خبر و دیدگاه

آیا سیاست مبهم و مخدوش تاریخی در روابط با پاکستان پایان خواهد یافت؟

OLYMPUS DIGITAL CAMERA
محمد اکرام اندیشمند

یکی از مشکلات بسیار بزرگ افغانستان در طول مناسبات پر فراز و نشیب با پاکستان، به عدم شفایت و وجود ابهام و چند گانگی در سیاست دولت ها و دولت مداران افغانستان بر می گردد. حکومت ها و زمام داران افغانستان از همان آغاز تشکیل پاکستان که وارد منازعۀ دیورند با این کشور شدند پیوسته در روابطه و مناسبات پر تنش و پر فراز و نشیب خود با دولت پاکستان، سیاست غیر شفاف و ناروشن داشتند. دولت مداران و حاکمان افغانستان؛ از سرداران حاکم سلطنتی خانوادۀ آل یحیی تا زمام داران و دولت مداران جمهوری های چپ دموکراتیک و جمهوری های اسلامی نوع جهادی، طالبی و جمهوری اسلامی مورد حمایت امریکا و ناتو در مورد روابط خود با پاکستان، صداقت و شفافیت نداشتند. این ها در هیچ دوره ای برای مردم افغانستان از اهداف  و سیاست های خود در مورد پاکستان با شفافیت و صداقت سخن نگفتند و هیچگاه آجندا و نتایج مذاکرات خود با دولت ها و دولت مداران پاکستانی را با مردم در میان نگذاشند.  

در حالی که گفتگو و مذاکره با پاکستان به عنوان همسایۀ بسیار مهم و تاثیر گذار در ثبات و بی ثباتی افغانستان و به عنوان کشوری که با افغانستان مشکلات لاینحل سیاسی و تاریخی دارد باید به گفتمان ملی در داخل افغانستان تبدیل شود و دولت های افغانستان در این مورد این مذاکرات را پیوسته با صداقت و شفافیت با مردم در میان بگذارند، اما هرگز چنین اتفاقی نیافتاده است. این مشکل را می توان از همان آغاز مذاکراه با جانب پاکستان در نخستین سال های تشکیل کشور پاکستان مطالعه و مشاهده کرد: از مذاکرات نجیب الله تورویانا، نخستین مذاکره کنندۀ دولت افغانستان و نمایندۀ با صلاحیت سلطنت محمد ظاهر شاه، با محمدعلی جناح بنیانگذار پاکستان در کراچی پایتخت پیشین پاکستان و مذاکرات بعدی سردار محمد نعیم و سردار محمد داود، تا مذاکرات نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین زمام داران چپ دموکراتیک افغانستان با جنرال ضیاءالحق در پغمان کابل، و مذاکرات یک و نیم دهۀ اخیر که رئیس جمهور پیشین حامد کرزی بیست بار به پاکستان رفت و رئیس جمهور غنی که دروازه های آی.اِس.آی و ارتش پاکستان را در روالپندی دق الباب کرد.

تداوم ابهام و کتمان را در سیاست دولت و زمام داران افغانستان در حوادث روزهای اخیر تورخم که خون ده ها تن از نظامیان دو طرف را به زمین ریختاند به روشنی می توان مشاهده کرد. این ابهام از اعلامیۀ وزارت خارجه افغانستان و اظهارات سخنگوی ارگ در مورد حوادث خونین تورخم آشکار بود که در آن، از توافق مرزی میان طرفین و عدم رعایت این توافق از جانب پاکستان سخن رفت. اما دولت افغانستان در هیچ اعلامیه و بیانیه ای این توافق را برای مردم توضیح نداد و روشن نکرد. این در حالی بود که پاکستانی ها به صراحت از توافقات قبلی میان دو طرف بر سر احداث تاسیسات مرزی سخن گفتند و روزنامه های پاکستانی توافق میان طرفین را در نوامبر ۲۰۱۴ مبنی بر احداث ساختمان مناسب و تنظیم هشت گذرگاه مرزی به شمول سپین بولدک و تورخم منتشر کردند. بر مبنای این توافق بود که کار ساخت و ساز موانع مرزی در مناطق هموار ایالت بلوچستان به شمول گذرگاه چمن از دو نیم سال قبل آغاز گردید. وقتی پاکستانی ها در روزهای اخیر به اعمار ساختمان جدید  در سرحد تورخم دست زدند و آغاز این تاسیسات در مذاکره میان عمر زاخیل وال سفیر افغانستان در اسلام آباد با طرف های پاکستانی به شمول راحیل شریف فرمانده ارتش مورد بحث و توافق مجدد قرار گرفته بود، نظامیان سرحدی افغانستان با توسل به اسلحه در صدد ممانعت از ساخت و ساز این تاسیسات بر آمدند که منجر به جنگ اخیر تورخم شد. نکتۀ مهم و قابل تامل در این بحث، به عدم شفافیت دولت افغانستان بر سر مذاکرات و توافقات با پاکستان بر می گردد. ابهام و کتمان در سیاست همیشگی دولت مداران افغانستان سقم و صحت ادعای پاکستانی ها را دشوار می سازد.

حالا پس از یک جنگ خونین در تورخم، دو طرف به مذاکره و تفاهم باز می گردند. قرار است که ریاست مذاکرۀ افغانستان را در اسلام آباد حکمت کرزی معین سیاسی وزارت خارجه بدوش داشته باشد. اما پرسش اصلی این است که آیا دولت و دولت مداران افغانستان حاضر استند تا به سیاست مبهم و غیر شفاف خود با پاکستانی ها پایان دهند و قبل از همه در اینگونه مذاکرات با مردم خود صادق باشند که با پاکستانی ها چه می گویند،  از پاکستانی ها چه می خواهند و پاکستان از آن ها چه می خواهد؟

آیا دولت و دولت مداران افغانستان حاضر استند تا سیاست و رابطۀ خود را با پاکستان به گفتمان ملی در داخل افغانستان تبدیل کنند و در یک توافق و اجماع ملی این سیاست و رابطه را تنظیم کنند؟

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. درست همین طور بوده است و میباشد که زمامداران افغانستان یعنی کسانیکه اختیارات دولتی را در قبضه داشته اند هیچوقت از جریان مذاکرات و توافق های حاصل شده ازین مذاکرات بمردم افغانستان طور صریح چیزی نگفته اند ودلیل آن هم میتواند قرار ذیل باشد:
    – زمامداران افغانستان هیچوقت به این سرزمین و مردم آن صادق نبوده اند.
    – استیلای فکر و مفکوره تمامیت خواهی و برتری جوئی قومی بر ذهن و روان زمامداران افغانستان.
    – گماشته بودن زمامداران افغانستان. یعنی زمامداران افغانستان نه از طرف مردم افغانستان بلکه با تقلب و فریب و توطعه و دسیسه و تطمیع و از طرف قدرت های خارجی در افغانستان توظیف و بر اریکه قدرت تکیه داده شده اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا