خبر و دیدگاه

هویت تروریزم چیست؟

andishmand_1
محمد اکرام اندیشمند

طالبان یک گروه تروریستی تکفیر گرا، ظالم، وحشی، ضد مدنیت و مخالف تمام حقوق های مدنی و اجتماعی انسان هستند. گروه های تروریستی و از جمله طالبان، قبل از آنکه معٌرف هویت قومی باشند و از منافع قومی و ملی نمایندگی کنند، تروریست و جنایتکار هستند. اگر بیشترین نیروهای تروریستی گروه طالبان افغانستان از لحاظ قومی، پشتون باشند، اما به عنوان یک گروه تروریست به هیچگونه منافع و مصالح پشتون ها، نه در افغانستان و نه در پاکستان، ارزش و اهمیتی قایل نیستند.

اولین قربانی طالبان در افغانستان، پشتون ها و جامعۀ پشتون شمرده می شوند.  تروریستان طالب در ولایات جنوب پشتون نشین، در تمام سالهای جنگ و جنایت خود، زنان تحصیل یافته و باسواد پشتون را ترور کردند. مکتب ها را در این مناطق بروی دختران، زنان و حتی پسران پشتون بستند. تروریستان طالب، کوشیدند تا فرهنگ سربریدن و ذبح گوسفندوار آدم ها را بنام جهاد، در واقع به عنوان فرهنگ توحش و عمل غیر انسانی و غیر اخلاقی میان پشتونها در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان ترویج کنند و حتی سربریدن انسان را با شمشیری که بدست پسر کوچک و نابالغ پشتون گذاشتند، در معرض دید عمومی قرار دادند.

بنا بر این، گروه طالبان قبل از آنکه از قوم پشتون و جامعۀ پشتون نمایندگی کنند و مدافع منافع و مصلحت های آنها باشند، یک گروه جنایتکار تروریستی و متعلق به تروریسم منطقه و جهان و مدافع اهداف و منافع سازمان های استخباراتی به خصوص سازمان استخبارات نظامی پاکستان(ISI) هستند. از همین جهت است که طالبان تنها به گروه خاص قومی، نه در افغانستان و نه در منطقه و جهان تعلق ندارند. در میان گروه تروریستی طالبان افغانستان،  تروریستانِ متعلق به اقوام دیگر چون تاجک ها، ازبک ها و هزاره ها نیز وجود دارند که در تفکر تروریستی و جنایات تروریستی همسو و مانند هم هستند. مگر تروریستان طالب از میان تاجک های بدخشان کشور که گردن سربازان افغانستان را قطع و ذبح می کنند و تروریستان طالبی که در میان ازبک های بورکه و فاریاب و هزاره های تاله و برفک، جنایت مشابه را مرتکب می شوند با آن تروریستان طالبِ متعلق به جامعه و قوم پشتون و یا تروریستان منطقه ای و بین المللی، از پاکستان تا قفقاز و شمال افریقا، در اندیشه و عمل تروریستی و جنایت چه تفاوتی دارند؟

جنگ با تروریستان و تفکر تروریستی در افغانستان، جنگ با تروریزم و جنگ در برابر جنایت و و حشت تروریستان است که به منافع هیچ قوم و مردمی تعهد و پابندی ندارند و از هیچ قوم و جامعۀ قومی و سیاسی نمایندگی نمی کنند.

جنایات طالبان طی این روزها در شهر قندوز این واقعیت را بیشتر از همه آشکار ساخت. طالبان در شهر قندوز با انجام انواع جنایت: از کشتار تا غارتگری و چپاول و تجاوز به زنان، حتی تجاوز به زنان در شفاخانه و زندان نشان دادند که یک گروه بی فرهنگ، وحشی و جنایتکارِ فاقد ارزش های قومی، دینی و انسانی هستند. بنا بر این واقعیت است که جنگ نیروهای دولت افغانستان در برابر طالبان، امروز در قندوز و هر جای دیگر، جنگ در برابر یک گروه تروریستی جنایتکار تلقی می شود و مورد حمایت تمام اقوام و مردم وطندوست و آزادۀ کشور قرار دارد. تروریستان طالب با جنایات غیر انسانی خود در شهر  در قندوز، سند شکست قطعی و مرگ خود را با دستان خون آلود و جنایتبار خویش امضاء کردند و قدم به قدم طعم تلخ این مرگ محتوم و قطعی را می چشند.

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. جناب اندیشمند صاحب گفته های شما کاملا حقیقت دارداما پاکستان بیشتر ازیک افزار بیش نیست چون توانای تمویل تروریزم را درجهان که فعلا در۶۲ کشور جهان بخصوص کشورهای اسلامی میباشد پاکستان ندارد این پدیده شوم طراحی شده ازطرف دشمنان اسلام بوده که خودشان را مالک دنیا میدانند مثلا واقعه قصر سفید درامریکا کار کدام شبکه بود آیا منبع تمویل کننده شان کیها بوده وچگونه ودرچقدر زمان وبکدام دلیل آن واقعه رخ داد آیا عقل وفکر باور میکند بسیارماهرانه است خداوند شبکه کا جی بی وموساد را ازدنیا نابود کند که تمام درد سرها از وخونریزی های رادردنیاباعث شده اندساکن قریه میرشکار فرزند قوماندان اسحق شهید

  2. ما که از دکتوران تحصیل کرده مثل داکتر روستا ترکی و داکتر ستانیزی و داکتر انورالحق احدی و…دیگران شنیده ایم ایشان طالبانرا مدافع آزادی و استقلال افغانستان میشمارند. کرزی به همین حساب طالبانرا برادران ناراضی خود میدانست و گاه گاه کلمه بیچاره را هم برای طالبان بکار برد. و همین قسم آقای غنی هم که طالبانرا از زندانها آزاد نموده و آنهارا مخالفین سیاسی خواند ریشه در این دارد که طالبانرا مدافع هویت پشتونی خود میدانند. این تنها ازبکان و تاجکان و هزارگان اند که طالبانرا اجیران پاکستان و دشمنان قسم خورده افغانستان و دشمنان اسلام میدانند. اینکه زمامداران آنهارا برادران و مدافع هویت پشتونی بدانند، معلومدار که گپ آنها بخاطر داشتن چرخ قدرت دولتی مدار اعتبار می افتد. ناپلیون گفته بود که “زور حق است” بنا” ایشان که چرخ قدرت دولتی را بدست دارند، گفته های آنها جامه حق بخود میگیرد. نویسنده محترم ولوکه حق را گفته است. این حق گوئی ها جائی را نمیگیرد. برای اینکه در افغانستان حق بتواند جای پیدا کند، باید قدرت دولتی عادلانه مطابق به رای مردم افغانستان انتخاب گردد. البته این زمامدارانی که با تقلب و بکمک خارجی ها در رأس قدرت قرار میگیرند تعبیر و تعریف آنها از طالب مطابق به گفته ناپلیون در جامعه مورد تطبیق قرار میگیرد. و نه حق گوئی و تعریف علمی و درست شما.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا