آیا دیپلوماسی لبخند و التماسی با پاکستان نتیجه دارد
روابط تیر و تار گذشته و بخصوض مشکلات بر آمده از زد و خورد ها در تورخم کار را بجای رسانیده که مقامات پاکستانی علاقمند شدند و تقاضا نمودند تا هئیت از افغانستان به پاکستان بیاید و روی میز مذاکره گفت و شنود های داشته باشند. با در نظرداشت تقاضای مقامات پاکستانی و هدایت رئیس جمهور اشرف غنی هئیت بلند پایه تحت ریاست معین سیاسی وزارت امور خارجه بزودی عازم پاکستان می شود آنچه که من میدانم برخی از سیاسیون کشور ما تصور میکنند ما میتوانیم با پاکستان کنار بیاییم و مشکلات خود را از راه تفاهم و دیپلوماسی حل و فصل کنیم در حالیکه این تصور به باور من با در نظرداشت وضعیت موجود در افغانستان و منطقه نادرست است و یک توهم بیش نیست.
به شهادت تاریخ و هم از لحاظ منطقی، هیچگاه دولت جمهوری اسلامی افغانستان با در نظرداشت عقده های که پاکستان دارد مورد اعتماد و باور های دولت قرار نخواهد گرفت، همه میدانند بعد از استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷ به استثنای زمامداری حکومت نام نهاد طالبان رفتار پاکستانی ها همواره خباثتآمیز و همراه با عناد بوده است، بنابراین تصور اینکه مسائل افغانستان و پاکستان جنگ با تورخم یا جای دیگری سوءتفاهم است و از طریق مذاکره و به شیوه «پنجاه- پنجاه» (برد- برد) قابل حل است، تصوری غیرواقعی و غلط است. مسئله اصلی پاکستانی ها، موجودیت دولت جمهوری اسلامی افغانستان است که میخواهد همیشه مستقل باشد با هر کشوری طبق معیار های قبول شده بین المللی با اختیار خود روابط برقرار کند بدون مشوره و مذاکره پاکستان یا کشور دیگری متاسفانه در حال حاضر با خود کامگی و جا طلبی های که زمامداران پاکستان دارند که آن عبارت از افغانستان ضعیف و ناتوان و گوش و فرمان پاکستان با این رفتن ها با این مذاکره و رابطه ها مشکلات چندین دهه حل نمیشود زیرا افغانستان آزاد نیرومند و مستقل برای نظامی گران پاکستان بخصوص اداره جهنمی ISI غیرقابل قبول است. از دیدگاه پاکستان مذاکره و حق دادن به افغانستان بهمعنای تنزل از مواضع و اصول است و این تنزل پایانی ندارد، همانگونه که اکنون بعد از موضوع ساختن دروازه در تورخم و ادعای اعمار شش دروازه دیگر در سپین بولدک ، غلام خان ، نوی پاس ، شهیدانو دنده ، و انگور اده از طرف پاکستانی ها مطرح است باور ندارم پاکستان با این امتیازات بشمول دادن قباله دیورند به آنها قناعت کند بنابراین تصور اینکه دولت جمهوری اسلامی افغانستان میتواند با پاکستانیها به تفاهم برسد، و پاکستان دست از مداخله در امور افغانستان بردارد تصور نادرستی است.
رویکرد حکومت وحدت ملی در سیاست خارجی مبتنی بر مذاکره و تعامل با جهان به ویژه پاکستان از طریق مذاکره و به شیوه پنجاه – پنجاه (برد- برد) و اعمال دیپلماسی بخند(موسوم به دیپلماسی التماسی، تعاملگرا، عاجزانه و خوشبینانه) کار را بجای نمی رساند.
تجربه بخصوص بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی و اولین سفر جناب رئیس جمهور اشرف غنی به پاکستان ملاقات با راحیل شریف در دفتر کارش نشان داده است که دیپلماسی لبخند در مقابل پاکستان موفق نبوده و از یک طرف سبب گستاخی بیشتر طرف مقابل و تسریع مداخله آنرا قوت بیشتر بخشیده و از طرف دیگر سبب شده دولت حل همه مشکلات اقتصادی و معیشتی و… مردم و کشور را به حصول موفقیت در دیپلماسی التماس لبخند به امید پنجاه – پنجاه منوط و مشروط نموده و به دلیل ناموفق بودن این دیپلماسی عملاً کشور را با بنبست مواجه ساخته است. نتایج حاصل از اعتماد به پاکستان و باور به رسیدن به تفاهم با آن بخاطر حل مشکلات از شکست قطعی دیپلماسی لبخند و التماس حکایت میکند آنچه را که تا کنون دولت افغانستان در مقابل پاکستان بخاطر حسن همجواری و تفاهم انجام داده بینتیجه بوده و عملاً برجام را صرفاً به یک بیانیه سیاسی بیخاصیت و یک طرفه تبدیل نموده است.
با فرض بر موفقیتآمیز بودن ظاهری برجام، رجحان سیاست بر حقوق بینالملل و سلطه قوی بر ضعیف و عدم قبول اصالت ذاتی برای اخلاق در نظام سلطه، رجوع به محاکم بینالمللی بخصوص شورای امنیت ملل متحد برای احقاق حقوق افغانستان را به یک جوک بیمزه و تلخ تشبیه کرده است.
به باور من کار مجبوریت جدا است در غیر آن دل بستن به حل همه مشکلات کشور از طریق به نتیجه رسیدن برجام شبیه به دل بستن به تبدیل آب یک دریا به دوغ به وسیله یک سطل ماست است که از اساس بیهوده و مبتنی بر توهم و خیالبافی است. از اینروست که من تاکید بر آن دارم راه برونرفت از بنبست فعلی، تأکید بر اتخاذ رویکرد دیپلماسی خواهشمندانه و التماس نیست، بلکه تکیه بر پارامترهای قدرت مادی و معنوی مردم افغانستان و پایمردی قوت های مسلح ما در درون نظام و دفاع مستقلانه از افغانستان است که باید به وسیله منابع قدرت ملی، طرف مقابل را با اتخاذ دیپلماسی فعال و حتی تهاجمی به چالش کشاند.
واقعیت این است که دیپلماسی خواهشمندانه و التماسی بیشتر جنبه ایزولهای، ناتوانی و دفاعی دارد و بعید است که با توجه به سوابق حریفان ما در عرصه سیاست بینالملل جواب بدهد. بنابراین شایسته است که به سمت یک دیپلماسی فعال و استفاده از ظرفیتهای داخلی و آن هم به شکل تهاجمی باشیم و در عین حال حکومت وحدت ملی مدبرانه به اتخاذ رویکردهای عملی در خصوص اقتصاد مقاومتی و درونزا بپردازد. راه برونرفت از مشکلات کشور، همان خطوط اصلی اقتصاد مقاومتی و دست کشیدن از کالای مصرفی پاکستان است دولت با پرهیز جدی از توهم و خیالبافی مبتنی بر تعامل و امیدوار بودن با عملکرد صادقانه پاکستان معقول بنظر نمی رسد بهتر است حکومت وحدت ملی تلاش کند در فرصت باقی مانده از عمر خود به تحقق عدالت اجتماعی، مبارزه با رانتخواری، اقدام جدی علیه تبعیض و رفع فاصله طبقاتی، رفع موانع تولید، احیای بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط، از بین بردن رکود و بیکاری، ساماندهی نظام صادرات و واردات و جلوگیری از واردات کالاهای پاکستانی که مشابه داخلی دارند، کاهش تصدیگری دولت، ازدیاد ثروت ملی و تکثیر تولید پرداخته و با ورود به دیپلماسی آگاهانه و عزتمندانه، مرگ دیپلماسی لبخند را اعلام نماید. اتکا به خداوند و باور های ملی و مردمی میتواند خیلی موثر و کار ساز باشد .