خبر و دیدگاه

گفتگوی محمداکرام اندیشمند با جمشید یما امیری در کتاب: اصلاحات، تغییر و توسعه در افغانستان

Jamshid Yama Amiri
جمشید یما امیری
OLYMPUS DIGITAL CAMERA
محمد اکرام اندیشمند
  • چهارده سال پیش، مردم افغانستان با حمایت جامعۀ جهانی، دولتی مبتنی بر ارزش‌های مدرن را ایجاد کردند. در این مدت، در کنار دگرگونی در عرصۀ دولت‌داری، تغییرات چشم‌گیری در عرصه‌های اجتماعی- فرهنگی نیز به وجود آمده است. این تغییرات فرهنگی، بیشتر در چه زمینه‌هایی به وقوع پیوسته است؟

تغیرات فرهنگی بیشتر در زمینه های مختلف بود. مهم ترین تغییر در این مورد، تحول بسیار بزرگ در عرصۀ آزادی بیان و رسانه ها به وقوع پیوست. تغییر و تحول در عرصۀ آزادی مطبوعات و رسانه ها پس از سقوط امارت اسلامی طالبان، یک تحول عظیم و بی سابقه و بی نظیر بود که حتی در سطح منطقه نظیرش را نمی توان مشاهده کرد. صد ها نشریۀ چاپی و مطبوع شامل روزنامه، هفته نامه، ماهنامه و فصل نامه به وجود آمد، صد ها کانال رادیو و ده ها کانال تلویزونی در این تحول بزرگ رسانه ای و آزادی بیان شکل گرفت.

شکل گیری نهاد های مدنی بخش دیگری از تحولات بزرگ بود که می توان آن را بخشی از تحولات فرهنگی و اجتماعی پس از طالبان خواند.

 

  • در طول تاریخِ افغانستان، زمام‌داران و جامعه به فرهنگ به عنوان “کلک ششم” نگاه کرده‌اند. پس از تشکیل حکومت مدرن (موقت، انتقالی و سه دور انتخابی)، نگاه به فرهنگ و کار فرهنگی چگونه بوده است؟

هر چند تحول فرهنگی پس از طالبان که به آن اشاره شد در دولت پسا طالبان به ریاست حامد کرزی و شرکای سفرۀ قدرت او شکل گرفت، اما این دولت و زمام داران آن عامل اصلی شکل گیری این تحول نبودند و نقش اصلی و تعین کننده نیز، چه در عرصۀ تمویل هزینه ها و چه در عرصۀ فکری و سیاسی نداشتند. البته انصافاً نمیتوان سیاست مدارا و تحمل پذیری حامد کرزی را به عنوان یک نکتۀ مثبت در شنیدن انتقاد و مخالفت ها حتی علیه خودش با لحن تند در این تحول نادیده گرفت. رویهمرفته، این همه تحولات در واقع در چتر حمایت نظامی، سیاسی و مالی امریکا و کشور های غربی که رژیم طالبان را بر انداختند، مساعد شد. و این در واقع پاشنۀ آشیل این تغییر و تحول در عرصۀ فرهنگی و اجتماعی افغانستان است.

 

  • در چهارده سال، بحث تهاجم فرهنگی و در برابر آن، مقاومت در برابر این تهاجم و حفظ ارزش‌ها و هنجارهای حاکم، موضوعی داغ در جامعۀ افغانستان بوده است. باور شما چیست، در چه زمینه‌هایی، ما با تهاجم فرهنگ بیگانه مواجه بوده‌ایم؟

آنچه که تهاجم فرهنگی بیگانه گفته می شود، از دیدگاه و باورهای مختلف مورد بحث قرار می گیرد. این اختلاف و تفاوت در این بحث از نگاه ها و تعلقات متفاوت فکری، سیاسی، قومی، زبانی، مذهبی، اجتماعی و حتی طبقاتی ناشی می شود. هر یکی از این گروه ها، تهاجم فرهنگی بیگانه را بر مبنای وابستگی و تعلقات فکری و فرهنگی و اجتماعی خودش تعریف می کنند. اما واقعییت این است که تهاجم فرهنگی بیگانه را نمی توان بگونۀ بسیار مشخص نشان دهی و مرز بندی کرد و یک تعریف روشن و مشخص از فرهنگ بیگانه ارائه کرد. در عصر جهانی شدن و عصر ماهواره و کمپیوتر و انترنیت نمی توان ترویج و تداخل فرهنگی را در میان جوامع بشری، به شیوۀ سنتی و کلاسیک تهاجم فرهنگی بیگانه خواند. به خصوص در افغانستان این ترویج و تداخل و این تاثیر پذیری با توجه به وابستگی افغانستان به کمک های خارجی در تمام عرصه های حیات و با توجه به حضور گستردۀ بخشی از جمعیت و نفوس کشور ما به عنوان مهاجر و پناهنده در سراسر جهان، یک امر اجتناب ناپذیر و طبیعی است.

 

  • آیا تهاجم فرهنگی در جامعۀ ما، منجر به گُسترش افراطیت و واپس‌گرایی نشده است؟

نفوذ فرهنگی و تداخل وتاثیر پذیری فرهنگی در افغانستان تبعات مثبت و منفی را در قبال دارد. گاهی این نفوذ و تاثیر پذیری موجب معضلات بزرگی هم می شود. یکی از این معضلات همین افراط گرایی دینی و مذهبی است. اما این نکته را نادیده نباید گرفت که ترویج افراط گرایی از عوامل مختلف بر می خیزد. یکی از این عوامل به فعالیت های استخباراتی منطقه به خصوص اسخبارات نظامی پاکستان بر می گردد و برخی دیگر این عوامل را باید در درون متون و نصوص دینی و قرائت و فهم دینی جستجو کرد.

 

  • چگونه می‌توانیم با حفظ ارزش‌ها و هنجارهای پسندیدۀ فرهنگی و اجتماعی خویش، از ارزش‌های دنیای مدرن نیز استفاده ببریم؟

وقتی می توانیم ارزش های مدرن را با سنت های اجتماعی و فرهنگی افغانستان آشتی و تلفیق بخشیم و بدون تعارض و نزاع خونین بسوی زندگی مدرن برویم که نوعی از همسویی و تلفیق را میان مدرسۀ دینی و مکتب عصری ایجاد کنیم. فهم دینی و قرائت دینی را در مدارس دینی با این تلفیق و همسویی اصلاح و دگرگون بسازیم. این اصلاح و تحول را در منابر مساجد نیز ایجاد کنیم. این تحول و تغییر به توانایی های بزرگ مالی نیاز دارد. و از آن مهم تر به یک نظام حاکم سیاسی سالم و زمام داران سالم و پاک و وطندوستِ دارای ارادۀ خدمت گذاری به وطن نیاز دارد.

 

  • یکی از مباحث عمده در دنیای مدرن، بحث کثرت‌گرایی و تساهل و مدارا است. جامعۀ ما در چهارده سال پسین، چقدر از این ارزشها بهره برده است؟

با توجه به تغیرات و تحولات عظیم فرهنگی و اجتماعی پسا طالبان در افغانستان که از آن سخن رفت، جامعۀ ما بسیار بیشتر از گذشته به مفاهیم و مقولات کثرت گرایی و تساهل آشنا شدند و سود بردند. هر چند در جامعه شاهد رشد افراط گرایی هم بوده ایم، اما معرفت و بهره گیری از کثرت گرایی و تساهل در جامعه به نظر من بیشتر از افراط گرایی بوده است. زیرا امکانات و ابزار بزرگی از انترنیت تا شبکه های تلویزیونی و مطبوعات در سال های پس از طالبان در معرفی و ترویج اندیشه و فرهنگ تساهل و کثرت گرایی نقش فعال و تعین کننده ایفا کرد.

 

  • رشد فرهنگی و بلندرفتن آگاهی جمعی، در زمینۀ بهترشدن حکومت‌داری، چه تأثیری می‌تواند داشته باشد؟

مسلم است که رشد فرهنگی و صعود آگاهی جمعی نقش بسیار مهم در بهتر شدن حکومت داری خوب دارد. رشد فرهنگی و آگاهی جمعی یکی از نیاز ها و الزامات تحول افراد در جامعه از رعیت به شهروند و شکل گیری جامعۀ شهروندی است. این شهروند و جامعۀ شهروندی است که نقش تاثیر گذار و تعین کننده در تغییر و تحول حکومت ها و حاکمان به سالمیت و پاسخگویی دارد. مقولۀ جامعۀ گوسفندی لایق حکومت گرگان است، در جامعه ای می تواند مصداق داشته باشد که از لحاظ فرهنگی و آگاهی اجتماعی عقب مانده باشند و در فقر فرهنگی و نا آگاهی اجتماعی به سر ببرند.

 

  • آیا ممکن است جامعه‌یی به لحاظ فرهنگی – اجتماعی متحول نشود؛ اما در عرصۀ اقتصادی و سیاسی، شاهد تغییر و دگرگونی باشد؟ به باور شما، چه ارتباطی میان تغییرات فرهنگی – اجتماعی و اقتصادی – سیاسی وجود دارد؟

بلی! این امکان وجود دارد و نمونه هایی از چنین جوامع و کشور هایی وجود دارد که در عرصۀ اقتصادی پیشرفت داشته اند و ثروتمند شده اند، اما در عرصۀ فرهنگی و اجتماعی و سیاسی عقب مانده اند. هر چند که بهتر است اینگونه کشور ها را ثروتمند نامید، نه کشورهای پیشرفته و توسعه یافته از لحاظ اقتصادی. مانند کشورهای نفت خیز و ثروتمند عربی خاور میانه. اما در مجموع، میان رشد و توسعۀ اقتصادی و تغیر و تحول فرهنگی و اجتماعی و سیاسی رابطه و تاثیر متقابل وجود دارد. وقتی در یک جامعه سطح اقتصادی بالا می رود و اقتصاد کشور در مسیر رشد و توسعه قرار می گیرد، زمینه برای توسعۀ فرهنگی و اجتماعی مساعد می شود و این توسعه و رشد فرهنگی و اجتماعی بصورت طبیعی بروی توسعۀ سیاسی اثر می گذارد. از همین سبب است که کشور های صنعتی و توسعه یافتۀ اقتصادی دنیا از لحاظ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز بسیار توسعه و رشد یافته اند و از همه مهم تر اینکه، توسعۀ سیاسی و اجتماعی در این کشور ها، توسعۀ با ثبات و پایدار است.

 

  • ۹- نگاه شما به وضعیت فرهنگی کشور در آینده چگونه است؟

وضعیت فرهنگی آیندۀ کشور به ادامۀ ثبات و توسعۀ سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد. اگر زندگی در این عرصه ها بصورت متوازن و متعادل در مسیر ثبات و توسعه ادامه یابد، حیات فرهنگی هم بسوی پیشرفت و توسعۀ پایدار ادامه می یابد.  

 

کتاب اصلاحات تغیر و توسعه

نوشته های مشابه

‫۴ دیدگاه ها

  1. ناشناس بزرگوار!
    بجواب شما تا جائیکه در ذهنم میگردد چنین جواب عرض مینمایم که “دست آورد های وارداتی موقتی” محدود خواهد شد و از میان نخواهد رفت. بدلیل اینکه این دست آوردها بگفته جناب شما وارداتی میباشد. در حدود بیش از هفتاد فیصد از بودجه دولتی افغانستان از خیرات و صدقه خارجیها تامین میگردد. در اینصورت زمامداران افغانستان و فاشستان قومی توان بستن زبان و نظر مردم را نخواهند داشت. اگرچه دارندگان چرخ قدرت دولتی در افغانستان این دست آورد های وارداتی را نمیپسندند بدلیل اینکه خائنان هرگز نمیخواهند که زبان مردم در افشای خیانتهای شان باز باشد ولی از آنجائیکه معاش خور و نوکر و دستبین خارجیها اند و خارجیها حد اقل آزادی بیان و آزادی اطلاعات را نمیخواهند از بین برود. در اینصورت آمدن گلب الدین در افغانستان تاثیر تعین کننده نخواهد داشت. از طرف دیگر ما دیدیم که در زمان کرزی افسار کرزی دردست حزب اسلامی بود، در این دولت وحدت ملی هم حزب اسلامی مثل آقای خان بحیث معاون اول رئیس اجرائیه ایفای وظیفه میدارد. کرزی به نوعی افسار خودرا بدست حزب اسلامی داده بود ولی آقای غنی جلو خودرا بدست حزب اسلامی نداد و فقط از حزب اسلامی میخواهد در تطبیق اهداف شئونستی و فاشستی تمامیت خواهی قومی استفاده ببرد. اینکه سخن از توافقات صلح با گلب الدین بمیان می آید یک خیمه شب بازی محض میباشد. هدف همانا انحصار قدرت دولتی و تحکیم قدرت فاشستی افغانی میباشد.

  2. همو طن گرانقد ر صا حب خان . من نظر شما را تا یید مینما یم . من عجا لتن از توضیح صرف نظر کردم . با ید پرسید که ایا با اوردن راکتیار به کا بل این دست اورد های وارداتی موقتی باقی خواهند ماند .

  3. با تایید نظر جناب ناشناس. درست است که با آمدن امریکا و غربی ها یکتعداد آزادی ها و اطلاعات مثل موسیقی و سرود و تلویزیونها و اظهارات آزاد صاحبنظرا وغیره زیاد شده است، ولی در واقعیت امر افغانستان از لحاظ فرهنگی سالها به عقب برده شده است. مثلاً اتفاقی که در قتل خانم فرخنده افتاد خود گویای روشن عقبمانی ذهنی و فرهنگی و اخلاقی افغانستان میباشد. علاوه بر آن تاسیس هزاران مدرسه های دینی از نوع پاکستان آن کشور را به قهقرا برده و خواهد برد. تقلبات کسترده در انتخابات گویای روشن دیگر عقبمانی فرهنگی و رشد بد اخلاقی در افغانستان میباشد. از طرف تلاشهای قوم پرستانه و فاشستی افغانی توسط زمامداران افغان کشور را به گودال بی فرهنگی و بی خردی و بدبختی تیله می کند.

  4. جناب محترم دانشمند .
    شما خود شا هد عینی میبا شید که چطور طبق پلان از قبل طرح شده بوسیله ی راکتیار از استقرار حکو مت مجا هدین جلو گیری شد و بعد ن طا لبا روی کار گردیدند . البته در ساختار طا لبا ن به اشاره ی امریکا ظاهر شا هی ها هم شریک بودند .
    با لا خره در شهر بن – المان – حکو مت پسا طا لبان بو سیله ی امریکا برای مردم افغا نستان سا خته شد . نه اینکه مردم به کمک امریکا در بن حکو مت تشکیل کرد ند . این نوع قضا وتها بسیار ظا لمانه و دور از واقعیت و خنده اور است . بنا بر دلا یل و اسناد مو ثق که خود در جر یان میبا شید – جنگهای تها جمی در برابر حکو مت نو بنیاد اسلامی که بنام جهاد از طرف راکتیار و اعراب اعلان گردید – واقعن جنگهای میان گرو هی و داخلی نمیبا شند . در غیر ان باید جنگهای پا نزده سال اخیر را هم جنگهای میان داخلی بگو ییم.
    متاسفانه تا وقتیکه صاحبنظران اگا هان سیا سی در غیاب عقل و دور از وا قعیتها و غیر مسوو لانه قضا وت نما یند – بهبو دی و خوشبختی نا ممکن است.
    در شرایط فعلی به نظر من قصه ی فر هنگ – حکو متداری خوب و……. و چنین و چنان مفت میبا شد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا