خبر و دیدگاه

نگاه استخباراتی و پروژه ای امریکا به افغانستان

andishmand_1
محمد اکرام اندیشمند

جنرال جان  کمبل فرمانده نیروهای امریکا در افغانستان که به مجلس سنای امریکا در مورد اوضاع افغانستان گزارش(۱۴میزان۱۳۹۴ / ۶ اکتوبر۲۰۱۵) ارائه کرد از رئیس جمهور اوباما خواست تا خروج کامل قوای امریکایی را در سال آیندۀ میلادی ۲۰۱۶ مورد باز بینی قرار دهد. او از ضعف و ناتوانی نیروهای نظامی افغانستان در عرصۀ تعلیمات و تجهیزات و نیازمندی آنها به دوام کمک امریکا در این عرصه سخن گفت.

اما مهم ترین نکتۀ قابل پرسش و بحث با توجه به اظهارات ژنرال امریکایی قوماندان قوای امریکا در افغانستان، به دلایل و عوامل ضعف و ناتوانی دولت افغانستان و نیروهای نظامی این دولت پس از تقریباً یک نیم دهه حمایت مستقیم نظامی و مالی امریکا و متحدین غربی اش با هزینۀ ده ها و حتی صد هاملیارد دالر بر می گردد. چرا این همه کمک های هنگفت ایالات متحده امریکا از سال ۲۰۰۱ تا حالا که سال ۲۰۱۵ رو به پایان است دولت افغانستان را در تمام عرصه ها به ویژه در عرصۀ نظامی و دفاعی توانمند و پایدار نساخت؟ چرا نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان در شهر قندوز که از نظر کمیت و حتی کیفیت سلاح و تجهیزات، چند برابر طالبان بودند، نتوانستند از سقوط شهر جلوگیری کنند؟ اگر اشتباه و خبط امریکایی ها به عنوان حامی اصلی نظامی و مالی دولت افغانستان در ضعف و ناتوانی این دولت پس از سال ۲۰۰۱ تا اکنون بررسی و نشان دهی شود، نکات اصلی سیاست های غلط و اشتباهات امریکا چیست؟

امریکایی ها در دهۀ هشتاد سدۀ بیستم که وارد جنگ افغانستان شدند و از مجاهدین در برابر نیروهای شوروی وقت و دولت حزب دموکراتیک خلقِ حمایت کردند، با نگاه و سیاست استخباراتی و پروژه ای وارد این معرکه شدند. سازمان استخبارات مرکزی امریکا(CIA) مجری این سیاست شد و مثلث استخباراتی را در مشارکت با استخبارات نظامی پاکستان(ISI) و سازمان استخبارات عربستان سعودی(GID)در حمایت تسلیحاتی و مالی از مجاهدین افغانستان در جنگ علیه روس ها شکل داد. برای امریکایی ها در این جنگ و یا جهاد افغانستان و این حمایت، ضربه زدن به روس ها و کُشتن بیشتر آنها در سرزمین افغانستان مهم بود، نه ایجاد یک دولت اسلامی و جهادی جانشین دولت مورد حمایت آنها در کابل. به عبارت دیگر، حمایت از جنگ و جهاد افغانستان برای امریکا پروژه ای بود که باید امپراتوری روس ها بنام اتحاد شوروی متحمل زیان و ضربۀ کُشنده می شد. سیاست استخباراتی امریکا در مورد افغانستان در همان دوران با این دید و استراتیژِی استوار گردید. امریکایی ها در این سیاست، هیچگاه بسوی افغانستان به عنوان یک کشوری که صاحب دولت ملی و مدرن پایدار و دارای ثبات و توسعۀ پایدار در عرصه های مختلف حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی باشد و یا شود، نگاه نکردند. اما آیا امریکایی ها این سیاست و این نگاه را پس از سال ۲۰۰۱ در افغانستان با خود داشتند و یا اینکه سیاست استخباراتی پیشین را به سیاست تشکیل دولت ملی و مدرن پایدار و دولت موثر و متعهد به توسعۀ پایدار در افغانستان، تغیر دادند؟

پاسخ این پرسش علی رغم دیدگاه و تحلیل متفاوت خبرگان سیاسی و مخالفان و موافقان سیاست های امریکا در افغانستان، پاسخ منفی است. امریکایی ها علی رغم ورود مستقیم با قوای نظامی در افغانستان در سال ۲۰۰۱ و حمایت گستردۀ نظامی و مالی از دولت افغانستان بریاست حامد کرزی، نگاه استخباراتی و پروژه ای خود را در مورد افغانستان تغیر ندادند.

امریکایی ها در حالی که ده ها ملیارد دالر را در افغانستان هزینه کردند، اما هیچ گونه برنامۀ استراتیژیک را در جهت توسعۀ پایدار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی که از ضروریات و الزامات وجودیک کشور مستقل و با ثبات و شکل گیری یک دولت ملی و مدرن است، تدوین و عملی نکردند. هیچ گام موثر در جهت باز سازی و نوسازی زیرساخت های اقتصادی افغانستان بر نداشتند. بر عکس با تحمیل سیاست پروژه ای اقتصاد بازار برای افغانستان، یک اقتصاد مصرفی همراه با غارتگری و بی عدالتی عمیق و گسترده را شکل دادند.

امریکایی ها در عرصۀ دولت و حاکمیت سیاسی در افغانستان به جای سرمایه گزاری بروی یک سیستم پایدار سیاسی، بروی افراد و اشخاص سرمایه گزاری کردند. سرمایه گزاری که با فریب و تقلب همراه بود و به ایجاد فاسدترین دولت در میان سه چهار دولت فاسد جهان انجامید. نکتۀ بسیار تلخ و مصیبت بار این است که امریکایی ها با نگاه استخباراتی و پروژه ای به افغانستان به جای تقویت سیستم موثر و عادلانۀ سیاسی در جهت پایدار سازی دولت و نظام سیاسی، پول های اپراتیفی و استخباراتی را  در دسترس اشخاص، شورا ها و نهاد های مختلف قرار داده و قرار می دهند تا نوعی از ثبات و آرامش موقت در زمان حضور آنها ادامه داشته باشد.

در نتیجۀ سیاست استخباراتی و پروژه ای امریکا، اکنون افغانستان پس از چهارده سال حمایت نظامی و مالی امریکایی ها به جای آنکه به استقلال، ثبات و توسعۀ پایدار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی رسیده باشد، در نیازمندی و وابستگی مطلق و مرگبار دوام حمایت و کمک امریکا و متحدینش فرو رفته است. سیاست استخباراتی و پروژه ای امریکا، افغانستان را امروز در دو راهی دوام این حمایت و ابستگی به امریکا و یا سقوط در چنگال خونین و جنیابتار طالب و داعش قرار داده است.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. بنظر من ومنطقا” بار این کم کاریها و کم تاثیری این همه کمکهای پولی و نظامی امریکا، بدوش دولت و نخبگان سیاسی شامل در دولت افغانستان می افتد. امریکا فقط پول و امکانات را مهیا ساخت، باقی آن مربوط به دولت افغانستان میشود که ابتکار عمل بخرج میدادند و ازین فرصت طلائی حد اعظم استفاده را میبردند. در جهان امروزهیچ کشوری نباید در جای کشور دیگر اجرای وظیفه نمایند. مثلا” اگر امریکا کل اجرأت را بدست میگرفت پس موجودیت دولت افغانستان زیر سوال قرار میگرفت. این بیکارگی و این بی غمباشی سرزده از کرکتر و نیت غلط آقای کرزی بوده است. و حالا که دیده میشود آقای غنی هم در کفایت و ابتکار و سازماندهی ضعیف تر از سلف خود میباشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا