختار نیرو های امنیتی و دفاعی کشور می توانند توازن قوا را دوباره مانند نادر خان غدار به نفع قوم خود بچرخانند.
۲. محمد اشرف غنی و محمد حنیف اتمر با پیاده کردن طرح افزایش حملات دهشت افگنان در سر تا سر افغانستان هر روز تلاش دارند تا امریکا و ناتو را قانع سازند که به طرح ادغام دستک های مسلح دهشت افگنان در ساختار وزارت دفاع ملی، وزارت امور داخله و ریاست امنیت ملی افغانستان تن در دهند و از طرف دیگر جهت جلوگیری از سرنگون شدن نظام پول، سلاح، چرخبال و هواپیما های بیشتر به افغانستان بدهند تا از این طریق نیرو های مورد نظر آنان تقویت شوند.
این دو خواست عمده ی رهبری شده و مدیریت شده ی غنی و اتمر همه را در ظاهر اغفال کرده است، ولی منبع افزود که امریکا در تلاش است که پس از پایان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری امریکا سرنوشت رژیم ع و غ را به نفع خود و شرکایش در سطح منطقه و جهان رقم زند و نماینده ناتو و پنتاگون در کابل از سیاست های مزورانه و غاصبانه ی غنی و اتمر شاکی هستند و منتظر فرصت برای تغییر اوضاع در افغانستان هستند. امریکا از ارسال سلاح، مهمات، چرخبال و هواپیمای نظامی به ارتش و نیرو های امنیتی افغانستان اجتناب کرده است چون مقامات نظامی امریکا دریافتند که طرفداران غنی و اتمر سلاح ها و وسایط نقلیه نظامی زیادی را در اختیار دهشت افگنان قرار داده اند تا آن دهشت افگنان طریق استفاده آن سلاح ها و وسایط را یاد بگیرند و زمانی که در ارتش و نیرو های امنیتی افغانستان ادغام شدند در صورت لزوم دچار مشکل نشوند. این کار غنی و اتمر به قول منبع بیانگر طرح و برنامه به راه انداختن یک جنگ بزرگ و سرنوشت ساز در بین نیرو های امنیتی و ارتش افغانستان در آینده نزدیک پس از پیوستن گلبدین حکمتیار و طالبان مربوط به حوزه جنوب غرب است.
سفارت امریکا هم تازه در کابل از بازی ها خونین و جنگ های ویرانگر مدیریت شده ی غنی و اتمر مطلع گشته است و در نشست های سرّی به غنی و اتمر هوشدار های داده شده که این اعمال ناشایسته و نادرست آن دو قبیله گرا موجب سقوط نظام و دوباره با خطر مواجه کردن منافع امریکا در افغانستان و منطقه خواهد شد. امریکا می داند که این برنامه های غنی و اتمر به زودی از درون موجب سقوط نظام می گردد چون جناح داکتر عبدالله عبدالله هم در مورد دگرگون شدن وضع امنیتی و ثبات متوجه توطئه غنی و اتمر شده اند.
غنی و اتمر هر روز برای نظامیان مورد نظر خود رتبه، مقام و منصب بالاتر می دهند تا در فراهم شدن فرصت آنان را بر کرسی های مورد نظر نصب کنند. دهشت افگنان طالب قرار است تحت مدیریت ارگ در طی ماه های نزدیک شهر ولایت هرات را به صورت موقت اشغال کنند تا همه مخالفان خویش را در آن شهر از بین ببرند. کشمکش های ایجاد شده در بین سیاسیون و مدیران هرات توسط ارگ مدیریت شده است و این کار همیشه موجب ضعف هراتیان بوده که سیاست خودکشی و بیگانه پروری را فرهنگ سیاسی خویش ساخته اند. غنی و اتمر در قدم اول خواهان از بین بردن ارتشبد امیر محمد اسماعیل خان توسط طالبان هستند تا با حذف آن شخصیت جهادی و مقاومت ملی افغانستان از هرگونه مقاومت و مخالفت جدی در حوزه جنوب غرب افغانستان در امان باشند.
در مناطق جنوب غرب بدخشان تجمع دهشت افگنان طالب و حزب اسلامی حکمتیار امنیت و ثبات تخار را سخت تهدید می کند. غنی و اتمر با توافق کلی وهمه جانبه ی حامد کرزی خواهان واگذاشتن قندوز به طالبان است، ولی جسارت والی کارکشته و ملی گرای تخار در هفته گذشته برنامه رهبری و مدیریت شده ی غنی و اتمر را به صورت موقتی نقش برآب کرد. غنی و اتمر خواهان پاکسازی ارتش از وجود افسران و سربازان مربوط به نیرو های جهادی و مقاومت ملی به رهبری شهید احمد شاه مسعود بزرگ (رح) هستند.
غنی و اتمر به قول منبع خواهان رها کردن سه ولایت کلیدی تحت اداره دهشت افگنان هستند، اما حامد کرزی فقط خواهان رها کردن ولایت های میدان – وردک، قندوز و هلمند برای طالبان تحت سرکردگی شورای کویته است و غنی و اتمر تا حال با این خواست حامد کرزی موافق نیستند. بیشتر طالبان قندوز مربوط به حزب اسلامی حکمتیار هستند.
در بامیان هم براساس گزارش حرکت های مسلحانه پس از کشتار اعضا و حامیان جنبش روشنایی آغاز شده است و این عمل هم غنی و اتمر و هم دانش و محقق را سخت ترسانده است چون قیام مردم سلحشور و عدالتخواه هزاره علیه رژیم ع و غ شاهرگ حیاتی این رژیم را قطع خواهد کرد و ارتش از حضور فعال افغانان هزاره تبار خالی خواهد شد. از این رو غنی با معاون دومش و با همکاری ظاهری محمد محقق به بامیان سفر کرد تا خشم مردم را سد شود، ولی تقابل جوانان بامیان در برابر حضور آنان در بامیان همه را حیرت زده ساخت و به زودی تحریکات مسلحانه ی مانند تحرکات سید جگرن که علیه رژیم های وابسته به کرملین در افغانستان شکل گرفته بود در بامیان ظهور خواهند کرد.
اکنون که غنی و عبدالله سر تقسیم قدرت جنگ زرگری را راه انداخته اند و غنی عمداَ عبدالله را برای ماه ها از اصل جریانات مدیریت شده در ارگ دورنگهداشته است و تا حال بازی به نفع غنی رقم خورده چون قبایلی ها همه توان،‌ نیرو،‏ قدرت و قوای خود را تحت مدیریت غنی و اتمر جهت یک طرفه کردن قضیه غضب قدرت در این بازی سرنوشت ساز بسیج کرده اند. حذف شخصیت های چون استاد سیاف و عبدالله عبدالله توسط ارگ از صحنه سیاسی بازی قمار قدرت را به نفع اهداف و منافع قبیله گرایان رقم خواهد زد.
به قول منبع تشکیل ولایت جاغوری شاید برای یک مدت کوتاه افغانان هزاره تبار را بازی دهد و آرام سازد، ولی تشکیل ولایت های جدید هرگز نمی تواند ضامن تامین امنیت و عدالت اجتماعی‏، مشارکت ملی، برقراری صلح و ثبات در سر تا سر افغانستان گردد.

نوشته های مشابه

‫۱۰ دیدگاه ها

  1. ولی باید گفت که جنگ ها و ازدیاد حملات گروهای مخالفین در کشور, بخصوص در شمال کنرول شده است.

    اما مطمین باشید که این فورمول های چال و نیرنگ افشا گردیده است. مطمین هستیم که طرفداران مردم در کل بصیرت کامل پیدا کرده اند و میدانند که تیم تبار گرا شکست خواهد خورد.

    همچنان باید یاد اوری نمود که تیم تبار گرای اتمر و غنی در ارگ, این خیال را در سر میپرورانند تا با جا بجایی افراد طرفدار خود در پوستهای امنیتی در کابل و ولایات کشور , بیشتر در خود کابل, در ماها ی نزدیک زمینهء یک کودتای موفق را در خود کابل بره بیاندازند, تا با استفاده ازین طوطیه و شیوه یک تعداد افراد کلیدی را از مجاهدین و تبار های دیگر, از جمله خود شخص عبدالله را حذف نماییند. و لی هنوز ایشان به این باور هستند که این زمینه در کابل فراهم نشده است. به محص اینکه احساس کنند که این کار را میتوانند, مطمین باشید که به صد ها و هزار ها طالب و طرفدار ان حکمتیار از خود کابل و تا دندان مسلح سر بیرون خواهند کرد. شواهد نشان میدهد که ایشان با استفاده از شیوها مخفی و پنهان صدا نفر را برای از بین بردن طرفداران مسعود, دوستم و هزاره های تا دندان مسلح ساخته اند.

    با وجود اینکه افراد مقاومت و مجاهدین حقیقی امروز در کابل و سایر ولایات خیلی ها دست اوردن اطلاعات و کشف در کارکرد های پنهانی تیم تمامیت خواه فعال هستند, باز هم توصه مینماییم که خیلی زرنگ باشید!!.

    مطمین هستیم که هر طوطیه ء دیگر که چهت سرکوب اقوام دیگر و مجاهدین حقیقی از طرف تیم تبار گرا همانند دورهء اوایل مجاهدین که حکمتیار میخواست قدرت را بدست گیرد , به شکست مواجه خواهد شد.

    ومن الله توفیق!!

  2. آغای اتمر, غنی و مشاورین آی اس آی کوشش و تلاش دارند تا آمریکایی ها را از مجاهدین واقعی که باعث شکست شوری شده ان در هراس نگه دارند. همیجاست که غربی ها نیز تا حد زیادی از تیم و افراد کلیدی مجاهدین در هراس هستند. چونکه باور دارند که مجاهدین در طول ۱۳ سال مدیریت و کشور داری را نیز آموخته اند و اگر قدرت در دست ایشان بطور کامل بافتد, کشور را خود رهبری خواهند کرد. آقای غنی منحیث یک سکولار غربی به نزد غربی ها شناخته شده است. غربی ها میدانند که او واتمر یک سکولار هستند. غربی ها هرگز نمیخواهند که در راس قدرت دولت یک مومن حقیقی باشد. چنانچه که غرب همیشه با داشتن یک فرد سکولار در قدرت و یک تیم بلی گوی میتوانند یک کشور دارای صد ها میلیون نفر را اداره کنند. چنانچه که این کار را سالها کرده اند. دقیق مثل کشور پاکستان. ولی درین اواخر غربی ها از چال و نیرینگ هایی را که به کار میگیرند نیز خوف دارند که مبادا در چال و نیرنگ خود گیر نمانند.

    چنانچه که درین اواخر غربی ها با داشتن نیرنگ های گوناگون در کشور ترکیه شکست خورده اند. ده ها سال کشور ترکیه ذریعهء چند نفر نظامی اداره گردید. و بلاخره با افشا شدن این فورمول همان مجاهدین کم سواد بلاخره آموختند تا نیرنگهای پنهانی غرب را کشف نماییند تا بلاخره فورمول کنرول یک شور ۸۰ میلیونی ترکیه را توسط کودتای نظامی در ترکیه تغیر داد.

    ازینرو غربی ها نیز میترسند تا مبادا کشور پاکستان در کاربرد ازین فورمول سنتی غربی هار شکست نخورد. غربی ها بی حد میترسند. به همین خاطر است که در ذهن آمریکا و انگلیس شک و تردید های ایجاد کرده است, حیران مانده اند که آیا به سخان آی اس آی , اتمر و غنی باور کنند یا خیر؟

  3. تحلیل تیم تبارگرای غنی و اتمر از اوضاع فعلی!

    تیم تبارگرای داخل قدرت هنوز هم به این باور نیستند که قدرت بدست پشتون ها میباشد. ایشان خود را هنوز ضعیف احساس میکنند. به این باور هستند که هنوز هم قدرت در دست افراد مسعود, دوستم و هزاره ها هست.
    در صدد این هستند که چه باید کرد تا افراد کلیدی باقیماندهء این گروها را ازین برد. مهم ترین و نیرومند ترین فاکتور ی که میتواند باز هم قدرت غنی و نظام تبارگرایان را به خطر مواجه ساسد عبارت از عظا محمد نور , و دوستم و تیم محقق میباشد. در ستراتیژی گروه تبار گرا این است که چگونهء زمینهء ترور, ویا به هرنحو دیگر که بتواند عطا محمد نور و دوستم را از بین ببرد . به باور ایشان با رسیدن به این هدف یعنی از بین بردن دوستم و آقای نور, دران وقت است که ایشان خود را موفق احساس میکنند. اما بعید به نظر میرسد که این توانایی را داشته باشند. زیرا که این برنامه های ایشان دارد کاملا افشا شده است.

  4. آقای نویسنده کاملاً موضوع را منطقی وعلمی تحلیل نموده است.

    باید علاوه نمایم که:

    این بازی از امروز نه بلکه ازان روزی که آقای کرزی بر سر قدرت آمد آغاز گردیده است. آقای کرزی در طول مدت قدرت خود با اعضای تیم تبار گرای خودش که از ان جمله اتمر تاحال این تیم را مدیریت میکند, بطور فعالانه و بطور مخفی موازی با حکومت علنی بشدت در زمینهء ضعیف ساختن و بلاخره از بین بردن اشخاص مهم و کلیدی مخالفین خود کار کرده است. به همین علت بود که بسیاری از افراد کلیدی مخالفین بخصوص طرفداران عبدالله و گروه های دیگر از اقوام هزاره را با این زمینه سازی های ترور نمودند. البته این کار به اشارهء آی اس آی باید صورت گرفته باشد. آنها درین کار خویش تا حدی موفق بوده اند. اما تصور میکنند که باز هم کافی نیست.

    چون دورهء کرزی به اتمام رسید و دیگر نمیتوانست ادامه دهد, دران صورت بود که برای تداوم این برنامهء پاکسازی زمینهء پیروزی قدرت را برای فرد دوم که عبارت از غنی میباشد, فراهم ساخت تا باشد که این برنامهء پاکسازی عملی گردد. به همین خاطر غنی توسط یک تقلب آشکار روکار آمد و درین دوسال این برنامهء پاکسازی با هماکری افراد حکمتیار , طالب, و گویا داعش ادامه دارد. تا حایی باز هم موفق بوده اند.

    چرا جامعهء جهانی, آمریکا خاموش است؟
    چونکه جامعهء جهانی و آمریکا نوکر کارکشتهء که عبارت از پاکشتان است در منطقه دارند برای شان تا حد زیادی مشکل بنظر میرسد. مدیریت تا حدی برای غربی ها مشکل شده است.

    تیم تبار گرا ی غنی و اتمر به اشارهء پاکستان همیشه غربی ها را از گروه مجاهدین, بخصوص گروی طرفدار مسعود را که استقلالیت فکری دارند تر سانده است. همچنان این تیم غربی ها را از مردم هزاره بنا بر شیعه بودن شان که گویا ایشان به ایران که دشمن بزرگ امریکا و متحد روسیه میباشد در هراس نگه داشته است. ازین رو است که غربی ها نیز تا کنون به گروه مزدور خو نسبتا باور مند است. این تیم تبار گراه برای غربی ها به احتمال زیاد توضیح داده است که گروهک طالبان, داعش و عیره به بسیار آسانی میشود تحت کنترول دراید, اما گروهای مسعود, هزاره ها را نمیتوان کنترول کرد و فعالیت های ایشان گویا به نفع رقیب آمریکا که روسیه و ایران است منتج خواهد شد.
    با چین اظهارات این تیم تبارگراه غربی ها را کوشش دارند تا معتقد بسازند تا اجازه دهند که یک باز توسط طالبان سران مهم فعلی این گروه هارا نابود کنند بعدا به دهل آنها خواهند رقصید. ولی غربی ها درین موضوع شک و تردید های دارند. آنها ازین موضوع نیز هراس دارند تا مبادا که کنترول از دست ایشان بکلی خارج شود.

  5. نقطه جالب دیگر هم در زمامداری آقای غنی این میباشد که آدم کارکرد های اورا که میبیند اینطور فکر میکند که او علم اداره و رهبری امروز هیچ نمیداند و یا اینکه آنقدر خود خواه است است که بالای تعداد زیاد از کارمندان دولت که به ذوق و سلیقه خودش برابر نمیباشد هیچ اعتماد ندارد. مثلا” هنگامی که از هلمند بازدید میکرد و شکایات را از ولسوالی ها که شنید گفت بعد ازین قوماندانان پولیس ولسوالی هارا من خودم فقرر میکنم. این سخن و تصمیم او نشاندهنده منتهای دیوانگی اورا مینمایاند و کاملاگ مخالف پرنسیپ های اداره و رهبری میباشد. اگر رئیس جمهور مقرری را در سطح ولسوالی ها هم بدوش خود بگیرد، به دیگر کارهای وظائف مربوط رئیس جمهور وقت نمیماند.رئیس جمهور اصولا” باید مقرری در سطح ولسوالیهارا باید به والی ولایت بسپارد. بخاطر اینکه والی ولایت نزد رئیس جمهور مسئول میباشد. والی را صلاحیت بدهد و از والی پرسان نماید. اگر والی بیکاره بود باید بفد از یک هوشدار برطرف و عیوض آن والی جدید مقرر نماید. البته این بهانه شده نمتواند که بگوید والی که از طرف عبدالله رئیس اجرائیه تعین شده برطرفی ان مشکل می افتد. بنظر من این یک بهانه است بخاطر اینکه از والی بیکفایت داکتر عبدالله پشتیبانی کرده نمیتواند. اصلا” رئیس جمهور باید از طریق وزارت مربوط به مسایل رسیدگی نماید. و وزیر نزد رئیس جمهور جوانده میباشد. اگر وزیری بیکفایت باشد با اسناد و مدارک میتواند رئیس جمهور از وزیر تا سرحد برطرفی پرسان نماید. اگر رئیس جمهور صادق باشد و صادقانه عمل نماید. مردم در عقب او خواهند بود. طوریکه دیده میشود آقای غنی یک آدم متعصب مریض و بیکفایت و در امور اداره و رهبری خیلی ناکام میباشد. غنی باید خودرا تغیر دهد یعنی با افکار فاشستی تمامیت خواهی وداع نماید و به افغانستان و مردم آن دل بسوزاند. با جرئت و با اقناع مردم کار نماید. مردم افغانستان خیلی مردم آرام میباشند ولی عقل آنرا دارند که نیت رئیس جمهور را بدانند. اگر رئیس جمهور وفادار به منافع ملی افغانستان باشد و هیچ تبعیضی را در دل راه ندهد مردم پشتیبان او میشود و میتواند مصدر خدمت شود. در غیر آن اگر به شیوه فعلی کار نماید افغانستان را به تباهی میکشد.

  6. آقای احمدی قضاوت شما بی اساس و غیر عادلانه میباشد. منکه مضمون ایشان را خواندم دریافتم که او وظیفه ایمانی و وجدانی خودرا انجام داده است. حقایق روزگار را بمردم بیان کرده است. این وظیفه هر شهروند افغانستان میباشد که مردم را در روشناًی حوادث قرار دهد. و محترم سید حسیب مصلح در اینجا وظیفه دینی و ایمانی خودرا انجام داده است.

  7. شما شخص ( سید ) یعنی عرب مهاجر در افغانستان هستید ! ایا لازم است که بین اقوام اصلی و بومی جغرافیه فعلی افغانستان نفاق بیاندازید !!!

  8. نوشته شما بزرگوار کاملا” مورد دارد. مروری بر حوادث و اتفاقات جاری افغانستان، نوشته شما را حقیقت میداند. در اینصورت تمام آنکسانیکه طرفدار ترقی و پیشرفت افغانستان و طرفدار عدالت و عزت تمام باشندگان افغانستان هستند، باید احساس مسئولیت نموده باهم متحد شده و افغانستان را غنی و اتمر که میخواهند بطرف دیکتاتوری و انحصار قدرت و تمامیت خواهی ببرند نجات دهند. بدلیل اینکه راه آنها غیر اخلاقی و غیر دموکراسی بوده و کشور را به نابودی خواهد کشاند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا