خبر و دیدگاه

اجماع ملی! رئیس جمهورغنی در قبال توزیع تذکره به مسخره گرفتن اراده مردم است

Dr Akbar
داکتر همت فاریابی

قانون احسائیه مرکزی در مورد توزیع تذکره الکترونیکی از طرف پارلمان افغانستان به اکثریت آرآ تصویب و از جانب شخص رئیس جمهور اشرف غنی توشیح شده و از طرف وزارت عدلیه در جریده رسمی نشر گردید, یعنی که قانون با رعایت عام و تام سلسله مراتب حقوقی نافذ گردید. میباییست مردم افغانستان تا هنوز صاحب تذکره مدرن الکترونیکی میشدند !!! اما آی اس آی پاکستان که مشغول دسیسه چینی های دیگر به خاطر مقاصد نامشروع خود در افغانستان بود, یکدم از خواب بیدار شد و دید که مسئله تذکره الکترونیکی هم میتواند برای آس اس آی باب دندان برای تعمق بی ثباتی در افغانستان باشد. بدین سبب نماینده های خود در سیستم دولتی افغانستان را نیز وا داشت تا تظاهرات نمایشی را براه انداخته و برعلیه قانون تصویب شده بغاوت نموده, هیاهو برپا کنند. محرکین این هیاهو احتمالآ به اشتراک خود رئیس جمهور غنی پلان خود را قبلآ سنجیده بودند که تظاهرات نمایشی میتواند زمینه را برای اشرف غنی مساعد سازد تا قانون تصویب شده به امضای خودش را مواجه به شک و تردید کرده و به ماجراجویان و جاسوسان پاکستان بپیوندد. زمینه همانطوریکه سنجیده بودند مهیا گردید. آقای اشرف غنی بعداز سکوت معنی دار و مترصدانه, درج یا عدم درج کلمه “افغان” را در تذکره یک معضل لاینحل وطنی تعریف کرده و برای حل این موضوع خواستار تشکیل اجماع ملی ! شد. البته که درک منظور رئیس جمهور غنی و دیگر عوامل آی اس آی آنقدر هم مشکل نیست. درین نمایشنامه چهره های بدنام فاشیست اوغانی نقش های عمده را بازی میکنند. در عقب ستیژ پاکستانی ها قرار دارند. رئیس جمهور غنی نیفری یا عدالتگر میدان است, چند نفر منقورت های اوزبیک, تاجیک, هزاره هم نقش موثر {بلی گوئی} را بازی میکنند. یگان هندو و سک هم درین نمایشنامه نقش مسخره باز را بازی میکند و ادعا میکند که {ما هندو ها میخواهیم که در تذکره ما کلمه اسلام حتمآ درج شود !!! به این شکل این نمایشنامه ۱-۰ در بین منقورت های ازبیک, تاجیک و هزاره از یکطرف و فاشیست های اوغان از جانب دیگر به نفع عمال پاکستان تمام میشود, هندو ها با اوغان ها مساوی اما در لنگوته اشرف غنی یکدانه گل فاشیسم اوغانی افزود میگردد.
اگر از تشبیهات بگذریم و به تعریف و جایگاه سنت {اجماع ملی, اجماع علمای دین, اجماع خبرگان, اجماع امت} در گذشته ها نظر اندازیم, میفهمیم که {اجماع} به مثابه یکی از طروق استجواب مجهولات به خصوص در جوامع اسلامی از اهمیت مناسب برخوردار بوده است. اما در کدام حالات اجماع میکردند ! مثلآ در اسلام اگر در مورد یک قضیه صراحت حکمی را در قرآن کریم پیدا نمیکردند, در حدیث شریف مراجعه میکردند, اگر صراحت حکم در حدیث هم نمیبود, در عرف مراجعه میکردند, اگر در عرف هم این قضیه بی سابقه میبود, جستجو میکردند که آیا قضیه بالمثل و مشابه آن کدام وقت واقع شده بوده و صراحت حکم آن او چگونه بوده که آنرا در فیصله خود اساس قرار بدهند و اگر قضیه بالمثل را هم پیدا نکردند, آنوقت است که برای صدور حکم متوصل به {اجماع} میشدند. در تشریح فوق میبینیم که جایگاه {اجماع} برای تصمیم گیری و صدور حکم در آخرین ردیف قرار دارد.
حالا بسوی اجماع ملی!!! اشرف غنی بنگرید که بالای شورای ملی یا اولوسی جرگه که نمایندگان مردم است, خط بطلان میکشد, بالای سنا یاکه مشرانو جرگه که ظاهرآ نخبگان جامعه تشریف دارند, خط بطلان میکشد, بالای امضای خود به صفت رئیس جمهور یک مملکت هم خط بطلان میکشد, بالای وزارت عدلیه که وظیفتآ این مصوبه را رسمیت داده همچنان خط بطلان میکشد, مهمتر از همه که در تصویب این قانون اراده هفتاد فیصد مردم دخیل است, در آن هم خط بطلان میکشد. اما به خاطر رضای پاکستان و چندتا عمال آی اس آی اجماع ملی !!! دایر میکند که تشبیهات نمایشنامه گونه آنرا در بالا تذکر دادم.
فراموش نکنید: او زمانیکه در قانون اساسی همه مردم را افغان ذکر کردند, استدلال میکردند که گویا این یک هویت سیاسی است و کلان شونده های ما هم پذیرفتند, یا زور نداشتند ویا معامله کردند. به هر حالت ما پذیرفتیم که “افغان” هویت سیاسی ما است. اما حالا فاشیسم کارد را در گلو گذاشته و میخواهد هویت من و تو را با هویت یک قوم دیگر تعویض نماید. با استدلال اینکه در قانون اساسی چنین آمده است !!! من با صراحت کامل یکبار دیگر میگویم: سرنگون باد آن قانون اساسی که استبداد را مشروعیت ببخشد.
مردم شرافتمند ! این بازی های پاکستان و نوکرانش در افغانستان به قیمت اضمحلال هویت ما و شما تمام خواهد شد. ما هرگز هویت قوم دیگر را نخواهیم پذیرفت.

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. یکتعداد جاسوسان پاکستان که با طالبان همنوا اند نمایش مضحکی زیر نام کسیکه افغان نیست افغانستان را ترگ گوید و حذف هویت های اقوام دیگر غیر از افغان (پشتون) و تحمیل هویت افغانی بر همه آنان، را براه انداختند. شگفت در اینجا است که این مظاهره زیر رهبری کسی براه انداخته شد که درجه تحصیل دکتورا داردو در دور اول زمامداری آقای کرزی همه کاره بوده و سیاست اقتصادی افغانستان را بدست داشت. این همه فسادی که از کنترول بیرون پریده است و کارد را به گوشت مردم رسانده است،محصول کار همین دکتور انورالحق احدی و همنظرانش میباشد. و حالا جنایت دیگری را میخواهد به انجام رساند که در مجموع افغانستان را به تباهی بکشد. کار آقای احدی جز بنفع پاکستان بنفع هیچ جانب دیگری نخواهد باشد. در اینجا به آنعده برادران افغان ما که به اصالت حق و عدالت و آزادی باور مند اند لازم بود که نمایشی را علیه این فاشستان و وابستگان استخبارات پاکستان براه می انداختند و به این لکه های ننگ میفهماندن که این بد اخلاق و بی انصافی خواست برادران افغان “پشتون” آزاده و اصیل نمیباشد بدلیل اینکه در یک اجتماع هرگاه هویت یکی از گروپ شامل اجتماع صدمه ببیند، هویت تمام اجتماع صدمه خواهد دید.

  2. شهامت و پایمردی و حق طلبی و عدالت خواهی داکتر صاحب فاریابی قابل ستایش میباشد. امید وار هستم که نخبگانی در دیگر اقوام هم بشمول قوم برادر افغان ما هم این شهامت و دلسوزی و حق طلبی را در خود پیدا و صدای خودرا بکشند. افغانستان یک کشور بسیار بیچاره و عقبمانده و ضفیف میباشد. نباید در این کشور بیچاره فکر های خائنانه حذف هویت دیگران و تحمیل یک هویت را بر دیگران در مغز و فکر خود جای بدهیم.

  3. ما هرگز تحمیل هویت افغان را قبول کرده نمیتوانیم. من که تاجک هستم هیچوقت این بداخلاقی را نخواهم کرد که به افغان بگویم هویت من را قبول کن. هر انسان باید دارای هویت ذاتی خود باشد و هرکس به خود فرض میداند که از هویت ذاتی خود دفاع نماید. این کار افغان ملیتی های فاشستِ پاکستان زده که میخواهند هویت افغانی خودرا بر دیگران تحمیل نمایند نه تنها یک بی انصافی کلان بلکه دیوانگی و حماقت و بد اخلاقی هم پنداشته میشود. این تقاضای غیر اخلاقی آنها ماهیت و ظرفیت و سطح دانش و کلتور آنهارا نشان میدهد. آقای غنی منحیث رئیس جمهور کل افغانستان نباید خودرا در این بداخلاقی و بی انصافی و بی کلتوری شریک نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا