خبر و دیدگاه

به داکتر عبدالله رآی دهید و او را رییس جمهوری خویش انتخاب نمایید

drabdullah_afgflag

اگر میخواهید به بی عدالتی سیاسی و اجتماعی پایان دهید و سنگ بنای دولت فراگیر ملی را برای همیشه درکشورتان  پایه گذاری نمایید، از رشد و انکشاف متوازن اقتصادی در همه ای ساحات و مناطق کشور مساویانه بهره مندگردید و به قدرت سیاسی واقعی نایل آیید، به انتخابات واقعی وآزاد والیان ،شهرداران و حکومات محلی دست یابید ، ازآوارگی وفقر تاریخی نجات یابید ، به مدرسه ودانشگاه  راه یابید ، به حد اقل صحت وبهداشت دسترسی پیدا نمایید ، از فیض سواد بهرمند وازرنج بیسوادی وبیکاری رهایی یابید ، هویت ملی پیدا کرده وازگرفتن نام کشوری بنام افغانستان در گسترۀ جغرافیای سیاسی جهان نشرمید ، به وحدت ملی واقعی براساس پذیرش وبه رسمیت شناختن حقوق واقعی اجتماعی  واقتصادی وسیاسی همه مردمان کشورفایق آیید ، به تضاد ها وخصومات قومی وملی نکته پایان بگذارید، برای همیشه به تضادهای زبانی وفرهنگی درکشور کشورتان پایان دهید وزمینه برابری واقعی رشد فرهنگی همه مردمان ساکن درکشورفراهم گردد ،برای داکتر عبدالله رآی دهید وآنرا ریس جمهور خویش دربیست نهم اسد سال روان انتخاب نمایید.

چرا داکتر عبدالله ؟

داکتر عبئالله  باداشتن  صورت وسیرت با یسته  که لازمۀ رهبر وزعیم یک کشور میباشد ،یکی از چهره های تابناک ومؤثر دوران مقاومت ضد طالبانی بوده که درد شوار ترین روزگار وشرایط ، با وجود جوان بودن  سنگر ایستاده گی وآزادی خواهی  مردم را رها نکرد ودرکلیه فصول نبردو پیکار درسنگرداغ اسقامت و وفا درجبهه ای  ضد اشغال افغانستان توسط پاکستان به وسیله ویاری طالبان وطالبتباران افغانی باقی ماند، و به مثابه  سخن گوی نکته سنج وماهر جبهه ای مقاومت  دوشا دوش مردم آزادی دوست کشور خویش  درسنگر داغ جنگ اسقلال خواهانه مردم خود برضد پادو های پاکستانی بسیار خوب درخشید .

داکتر عبدالله پس از سقوط ننگین طالبان بو سیله نیروهای گسترده مقاومت کننده گان به مساعدت ویاری جامعه جهانی، برکرکسی وزارت خارجه کشور تکیه زد، جایگاه لازم افغانستان را درقطارسایر کشورهای جهان که دردوران طالبان درپرتگاه نیستی قرارگرفته  بود بازگردانید وروابط سیاسی ودیپلوماسی کشوررا با دیگرکشورهای خارجی ومنطقه  وهمسایگان بارعایت درنظرداشت منافع ملی کشور برقرارنمود.

دراین لحظات سرنوشت ساز ایکه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوم افغانستان باقیمانده است وهمه مردم تحول پسند ودرحال انتظار ما  به نتیجه درست آن چشم امید دوختند ،لازم پنداشته میشود که درمیان تمامی نامزدان علاقه مند به احراز کرسی ریاست جمهوری افغانستان،از داکتر عبدالله که دارای برنامه نسبتآ کامل وجوابگوی خواستهای کنونی برحق مردم کشورمان میباشد پشتیبانی نمود.زیرا برنامه ای  ریاست جمهوری عبد الله دراین مقطع درسترین وروشنترین برنامه بخاطر رهایی ازبن بست سیاسی، اقتصادی وامنیتی موجود درکشور میباشد.

داکترعبدا لله با تحلیل درست وسالم ازاوضاع جاری کشور خطوط اساسی وظایف آیند ه خویش را درکرسی ریاست جمهوری کشور چنان پیرزی کرده است  که هرفرد سالم اندیش وترقیخوا ه کشور صرف نظر ازتعلقیت تباری وتیره ای ،اگربخواهد که افغانستان کنون از پرتگاه سقوط دربد بختی ونا امیدی نجات پیدا کند به آن رآی خواهد داد واز داکتر عبدالله پشتیبانی خواهد کرد.

باید گفت که دولت های متمرکز درطول تاریخ کهن ومعاصر کشور زمینه شگوفایی وپیشرفت کشورا  به گونه ای همجانبه هیچگاه مهیا نساخته و همچو د یواری دربرابر رشد وتوسعه اقتصادی واجتماعی کشور قرارگرفته اند.  ازآنجاییکه ساختار دولتهای متمرکز درشرق اسلامی همییشه صبغۀ  قومی وقبیله ای  داشته دراین میان دولتهای افغانی درطی ۲۶۲ مستثناء ازاین امرنمیباشند.

اگر اندکی بتاریخ نگاه کنیم دیده میشود که نخبگان عشیره های افغانی  پس از اشغال سرزمینهای دیگران ومطیع ساختن بزور مردمان بومی این آب وخاک، تشکل سیاسی خویش را بنام دولت خداداد افغانی بهکمک روسان وانگلیسان اساس گذاشتند که تا امروزکماکان برگرده مردم نشسته وبرآنان حکومت مینمایند. دولتهای افغانی در طول زندگی سیاسی خویش هیچگاه کارنامه   وثمره ای به جز از اطاعت و پادویی  برای بیگانگان بخاطر پایدن براریکه قدرت ازخودبجای نگذ اشتند تا مایه افتخاربه خودشان وسر افرازی برای دیگران باشد.

تاریخ معاصر افغانستان سه بارشاهد براندازی دولتهای قبیله ای افغانی بود ه است . دولتهای که بجای دولتهای افغانی بمیان آمدند به استثنای دولت ببرک کارمل ،هردوی دیگران  که عبارت اند دولت شاهی حبیب الله کلکانی و دولت اسلامی برهان الدین ربانی میباشند دارای برنامه ای ازپیش پیریزی شده نبودند. با آنهم هرسه این دولتها  زمینه اشتراک ومساعی همه ای اقوام کشوررا درقدرت دولتی مساعد ومهیا گردانیده بودند که از سوی نخبگان قبایل زیرنام دولتهای غیر افغانی به چالش کشیده شدند و به یاری کشورهای آزمند خارجی به نفع قبایل افغان به شکست مواجه ساخته شدند. گرچه این سه دولت نمیخواست که افغانان را یکسره ازعرصه قدرت سیاسی حذف نمایند ومیخواستند که مشترکآ باافغانان یکجا دولت کشور- ملت را تشکلیل دهند تا باشد با تشریک وسهم گیری همه ای مردمان ساکن کشور  زمینه رشد وانکشاف اقتصادی و اجتماعی همگانی کشورمهیا گردد. اما با دریغ ودرد هرسه بار ودرست ودقیقتر بگویم در هرسه شانس وامکان تاریخی،  این دولتهای غیرافغانی به یاری  کشورهای خارجی توسط افغانان به سقوط مواجه گردانید ه شده و به دور ناقص عدم پیشرف وترقی عمدآ بازگشتانده شد..

الان که پس از جنگهای خونین سی ساله در کشور در نتیجه ای مداخله وحضور جامعه جهانی، افغانستان به خواست وجبرزمان دارد به سوی دموکراسی ومردم سالاری برورد وقدرت سیاسی در معرض رآی مردم قرارگیرد و بلآخره  دولتی به نفع وخدمت گذار مردم توسط خود مردم بنا گذاشته شود  یک بار دیگرارواح خبیثه قبیله مداران به شور آمده که به جز حاکمیت قبیله  هیچیز دیگری را نمیخواهند. واگرکدام تا ی هم درمیان نخبگان قبلیه تصادفآ پیدا گردد که به فکر تغییر وتحول  مملکت باشد،آنهم تنها درچارچوب حاکمیت قبیله ای  نه بیرون ازآن.

کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری دوم افغانستان نشان داد که متفکرین قبیله مدار پیش ازانتخابات کنونی ریاست جمهوری تا آن حدی زعمای حکومت قبیله ای خویش را انتقاد میکردند وبه آن کفر میگوفتند که حاکمیت از دست شان خارج وبیرون نشود. دیده میشود که دولت شر وفساد حامد کرزی بیشترینه بنا بر ملحوظات مختلف ومتفاوت به ویژه به خاطر حضور نمادین وسمبولیک شماری از تاجیکان ، هزاره گان وازبیکان در هرارشی قدرت دولتی  مورد توبیخ و حملات مرگبار متفکرین قبیله گرا قرارمیگرفت، نه بخاطر عدم کارایی  . و اما زمانیکه مرحله سرنوشت ساز تاریخی باردیگر برای مردم کشور فرامیرسد که کشور ازچنگال خونین وبی کفایت قبیله مداران رها گرد وشخصیتی برکرسی ریاست جمهوری  بنشیند که مورد قبول همه ای مردم باشد و کشوررا در جاده تحول ودگرگونی به نفع همه ای ساکنین آن رهنمایی کند، متفکرین قبیله ای همچو خزنده گان هزارپا به خاطر حفظ  وبقای قدرت عشیره ای  به جان آن می چسپند  ونمیگزارند که کشور مسیر درست وصیح خودرا بپیماید وزمینه رفاه وآسودگی همگانی بمیان آید. با انکه قبیله مداران میدانند( قبیله مداران چپ وراست ندارند همه یک رنگ اند)  وباید بدانند که هرآنچیز که ما امروز داریم یعنی  فقر، مرض، آوره گی ودربدری، بیکاری ، بیسوادی  خشونت ، آدم کشی وده  ها وصدا مصیبت دیگر  همه آنها نتیجه سیاست دولتهای بی کفایت ونادان افغانی بوده است که نخود توانستند ونه  برای دیگران موقع دادند تا مردم را از پسمانی اقتصادی واجتماعی نجات دهند . بینین  زمانیکه  افغانستان  داشت دیموکراسی را تجربه میکرد مردم داشتند انتخابات را در سطح  انتخاب وکلا ی شان  تجربه میکردند  ونخست وزیران از پارلمان رآی  اعتماد میگرفتند  داوود نماینده سوگند خورده قبیله کودتا کرد و به  دیموکراسی نیمبند وخام نظام شاهی در چارچوب قانون اساسی آنزمان خاتمه بخشید. زمانیکه ببرک کارمل روی کارامد درعصروی سیستم بنیادین حاکمیت قبیله یی داشت ورشکسته شد بود و سیرنابودی  خویشرا طی میکرد که حاکمیت نجیب الله ویاران قبیله مدارش به این روند پایان بخشیید.  پس ازآن دولت برهان الدین ربانی برشکست وریختهای دولت نجیب الله بوجود آمد که میخواست یک دولت متعادل وقابل قبول را برای همه ای ساکنان کشورا بنا نماید که توسط نماینده گان بی آزرم قبیله های مختلف ومتعدد افغانی زیر رهبری پاکستان بچالش کشیده شد وکشوررا واقعآ به حمام خون مبدل ساختند  به تاریخ وفرهنگ پر بارآن دستبرد زدند وافغانستان را بخاطر کسب قدرت قبیله ای به پرتگاه نیستی کشانیدند. حالا که چانس دیگری بخاطر وحدت ملی ،برابری وبرادری مردمان، یشرفت وترقی کشور دروجود انتخابات ریاست جمهوری بمیان آمده است و دولت  دست نشانده کنونی قبیله ای شر وفساد حامد کرزی  بنا برحکم تاریخ جایی برای بقا وپایماندن ندارد، ولی می بینیم که ارواح نجس وخبیثه تمامی قبیله مداران به شور آمده  اکنون با بکارگیری خدعه ونیرنگ، تطمیع و وعده و وایجاد وتشدید اختلافات قومی  برای یک دور دیگر میخواهند رنج وعذاب مردم  کشورمان راتمدید نمایند.                                                                                                                                 فرار وپناه گرفتن افرادی مانند قسیم فهیم ، محمد محقق، رشید دوستم و تورن اسمعیل و کریم خلیلی، سید منصور وغیره  درتیم قبیله گرای گرزی به نماینده گی از مردمان غیر افغان هیچگاه دردمردم مارا دوانخواهد کرد، زیرا این افراد هیچگاه نماینده واقعی مردم نبودند ونه نمایندگی کرده میتوانند. اینان فقط بخاطر حفظ منافع شخصی وخانواده گی خویش  می اندیشند وازنام مردم ومردمانیکه که اینان باآنان تنها فقط پیوند بیولوژیکی دارند سوء استفاده وبهربرداری ناجوان مردانه مینمایند.

ازهمه ای تاجیکان ، افغانان ،هزاره گان ازبیکان وغیره اقوام خورد وکوچک ساکن در افغانستان میخواهم که فریب این دغل بازان وچاکران زور وزر نخورند زیرا مردمام کشورمان این افراد خودسر وناآگاه هیچگاه زعیم وپیشوای خود قبول نکرده بودن اینان بودند که با داشتن زور وزر خویشتن را بالای آنان تحمیل کرده بود.

بنا ازسما تقاضا میشود که به داکتر عبدالله رآی بدهید ف زیرا زمان (کرزی) ها اکنون سپری شده است، ووقت آن فرارسیده است که کسی را به صفت ریس جمهورکشور خویش انتخاب نمایید که به همه اقوام ومردمان کشورتعلق داشته باشد نه به یک  قوم و قبیله.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا