خبر و دیدگاه

هشت سال در نبود تخم و خوشه ی آزادی

ahmadshamassoud4

احمد شاه مسعود، قهرمان ملی کشور تابشگر

گفتیم که از شخصیت سخن میزنیم که، خوشه ی ازادی و آزادگی بود. او بخاطر بدست آوردن آزادی وسربلندی سرزمین ومردمش کوشید وشهکاری کرد ودر پای این آزادی جان شیرینش را هدیه نمود، تا از خوشهء آزادی نصیب مردم وسرزمینش چیزی را پاشیده باشد.

مسعود قهرمان، تنها درعرصه بدست آوردن ویا خوشه شدن تخم آزادی نکوشید، بلکه در دیگر زمینه های رشد معنوی وفرهنگی ودرخشان سازی برگه های تاریخی سرزمینش توجه نیک داشت وباورمند این بود که، روزی بیاید که نسل آینده را تاریخ راستین ، دور از جعل وتعصب ودروغ افگنی، تقلب سالاری ، کورکننده وپدر کشنده، میسر گردد وشهروندانش با افتخار به سرزمین پهلوان زا وقهرمان پرورش، خود را کمتر از دنیای جدید احساس نکنند. او دراین راه مقدس جان خویش را ادا کرد وامروز برما وهمه شهروندان با اصالت ورسالت ، سرزمین جان باختگان راه حق وحقیقت است که، یاد وبزرگداشت آنهارا نسل به نسل زنده نگهداریم ونام نیکویشان را گرامی بداریم. اگر روزی را بنام هفته شهید حاکمان امروز با نام وروز شهادت احمد شاه مسعود پیوند داده اند ویا میدهند، نمایانگر شایستگی این مرد اسطورییست . شاید کسانیکه چنین کرده باشند، به قصد کمرنگ ساختن عظمت مسعود بزرک دست به این پیوند مداراگونه زده باشند ، ولی در اصل همان است که در بالا یادهانی گردید.

چرا هزاران نویسنده داخلی وخارجی، کوشش دارند که یا مسعود بزرگ را بشناسند ویا عظمت درایت واندیشمندی وی را برای دیگران بشناسانند؟ از قرنها تا امروز این سرزمین کم سردمدار، امیر وشاه وگدا را پشت سر نگذشتانده است، اما در خصوص آنها در وگوهر یافت نگردید که، لحظه ای دانشمندان نسبت به آنها بیندیشند ونام نیکویی از آنهارا به زبان جاری سازند، ویا چکامه ای در وصفشان بسرایند. ایا کسی در تاریخ معاصر افغانستان بیاد خواهد داشت که، آزادی راخوشه شده باشد؟ البته عظمت آمیر احمد شاه مسعود دراین است که، با دقت کامل مبارزه کرد وبا بینش خردمندانه به اهمیت آزادی وآزادگی پی برد وبه آن ارج گذاشت. او مجاهد راه حق وعدالت اجتماعی وبرابری جوی انسانی بود. مبارزه کرد تا حق را از باطل جدا سازد وعدالت را از کسالت تمیز دهد ومردم را با عدالت اجتماعی وحق طلبی آشنا گرداند. روی این اصول بود که اهمیت مسعود بزرگ نسبت به سایرین بر جسته میگردد ونویسندگان داخلی وخارجی را وجدانآ وادار میکند که بجوشند تا در خروش حق پرستی مسعود شنوا شوند ویاد بگیرند وبرای دیگران یاد بدهند.

مسعود آمد تا فرهنگ مسخ شده ما را با خردورزی نجات دهد وخود تاریخ بیافریند وآزادی را آبیاری نماید.اودرخود بن وماهیت وگوهر آزادی وخود شناسی را یافته بود واین شگرد نیکو وسگالش بهه در وجود وی جوشیدن وخروشیدن را بر دماند ومسعود را بیقرار رسیدن به اوج خداپرستی ومحو رنگ چند رنگی در ورای بی رنگی ساخته بود.خوشه شدن کار ساده وسهلی نیست ، کسی خوشه میشود که پاشنده ونثارگر باشد، مسعود قهرمان با خوشه جانش آزادی را، فرهنگ وبیان آزادی را برما پاشید واهریمنان جعلی ومزدوران سوگند خورده ضد فرهنگ وآزادی را با توان روح وروان خویش از قلمروش زدود وجامعه ومردم را نفس تازه بخشید. این ارزش را کسانی درک میتواند که، در سیاهی دیوان چوچه  انگریز نمای پاکستان خرد وخمیر وتوهین تحقیر شده باشند.

در نهم سپتمبر سال ۲۰۰۱ ترسایی، احمد شاه مسعود را بنا بر توطئه نا جوانمردانه ، به شهادت آوردند وسرزمین خورشید را تیره ساختند وفکر میکردند که، همه چیز یکسره تمام گردید وسایه اهریمن به زودترین فرصت بر پیکر این سرزمین چیره خواهد شد وآرمان شوم کشورهای زیدخل با مزدورانشان ، یکی پی دیگر پیاده خواهد گردید؛ بی خبر از اینکه عاشقان را روح وجان کی مرده است ؟! عظمت روح این ابر مرد تاریخ آفرین، دست خفاشان فرهنگ ستیز انسان کش را روز تا روز کوتاهتر ساخت وآگاهی مردم را نسبت به شناخت خودشان بیشتر گردانید..

اما با دریغ وصد دریغ که مسعود، شیرازه گوارای فرهنگ دیرین خراسان زمین بود واز دست دادن او برای ما وبرای بقای آزادی ورسایی فرهنگ ما، ضایعه فراموش نا شدنی است که، جایش همیشه در بن تاریخ وهست وبود ما خالی خواهد بود. او غرور از دست رفته ونماد باورهای پیوند کننده از همگسستگی سرزمین ما بود.عاشق بود که در راه معشوقه اش سر داد وبر گشت را نپذیرفت.به گپ آورد نظامی گنجوی:

عاشق زنهیب جان نترسد

جانان طلب از جهان نترسد

عشق به خدا وحق وعشق به ازادی ومیهن دوستی، در وجود مسعود بزرگ آنقدر ریشه دوانیده بوبد که، ترس از حریم بینش وی رخت بر بسته بود وبه تنهایی در برابر هجوم لشکر درنده خویان ونیرنگ پیشگان بیگانه مقاومت کرد وآنهارا با بادارانشان یکجا به زانو در آورد که امروز ما شاهد زورمندان ونظامیان جهانی هستیم که با تکنالوژی مدرن ونظامیان وافر وبا تجربه در برابر چند تروریست نام نهاد درمانده اند وراه فرار ویا بهانه فرار جستجو می نمایند. اما مسعود تاریخ افرین سرزمین خورشید با نیروی خدادادش وتوان عاشقانه اش توانست که، در برابر فوج پاکستان، لشکرالقاعده وطالبان داخلی وخارجی واعمال تشویق کننده شان تا سرحد سعودیهای وهابی ، بیستد وبه مقاومت جانانه خویش بپردازد. این ایمان که با عشق به حق ومیهن آگنده باشد، رستموار از هفت خوان گذشت وپیروز وسربلند معرکه نبرد حق بر باطل گشت، روحش شاد ویادش گرامی باد !

سخنانم را با چکامه ی که در خصوص قهرمان ملی افغانستان، احمد شاه مسعود سروده شده است به پایان میرسانم، توجه فرمایید:

به خورشید اتش وش مهربان            درود است مسعود را صد زبان

به فرزند آن آب وخاک نکو             به مسعود و فر کیانــــــــــش بگو

تو بودی که براهریمن تاختی            چوشیران، ددان را سرانداختی

تنت را به رنج و وطن خواستی         به ازادگان یارو همراســــــــــــتی

نبرد حقت باطلان را شکست            خردمندیت بهدینان را خجست

هلا! یارهمدردوبا هوش وهنگ         نبودتو بی دادی آرد به چنگ

جهادو خرد ورزی کار تو بود           نکویی و بینش شعار تو بود

تو بودی که با طینت پاک خویش        مقاوم شدی در رهی دادو کیش

نگشتی به دونان، تسلیم و زار             شکستی دژ اهریمن را هزار

ددان و غلامان بی آب و رو               نیابند راهی به کوهی نکو !

قدت کوه نیکو وراهت خرد                چگونه جهالت از این بگذرد؟

خراسان را مفتخر ساختی                  بدان را برون از برانداختی

به گیتی و افغانستان نام تو                  بماند ابد نقش وپیمان تو

تو چون رستم داستانی منی                 گوارای پیوند جان منی

جهان در نبود تو ماتمور است              ترورو جهالت بر آن سرور است

اگر رفتی، راهت بما رهنماست

که تخم تو پاشیده ی خوشه هاست

سپاس از شما.



نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا