خبر و دیدگاه

آیا پشتون‌های پاکستان واقعا خواهان جدایی از پاکستان هستند؟

t6
نگارنده: زرلشت ص.

با درگیری های متداوم میان قوای امنیتی مرزی دولت افغانستان و پاکستان بحث ها روی مسله دیورند در داغ شدن استند. تعدادی از نخبگان و نویسنده گان مطرح کشور بر ضد رفتار حکومت کمین گرفته و ادعا دارند با پذیرفتن خط دیورند همه زدوخوردها را پایان بدهند. اما چیزی که این آقایان در نظر نمیگیرند این است که مرز موجود میان دو کشور از جانب پاکستان احترام نمیشود و ساحات مختلف سرحدی تاسیسات نظامی عمار گردیده اند که این خود یک تجاوز آشکار است . نا گفته نماند که این تجاوز صرف با تصرف و کولونیزیشن نظامی خلاصه نیافته است. کندن خندق های مرزی در دوره کرزی، جابجا ساختن مهاجرین وزیرستانی در پکتیا، تجاوز آشکار و غضب زمین در ولسوالی های سرحدی مانند گوشته و حسارک، کنترول مکمل بالای گمرکات افغانی، مداخله در سیاست خارجی و ارتباطات افغانستان با هند، تاسیسات مکاتب پاکستانی در پکتیا و کندهار، توضیع شناسنامه اجباری پاکستانی و رایج ساختن بلیت های کلدار در مناطق سرحدی مثالهای دیگری از این تجاوز نظامی و فرهنگی پاکستان است. چیزی دردناکتر از همه این است که همیشه شهروندان و اهالی محل بوده اند که آواز علیه این تاسیسات بلند کرده اند (مثال شناسنامه و مکتب پاکستانی را نمپزیرند).

حکومت بغیر محکوم کردن و نپزیرفتن این پایگاهای نظامی و خندق های تحمیلی رویکرد جدی در قبال این تجاوزها نگرفته بودند تا چندی قبل. این همه در حالیست که پاکستان در هفته گذشته قصد ساختن یک دروازه ایمنی در داخل افغانستان و در ۳۳ متری مرز تورخم را داشت که مورد حمله ارتش افغانستان قرار گرفت. به همین ترتیب ماه قبل پاکستان به صورت آشکار پس از تصرف خاک افغانستان تاسیسات نظامی (انگور اده ) را که مربوط به ولایت پکتیا است به افغانستان پس داد.

اما تعویل کنندگان آن به دست محکمه سپرده شدند و پاکستان یک سیگنال آشکار به افغانستان داد که از تاسیسات نظامی در خاک افغان دست بر نمیدارد. همین صبح امروز نیز تعدادی از بزرگان ولایت پکتیا به رسانه ها شکایت کرده اند که ارتش پاکستان در نقطه های صفری ولسوالی پتتان پکتیا تاسیسات نظامی جدید میسازند. پس مواظب باید بود که این کشور نیازهای فراتر از دیورند در افغانستان دارد که یکی از آنها تصرف مناطق سرحدی است. چنانکه بینظیر بوتو روزی آشکار بیان کرده بود که آرزویش تصرف جلال آباد است. جلال آباد شهر رویایی است که پاکستانیان را با آب و روشنایی برقی وصل کرده میتواند.

از نگاه تاریخی نیز پاکستان میخواهد تصرف جلال آباد تمدن “گندهارا” قدیم را تکمیل کند. مسله پشتونستان و دیورند تقریبا افسانه است. از نگاه اقتصادی پشتونستان یک دستاورد بزرگ برای افغانستان بوده میتوانست و ما را به اقیانوس هند وصل میکرد. از نگاه تاریخی نیز پختونخوا همیشه با خراسان و یا حد اقل کابل وصل بود. اما گزینه افغانستان بزرگ حق ما نه بلکه انتخاب خود پشتونها پاکستانی باید باشد و من امکانات این را نمیبینم که آنها بخواهند با ما یکجا شوند. از یاد نبریم که به میلیونها پشتون پاکستانی به فردی رای دادند که شعار انتخابآتش این بود که “افغانستان به خود نان ندارد چه رسد به ما بدهد”.منظورم عمران خان است.

در پهلوی این پشتونها حضور بزرگ در اردو و سیاست پاکستان دارند. حمید گل، عمران خان، جنرال اختر عبدالرحمن، اسد درانی، وحید کاکر، نصیر الله بابر ، یک چند مثال مطرح هستند. همچنان همینطور پشتونها در میدان کرکت و ورزش، صدا و سیما، آوازخوانی نیز پررنگ است و پشتونها در این قهرمانان هویتی به خود تراشیده اند. چنان که ملاله یوسفزی وقتی در تالار ملل متحد بیانیه داد بی نظیر بوتو را الگو خود پنداشت. هیچ باور ندارم که اقوام غیر پشتون افغانستان مشارکت سیاسی این افراد را در افغانستان قبول کنند. در پهلوی آن، حق پشتون های پاکستان است تا خیانت امیر عبدالرحمان خان را از یاد نبرند. اگر پشتونها پاکستان واقعا خواهان جدایی از پاکستان باشند حد اقل باید آوازی بلند کنند و ریفرندومی بسازند تا مسله دیورند برای همیش حل شود. آنگاه میتوان به صفت یک کشور گام برداشت.

نوشته های مشابه

‫۶ دیدگاه ها

  1. سرحد دیورند به استناد اسناد موثق توسط امیر عبدالرحمن- ایر حبیب اله – امیر اما ن اله – نادر شاه و ظاهر شاه رسمن قبول شده است . از نظر حقوق بین الدول افغانستان ادعای ارضی کرده نیتواند . از روز اول که پاکستان تا سیس شد این حکومت خاین افغانستان بود که با وصف علاقه و خواست پشتونهای انطرف مرز مبنی بر الحاق با پاکستان به نواختن دول پشتونستان به همکاری و پشتیبانی حکو متهای روسیه و هند شروع نمود . در نتیجه سرحد دیورند به زخم ناسور مبدل شده و پاکستان به یک دشمن انتقام جو مبدل گردید .

  2. جواب سوال نه میباشد. پشتونهای آنطرف خط دیورند بارها پشتیبانی خودرا از پاکستان اعلان نموده اند و پاکستان را خاک خود و وطن خود میدانند و در این ارتباط بار ها علناً اظهارات داشته اند. این سادلی و حماقت یکتعداد افغان ملیتی ها میباشد که چنین فکر خام الحاق پشتونستان به افغانستان را در سر میپرورانند.

  3. برخلاف نظر غالب، پاکستان نگرانی حقوقی از بابت خط دیورند ندارد اما جنجال‌های حکومت‌های افغانستان بر سر این موضوع، زمینه لازم برای دخالت پاکستان در افغانستان را فراهم کرده است. به رسمیت شناخته شدن خط دیورند می‌تواند افغانستان را در موضعی قویتر و روشنتر در برابر سیاستهای پاکستان قرار داده و این ظرفیت را پیدا کند که معادلات منطقه‌ای را به نفع ثبات در افغانستان تغییر دهد.

  4. شماری از پشتون های افغانستان از یک سوی جاسوسی پاکستان را می کنند از سوی دیگر ظاهرا دعوای مرزی دارند. به اینها باید گفته شود که بگذارید تا مردم پشتون ان سوی سرحد در باره سرنوشت خود تصمیم بگیرند..

  5. دو بار در پاکستان ریفراندم برگذار شد یکی در سال ۱۹۴۷ و بار دوم در سال ۱۹۷۲ تصویب قانون اساسی پاکستان در هر دوبار پشتونستان به جانبداری پاکستان رائی دادند، دیگر ازموده را ازمودن خطاست.

  6. شکی نیست که پاکستان منظور دارد که افغانستان را تحت تسلط خود داشته باشد و به همین منظور است که وطنفروشان و اجیرانی مثل طالبانرا تشکیل داده و جهت پیش بردن جنگ نیابتی علیه افغانستان هدایت و رهبری مینماید. یعنی پاکستان فراتر از خط دیورند برنامه دارد. نظر شما درست معلوم میشود که اگر خط دیورند هم برسمیت شناخته شود پاکستان از اهداف تحت تسلط قرار دادن افغانستان بیرون نمیشود. ولی خائنانه میباشد که یکتعداد از کارمندان و رهبران دولتی علنا” شعار اتک را میدهند. با وجودیکه میفهمند پاکستان اجیرانی مثل طالبان و حزب اسلامی گلب الدین دارد که در دولت دارای نفوذ زیادی میباشند. ولی باز هم ناسنجیده شعار الحاق خاک پاکستان تا اتک را پیش میکشند. که این خود به پاکستان دلیلی بخاطر مداخله در امور افغانستان را میدهد و یا پاکستان را بیشتر تحریک مینماید تا زیاد تر متوجه بزنجیر کشیدن افغانستان باشد. اگر دولت افغانستان واقعا” میخواهد جلو خرابکاری پاکستان را بگیرد باید قبل از همه دست نوکران پاکستان را از مقامات رهبری نظامی و ملکی دولتی را قطع نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا