احمد شاه مسعود؛ قهرمان زمانه ها
در یکی از سوپر مارکیت های شهر کوکتلام بی سی کانادا مصروف خرید بودم که خانم با چهره اروپایی نگا هم را جلب کرد. بعد از لحظه ی با هم نردیک شده سلام نمودیم. و از من پرسید که روسی میتوانم حرف بزنم؟ من گفتم بلی! بعدآ با همدیگر به زبان روسی صحبت کردیم خانم به خاطر آورد که وقتی ما در دوران پوهنتون به یک لیلیه زندگی نموده و محصل یک پوهنتون بوده ایم. خانم خود را وکتوریه سابق طلبه شرق شناسی پوهنتون راستوف روسیه معرفی نمود.
خانم بعد از لحظه ی صحبت خاطرات از قهرمان دور خدمت مسلکی اش نموده از قهرمانی های افسانوی احمد شاه مسعود و داکتر نجیب الله یاد نموده آنهارا سپهسالاران جنگ و مبارز حق بر باطل خوانده قصه اش را چنین آغاز نمود : من در فاکولته شرق شناسی زبان فارسی آموخته بودم بعد از در هم شکستن شوروی در کسب خود کار نیافتم . در مسایل افغانستان ، پرزدنت نجیب را ارج می گذاشتم به خاطر آنکه قوای نظامی شوروی ابر قدرت نمبر یک جهان آنوقت بود. او منطقه زور آزمایی اش را با قدرت جهان غرب در جنگ افغانستان میدانست. میدان جنگ افغانستان را رها نموده قوای شوروی سابق از افغانستان بر آمد. و مخالفان دولت داکتر نجیب الله نظر به اظهار آقای گلبدین یکی از رهبران مخالف دولت باید بعد از خروج عساکر شوروی در مدت سه روز صد فیصد ساحه افغانستان را تصرف مینمودند . روزیکه آخرین قطعه نظامی شوروی خاک افغانستان را ترک گفت داکتر نجیب الله یک مارش نظامی را که به دست کلاشنکوف داشت در شهر کابل همراه با هوادارنش انجام داد. افراد آقای گلبدین یکجا با قوای بزرگ نظامی پاکستان به اولین شهر افغانستان جلال آباد هم سرحد با خاک افغانستان حمله نمود. هوداران داکتر نجیب الله چنان جنگید که گلبدین با متحدانش نتنها پیش نیامد بلکه شکست خورده و عقب نشینی نمودند.
بعد از آنکه داکتر نجیب الله از صحنه سیاسی خارج شد، افغانستان دچار کشمکش های نظام چون ملک طایفی، قوماندان سالاری گشت و مسله اساسی تمامیت ارضی و استقرار حکومت واحد بود از کنترول دولت پرزدنت ربانی خارج شد. از سوی هم تاجران بین المللی نفت و تریاک که منتظر تسلط بر ذخایر نفتی و کشت کوکنار بودند با تشکیل گروپ طالبان با استفاده از قانون شرعیت به نفع خود خواستند تسلط بر نظام دولتی واستقرار بر خاک افغانستان نمایند . از سوی هم پاکستان که ترقی شهری وتمدن بازارش به نیروی رایگان مهاجرین افغان و کمک های مالی بین الملل برمهاجرین افغان تامین بود توانست نیرو های جهادی افغانستان را پارچه ومخالف همدیگر ساخت و با تبلیغات مذهبی افکار توده های بیسواد را متقاید به تسلیمی بر طالبان ساختند.
سرنوشت مردم افغانستان و خطر انتقال آتش جنگ به آسیا میانه، محافظه از صد ها هزار مهاجر داخلی افغانستان که در ساحه تسلط مسعود جمع شده بودند ، اعاشه واباطه ودارو ودرمان مهاجرین بیچاره که هیج بودیجه ثابت دولتی وجود نداشت بدوش احمد شاه مسعود افتاد. قوماندان نامدار مسعود با وفادارانش چون شیر مردان در دفاع از نوامیس بین المللی و شرف انسانیت در برابر تیل فروشان و طالبان نامنهاد جنگید. صحنه تراژِید تخار را جهانیان تماشا میکرده ومنتظر شکست قوای وفادار به مسعود قهرمان بودند. تمام ناظرین بین الملل ومدافعین حقوق بشر وسازمانهای صلح وهمسایگان افغانستان حیات رقت بار پناه جویان و سربازان مسعود را تماشا میکرده، میل کمک را نداشتند. هر روز به تلویزون تماشا میکردیم در زمستان سرد مهاجرین در زیر خیمه هیچگونه شرایط زندگی مثل نان لباس ودارو ودرمان وجود نداشت به سر می یردند . همه مدافعان صلح و دفاع از حقوق بشر وجدان خود را زیر پا نموده بودند وحد اقل به خواست ابتدایی احمد شاه مسعود که تضمین حیات مهاجرین هموطنش که به او پناه آورده بودند شوند، کسی آنرا بدوش نمی گرفت و کمک انسانی نکردند . مبارزه احمد شاه مسعود دور از تصور بود . لیکن احمد شاه مسعود مردانه ،مدیرانه ، مدبرانه و وطنپرستانه جنگید. اگر صدها فلم از شهکاری و قهرمانی آن مرد زمانه بسازند هنوز کم است. من باور کامل دارم امروز تاکتیک وکارنامه های قهرانه مسعود رهنمود نظامی جنرالهای خارجی است. اما آنها بدانند آن تاکتیک ها وآن کامیابی ومقاومت تنها افتخار آن ابر مرد والا گهر است وبس . امروز باید هر افغان و هر انسان مدیون فداکاری های قهرمان ملی مسعود باشند که او در راه شرف انسانی قربان شده است. من هم یگانه آرزو دارم که یک مراتب بر مزار آن قهرمان افسانوی بروم وبا گذاشتن اکلیل گل بر مزار آن احترام بگذارم.
خواننده گان عزیز: خانم وکتوریه درد دل زیاد داشت ما ناگزیر از هم جدا شدیم. خانم روس سفید احمد شاه مسعود را اسطوره های مردانه تاریخ انسانی دانست. خانم وکتوریه در اخیر قصه اش به خود سوال داد، نمی دانم همرزمان مسعود که از ثمره قهرمانی های آن سر لشکر نامراد صاحب شان وشوکت شده اند آن خاطرات را بیاد می آورند؟ گاهی هم بر مزار آن بزرگ مرد میروند؟ از باز ماندگان شان احوال می پرسند؟ من در جواب خاموش و عاجز بودم.
خداوند بهشت برین بر همه شهیدان نصیب گرداند.