شعر

بلای جنگ و فساد

رسول پویان
رسول پویان

ز ابــر تـیـرۀ دولـت، فـسـاد می بـارد

گلـولـه بـر بـدن عـدل و داد می بارد

گـشـایـشــی نـبــود در دفـاتــر دولـت

دراوج رشـوه خوری، انسداد می بارد

به روی صفـحۀ سیمین دفتر و دیوان

نه خــط خامه که رنگ دواد می بارد

به زیـر نام تخصص و مسلکی بـودن

ز خویش خوری شان بیسواد می بارد

رکـود بر سـر کشور زند سنگ گران

به شـهر و قـریـۀ میهن کساد می بارد

بجای کار و عمل حرف مفت می گویند

ز طمـطـراق و سـفـر انعـقاد می بارد

زدرد کینۀ قومِی دل وطن خون است

بـه جـای وحـدت ملی تضـاد می بارد

تگرگ یاس بهـر فصل بـر سـر مردم

نه قطره قطره و کم بـل زیاد می بارد

ز زهـر چرس و افیون مافیا در ملک

به هـر طـرف نگـری اعتیاد می بارد

ز هـم نـوایــی نـاتـو و دولـت و مافی

شکست و ریخت سرِ اقتصاد می بارد

مذاب کـورۀ وحشت به صورت مردم

نـه از دهـانـۀ تنگ از گـشاد می بارد

ز مغـز گندۀ افراطیون بـه جای کمال

عـفـونت و مـرض و انجماد می بارد

پلان داعـش و طالـب پیاده می گردد

اگـرچـه از هـمه سـو انـتقاد می بارد

گذشت عمر وطن دردسیسه و بحران

بـلای جـنـگ بـه نـام جـهاد می بارد

۱۲/۵/۲۰۱۶

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا