خبر و دیدگاه

انتخابات و پروژه توطه دولت علیه والی بلخ

attahkarzaiatmar

بعد از سقوط طالبان و روی کار آمدن دولت انتقالی، مؤقت و انتخابات دور اول ریاست جمهوری سیاست های عجیب و غیر قابل باور در کشور توسط سیاستمدارانی که  از غرب پرتاپ شدند تطبیق شد که تشریع و توضیح آن درین مقاله جا ندارد، اماتلویحآ به بعضی آنها اشاره خواهم داشت.

دولتی که بعد از جلسۀ بن به حمایت جامعه جهانی از خارج و حمایت جبهه مقاومت ملی در داخل بوجود آمد ناکامی اش از همان ابتدا معلوم بود. افغانستانی بعد از جنگ نیاز به یک شخصیت ملی داشت که باید خارج از دایرۀ قومی و قبیلوی به فکر تآمین وحدت ملی واقعی بر اساس عدالت اجتماعی میبود ولی دیدیم که آقای کرزی با مطالعۀ تیوری معیوب افغان ملت بر سرنوشت مردم افغانستان تحمیل شد و بعد از گذشت هشت سال و حمایت همه جانبۀ جامعه جهانی مردم شاهد گسترش بحران اجتماعی، بی امنیتی، فقر و بی عدالتی در جامعه هستند.

یکی از عوامل اساسی ناکامی دولت کرزی موجودیت احزاب و افراد نهایت قوم گرا در دولت است که با طرح برنامه های قومی و برتری طلبی جامعه را به بحران سوق داده است، برنامه های که با مفکوره های معیوب طرح ریزی شده و به هیچ صورت برنده ندارد.

انتخابات

با ختم دور اول ریاست جمهوری و انتخابات دور دوم صف بندیها و ایتلاف های جدیدی به میان آمد پیوستن مارشال فهیم،اسماعیل خان،دوستم و محقق افراد ردۀ اول جبهه  ملی اپوزیسیون دولت و منتقدین سر سخت کرزی به تیم حاکم مردم  را به تعجب واداشت.

کنار گذاشتن مارشال فهیم از قدرت و بر چسب زدن واژۀ جنگ سالار ، کشتن پسر اسماعیل خان توسط پروژ توطه دولت، حمله بالای اهالی بهسود توسط کوچی ها و حمایت دولت از آن، کشتار وحشیانۀ ۱۳ تن از اهالی مظلوم جوزجان در مظاهرۀ مسالمت آمیز توسط جمعه خان همدرد این ها همه عواملی ننگینی بود که پیوستن به تیم کرزی را نا ممکن نشان میداد اما این اشخاص فرو مایه به خاطر منفعت شخصی بالای خون شهدا پا گذاشتند و مظالم کرزی و تیم قوم گرایش را بی اهمیت پنداشتند و نام خویش را در زمرۀ  فرومایه ترین انسانهادر تاریخ این سرزمین ثبت نمودند.

یگانه شخصیتی که زیر بار کرزی نرفت و منافع مردم را ترجیع داد استاد عطا محمد نور والی بلخ است که با وجود پیشنهادات مکرر کرزی و گفتگو ها و رفت و آمد ها از داکتر عبدالله یار و همسنگر دیرینش حمایت کرد و به کرزی نه گفت که بعد از آن مورد خشم و توطه دستگاه های دولتی قرار گرفته و تا به حال این سناریو جریان دارد.

حمایت آقای نور از داکتر عبدالله ضربۀ شدیدی برای اتوریتۀ دولت بود و از طرف دیگر یک محوریت و مرکزیت جدید رهبری را بعد از شهادت شهید مسعود بوجود آورد و این دو عامل بسیار عمده استاد عطا را  هم در محراق توجه جامعه جهانی و دولت کرزی و همچنان در محراق توجه مردم افغانستان که فقدان یک محوریت و رهبری را حس میکردند قرارداد.

دولت پس از رسوایی های تقلبات انتخاباتی در پی توطه علیه والی بلخ است و میخواهد با استفاده از امکانات دولتی دست به نا امنی و دسیسه سازی بزند  ودر کل در پی بد نام سازی شخصیت عطا محمد نور است که پیش از انتخابات او را کرزی شخصآ دریکی ازمراسم رسمی عزت و افتخار افغانستان خواند و از کارنامه ها و مدیرت قوی آقای نور به حیث بهترین والی ستایش کرد. ولی زمانیکه اسقلالیت فکری آقای نور برملا شد دیگر برای دولت نه والی مدبر بلکه دشمن خوانده شد.

جنجال اخیریکه در شمال بوجود آمده وقوع یک دسیسه و توطه بزرگ را توسط دولت علیه مردم شمال و آقای نور میرساند، اظهارات آقای نور مبنی بر توزیع سلاح در مناطقی از ولایت بلخ بر اساس اسناد و تآیید تلویحی مجتبی پتنگ رییس عمومی ساحوی زون شمال در امور داخله شاهد این حقیقت است. همچنان اعلان مخالفت علیه ولایت بلخ توسط برادر جمعه خان حمایت قوی و گستردۀ دولت را در دسیسه سازی به اثبات میرساند ورنه برای همه معلوم است که نه جمعه خان و نه کسی دیگری از چنین قدرت و حمایتی برخوردار باشد.

از طرفی دیگر شخصیت سازی جمعه خان همدرد مشهور به جمعه خان رهزن سالهاست از طرف حلقات معینی در دولت روی دست است ولی آنها نتوانستند به این مرام غیر مردمی و غیر ملی و شوم خویش نایل شوند چون جمعه خان دارای پوتانسیل آنچنانی نیست که بتواند از عهدۀ ادارۀ حتی یک علاقه داری بیرون آید.

جمعه خان برادر کوچک امیر گل که اصلآ از منطقه ژوب پاکستان بوده بعدآ به وردک آورده شدند و از آنجا در زمان  ظاهر شاه بر حسب تطبیق پلان توسعوی پشتونها و ساختن یک کمربند امنیتی بخاطر تحکیم حاکمیت قومی توسط گل محمد مومند در ولسوالی بلخ مسکن گزیدند و ازآن بعد توسط دولت های مرکزی در مقابل اقوام غیر پشتون تقویه وتحریک  میشدند. جمعه خان در قریۀ بنام علم خیل زنده گی مینماید و مربوط به حزب اسلامی گلبدین بوده و یک مدتی تحت رهبری جنرال دوستم قرار داشت و پیشه اش غارت گری و تاخت و تاز بالای عابرین و مسافرینی  بود که از دیگر ولایات شمال به مزار شریف میامدند و یا از مزار شریف به ولایات دیگرمخصو صآ را شبرغان-مزار.  و تمام مردم شمال شاهد این حقیت هستند .همچنان اختطاف های که در مزار شریف و اطراف آن صورت میگرفت تقریبآ ۷۰ فیصد حامل آن جمعه خان بود.  با سقوط مرگباررژیم طالبان پاکستانی و روی کار آمدن رژیم دست نشانده و قوم گرا در سال ۲۰۰۱ این حاملین فساد یکبار دیگر از طرف رژیم به کرسی های قدرت تکیه زدند تا باشد حاکمیت گذشته را به طور تدریجی احیآ نمایند.

بلاخره به این نتیجه میرسیم که دولت با برنامه های غیر ملی و قوم گرایانه سقوط دولت را فراهم میسازد و مردم شمال مخصوصآ ولایت بلخ تمامی عملکرد های دولت را در مقابل مردم و ولایات خویش زیر نظر دارند و از آن ناراض هستند و در صورت انکشاف این وضعیت دولت به چالش جدی و خطر ناک مواجه خواهد شد. بهتر آنست که دست از توطه و حمایت از افراد ناشایسته،قاتل و رهزن بردارند وروی برنامه های مؤثر مردمی و اشخاص صالح وسالم اتکا نماید تا باشد جامعه از بحران موجود رهایی یافته و مردم بر سرنوشت خویش حاکم گردند.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا