خبر و دیدگاه

سیاست تضرع یا راهی به بیراهه

13048187_629823577181047_6700393799772883223_o(1)
نویسنده: عبدالمنان دهزاد


حادثۀ خونین کابل یک‌بار دیگر قساوت و ماهیت اصلی تروریزم طالبانی را از یک‌طرف و بی‌برنامه‌گی و خیال‌بافی‌های روند صلح حکومت کنونی  را از سوی دیگر بر ملا ساخت. پرسش این است که واقعن مسوولیت این حکومت به عنوان پاسدار جان و مال مردم این سرزمین چیست؟ طالبان هر روز در گوشه و کنار کشور از مردم بی‌دفاع این سرزمین قربانی ‌می‌گیرد، اما حکومت افغانستان می‌خواهد با تقبیح نمودن، این جنایت‌ها موضع مبهم خویش را تبرئه کند. آیا جنایت‌های ضد بشری  و پی در پی طالبان در افغانستان قابل تبرئه کردن است؟ چرا حکومت نمی‌خواهد تکلیف خویش را با طالبان در پیشگاه مردم افغانستان روشن کند؟  طالبان اگر می‌جنگند و از مردم افغانستان هر روز قربانی می‌گیرند، موضع جنگی‌شان در برابر حکومت و مردم افغانستان معلوم است، و می‌دانند که چه می‌کنند. اما موضع حکومت افغانستان در این جنگ نه تنها معلوم نیست، بل حتا ریاست جمهوری نمی‌خواهد که تعریفی روشنی از این گروه تروریستی بدهد. پیام ریاست جمهوری در پیوند به حادثه خونین روز گذشته بهترین نمونۀ آن است. اشرف غنی مثل گذشته این حملۀ تروریستی را تقبیح کرد، اما نگفت که چه کسانی سبب این جنایت شده اند. چرا رییس جمهور نمی‌خواهد این گروهک خون‌خوار و جاهل را تروریست بنامد؟  این سیاست‌های یک بام و دوهوای ریاست جمهوری در برابر تروریستان نشان می‌دهد که در کفش بازیگران سیاسی ریگی نهفته است. حکومت افغانستان باید موضع خویش را در برابر مردم افغانستان روشن کند. اگر حکومت رویای صلح با طالبان را دارد، این رویا بارها با دهن‌کجی طالبان پاسخ داده شده است، بنابراین دیگر نیاز نیست که بر این دهل پوسیده کوبیده شود.

اگر قرار بود که طالبان با شعارهای میان تهی و پندهای اخلاقی از سوی حکومت در این سال‌ها، دست از جنگ و کشتار مردم افغانستان می‌کشیدند، ما امروز در این وضعیت نمی‌بودیم. حامدکرزی به حدی کافی آگاهانه و یا ناآگاهانه  قساوت‌ها و جنایت‌های طالبان در برابر مردم افغانستان را نادیده گرفت، اما راه به جای نبرد. حکومت افغانستان در این چهارده سال هر باری که  سخن از صلح و آشتی با طالبان زد، نه تنها طالبان آن را جدی نگرفتند، بل با انفحار و حمله‌های خونین پاسخ دادند. حادثۀ تروریستی روز گذشته(دوشنبه) در کابل،  یکی از نتایج سیاست‌های مبهم و تضرع‌گونۀ حکومت افغانستان با گروه تروریستی طالبان بود. این حادثه نشان داد که چیزی به‌نام مصونیت امنیتی در این شهر وجود نداشته و مرگ قدم به قدم مردم این شهر،  قدم می‌زند.  

طالبان بارها با این گونه حمله‌های تروریستی در کابل و دیگر استان‌های کشور، ثابت کرده اند که حاضر به گفت‌وگو با حکومت کابل نیستند و سعی دارند تکلیف این حکومت را از راه زور حل کند. اینک طالبان چرا سیاست‌ها صلح‌جویانۀ حکومت کابل_ از راه گفت‌وگو_ را جدی بگیرند به این دلیل است:

یکم،  ریاست جمهوری و شخص اشرف غنی، هیچ وجه مشترک فکری و اعتقادی با طالبان ندارند. تنها علاقۀ رییس جمهور غنی و رفیقایش  وجه مشترک قومی و تباری با گروه تروریستی طالبان است.

دوم، گروه تروریستی طالبان هیچ باور و اعتماد به صداقت حکومت کابل در پیوند به صلح و ثبات در افغانستان ندراد. آن‌ها شعارهای صلح طلبانۀ حکومت کابل را چیزی بالاتر از بهره‌برداری سیاسی نمی‌دانند.

سوم،  طالبان می‌دانندکه حکومت کابل قادر به برآوردن خواسته‌های‌شان در افغانستان نیست، به همین دلیل گفت‌وگو و مصالحه با این حکومت را بی‌نتیجه می‌دانند.

چهارم، گروه تروریستی طالبان به نیکی مطلع اند که حکومت کنونی فاقد پایگاه مردمی و قدرت سیاسی بوده و مدیریت آن در جای دیگری سمت و سو می‌خورد، بنابراین استقرار صلح و امنیت با این حکومت نتیجه‌بخش نیست.

از سوی گروهی طالبان به اثبات رسانده اند که نسبت به حکومت کابل دارای استقلال فکری و سیاسی اند، یعنی طالبان هر عمل جنایت‌کارانه و ضد بشری خویش در افغانستان را به‌نام «اسلامیت و افغانیت» توجیه کرده اند. نیروهای امنیتی افغانستان هنوز نمی‌دانند که در برابر کی می‌جنگند و برای چه کشته می‌شوند؟ هیچ‌گاهی حکومت افغانستان از حامدکرزی شروع تا اشرف غنی نخواستند که تکلیف نیروهای امنیتی را با تروریستان طالب روشن کند. نتیجه این سیاست‌های پیچیده چیزی است که امروز ما در افغانستان می‌بینیم.  

نوشته های مشابه

‫۵ دیدگاه ها

  1. شاید بیش از نیمی از کشور های جهان بردگی غرب و امریکا را در چوکات معمول زیر عنوان روابط بین المللی داشته باشند. ولی مرگ به آنانیکه بردگی پاکستان را که خود او هم برده میباشد قبول دارند و بدستور پاکستان هموطنان مسلمان خودرا میکشند و کشور خودرا خراب مینمایند.

  2. اینکه زمامداران افغانستان چرا نزد طالب عذر و زاری مینمایند ولی طالب هم با وجودیکه حلقه بردگی پاکستان را بگردن دارند هیچ ارزشی برای شان قایل نمیباشند، زمامداران افغانستان را جاسوس و وطنفروش خوانده و هیچ ارزشی برای شان قایل نمیباشند. ولی زمامداران آنقدر قوم پرست و ذلیل هستند که علیه طالب موضعگیری قاطع و فیصله کن ندارند. دلیل ان فقط در قوم پرستی و باور های فاشستی رهبران دولتی میباشد.

  3. حمله ضد بشری و ضد اسلامی طالبان که بیش از ۳۶ شهید و بیش از ۳۵۰ زخمی را بتاریخ ۱۹-۰۴-۲۰۱۶ بحا کذاشت جان و استخوان هر انسان با احساس را به سوزش در می آورد. ولی زمامداران بی احساس و سنگدل و بی عاطفه را هیچ به حرکت آورده نمیتواند. چراکه زمامداران مردمان خوبی نمیباشند. اینان آدمان بی احساسو بی ننگی میباشند. قوم پرستی چشمان شانرا کور کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا