خبر و دیدگاه

انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان

electionafghanistanwoman1

 

در کشورهای دارای نظام دموکراسی  جهان امروز نامزد شدن و انتخاب کردن  و استفاده از رای حق هرشهروند است. با استفاده از همین حقوق در پروسه های انتخاباتی برای احراز کرسی های پارلمانی و ریاست جمهوری شرکت میورزند.

در کشور ما نیز حقوق شهروندان در نامزد شدن به این کرسی ها و انتخاب کردن در همین قانون اساسی ناقص و مریض تضمین شده و اما متاسفانه مانند اکثریت مواد آن نا مکمل و ناقص بوده که برای نامزدان  پست ریاست جمهوری هیچنوع معیار علمی و دقیق که در خور رهبر یک کشور باشد پیش بینی نشده. بر بنیاد همین نواقص و عدم صراحت در مواد قانون اساسی و بدون درنظرداشت معیارهای معین شخصیتی، ظرفیت های علمی، اداره و رهبری، تجربهً کار و پایگاه اجتماعی و ساحه نفوذ در سراسر کشور تعداد کاندید ها  به ۴۱ نفر رسیده که باهم به رقابت می پردازند.

دراین میان به جز چند کاندید محدود ، تعدادی از این دوستان ما را حتی وطنداران هم قریه و قشلاق شان نیز دقیق نمی شناسند و شاید هم یک تعداد این چهره ها را بسیاری از هموطنان ما برای اولین بار از ورای نشرات تلویزون و عکس های تبلیغاتی شان دیده باشند. مناظره های تلویزونی  واقعاً زمینه خوبی است برای کاندید ها تا از یک طرف مردم حد اقل با چهره های ناآشنا که ادعای ریس جمهور شدن را دارند و این فقط به آن تعداد از هموطنان ما که دسترسی به تلویزون دارند نه در سطح کل کشور و از طرف دیگرنشان دهنده نکات قوی و ضعیف، ظرفیت های علمی، استدلال و منطق از طرح مسایل و به کرسی نشاندن آن در همه عرصه ها و از جانبی هم ارائه طرح ها و برنامه های شان برای راه حل ها و بیرون رفت از بحران موجود.  مناظره های تلویزونی نشان داد که کدام نامزدها از کدام ظرفیت ها، نکات ضعف و قوت برخوردار اند.

در جریان مناظره ها حد اقل برداشتی که حاصل شد این بود که تعدادی از دوستان و نامزدان ما در پست ریاست جمهوری حتی آشنایی با ساختارهای ادارهً کشور و برنامه ها و سیستم های اقتصادی آشنایی نداشتند و تعدادی هم متاسفانه از سواد کافی برخوردار نیستند.

با در نظرداشت جریان مناظره های تلویزونی و شناختی که از یکتعداد از نامزدان وجود دارد میتوان آنها را به سه کتگوری تقسیم نمود. البته با حفظ احترام و حرمت به کرامت انسانی تمام نامزدان.

۱. نامزدانی که  صلاحیت ها، ظرفیت های علمی، تجارب علمی، اداره و رهبری، توانایی و شایستگی رهبری کشور را دارا هستند و برنامه های مشخص دارند برای برون رفت از بحران موجود،  وپشتوانه اجتماعی یا پایگاه اجتماعی و زمینه تحقق عملی برنامه ها را  معیا میسازد که تعداد این نامزدان از انگشتان یکدست کمتر است.

۲. نامزدانی ( که به صلاحیت ها و ظرفیت های علمی شان احترام) اما از تجربه عملی، اداره و رهبری کشور، برنامه عملی  برای بیرون رفت از بحران موجود و پایگاه و جایگاه اجتماعی که بتواند برنامه های شانرا در عمل تحقق ببخشد برخوردار نیستند، که اکثر این دوستان گرامی از ایالات متحده امریکا و یا کشور های اروپایی تشریف برده اند.

۳. متا سفانه زیادترین تعداد نامزدان را اشخاصی تشکیل میدهد  که نه از صلاحیت  ها و ظرفیت های علمی برخوردار هستند، نه تجربه عملی اداره و رهبری را دارند و نه هم از پایگاه اجتماعی که پشتوانه اساسی یک نامزد است.

تا جاییکه دیده میشود در هر سه  کتگوری حدود شاید  بیشتر از ۵۰ در صد نامزدان را  نامزدهای دولتی و آنهای تشکیل بدهد که صرفاً بخاطر بدست آوردن امتیازی در ادارهً آیندهً کشور و  یا اخذ مقدار معین پول از کرزی  و صف شکنی در صفوف مخالفین و حریفان اساسی کرزی کاندید باشند.

پیوستن تعدادی از این کاندید ها با خصوصیات فوق الذکر به حامد کرزی نشان دهندهً این امر است که در روز های آینده تعداد دیگری هم با گرفتن امتیازات معین و پول مورد نظر به نفع کرزی بگذرند و تعدادی نسبت تمام نشدن وظایف پشت پرده شان و صف شکنی در صفوف مخالفین حتی با استفاده از تبلغات ضد کرزی و ادعاهای بلند بالای غیر دقیق و غیر عملی در شرایط کنونی و تحت تاثیر قرار دادن احساسات عوام  و برای کاستن رای مخالفین کرزی پروسه را تا آخر به نفع کرزی  و مشوره تیم آن ادامه بدهند.  و یا کسانی  هم وجود دارد که نسبت ضعف های شخصیتی،  از دست دادن پایگاه های اجتماعی و سیاسی حتی در بین همفکرانش مراجعاتی به مخالفین مطرح کرزی داشته اند که با هوشیاری تمام از پیوستن شان جلوگیری به عمل آمد. تا باشد لکه بدنامی آنها دامن مخالفین را نیز لکه دار نسازد.

لازم است در این جا مکثی به تعدادی از افراد به اصطلاح مطرح در سیاست های  افغانستان نماییم.  قابل یادآوری است آنچه در دموکراسی مطرح است در مخالفت با آن قرار نمی گیریم.  ولی در سیاست احزاب سیاسی و جریان های سیاسی همه دارای برنامه های مدون می باشند. پیش از اینکه مردم سراغ افراد بروند، افراد را از روی محتوی برنامه های شان آشنا میشوند و  از برنامه ها انتقاد و یا  حمایت میکنند.

منظورم اینست که تعدادی از افراد و سازمان های که با طرح های بسیار بلندبالا و واقعاً دموکراتیک به عرصه میدان سیاسی پا گذاشته بودند . همانا طرح های دموکراتیک و قابل پذیرش شان است که  آنها را از حمایت مردم برخوردار نموده بود، نه قاش ابروی این و یا آن شخصیت.

اگر سازمان ها و احزاب با طرح های فدرال، ادارهً پارلمانی و غیر متمرکز از عدم دموکراتیک بودن  اداره مرکزی و تمرکز قدرت در دست یک شخص انتقاد  دارند،  جای دارد.  و مردم  بخاطر اینکه مستقیماً در قدرت سهیم شوند و ادارهً شان توسط یک ارگان تمثیل شود به حکومت غیر متمرکز و تقسیم قدرت بشکل عمودی و افقی آن به این سازمان ها و احزاب و  اشخاص دلبستگی دارند.

در عملکرد این سازمان ها از روی اصول هم سازمانی و هم سیاسی دو نوع تناقص و نقص صریح اصول پذیرفته شده داخلی خود شان دیده میشود. برای تصیم گیری در مورد دفاع  از برنامه های تمرکز گرایی ، در این سازمان ها  در قدم اول باید مجموعه های عمومی این سازمان ها تشکیل میشد و در این مجموعه هم خطوط مرامی و هم اصول اساسی داخلی شان در مطابقت با تصمیم کنونی شان از طریق همین مجموعهً عمومی تغیر داده میشد و بعداً اربرنامه که در مخالفت صریح با برنامه های این احزاب و سازمان ها قرار دارد اعلام حمایت میکردند. در این صورت اینها از نظر اصول حق ندارند از نام حزب و سازمانی که تا هنوز برنامه و اصول اساسی آن تغیر نکرده ،از کسی و یا برنامهً اعلام حمایت و پشتیبانی کنند، در غیر آن پیوستن به اندیشه های مخالف سازمان یا حزب سیاسی خیانت به مردم و اندیشه های همان حزب بوده  و مرتکبین این اعمال خائین شناخته میشوند.

در غیر آن عملکرد رهبران این سازمان ها  هر که باشد صرف بخاطر چنگ زدن به قدرت شخصی و خانوادگی و گرفتن امتیازات مادی و رشوت سیاسی برای تحکیم قدرت شخصی خود شان است.

صف بندی های جدید که در جریان مبارزات انتخاباتی بوجود آمده، نمایانگر دو  طرز دید و نگاه است به مسایل افغانستان امروز و آینده. در یک طرف هواخواهان پروسه رشد و دموکراتیزه ساختن حیات اجتماعی و سیاسی، مشارکت مستقیم مردم در قدرت  و تمثیل قدرت سیاسی کشور و یک اداره مسول  و پاسخگو به همه نیازهای مردم و به سوالاتی که از طرف مردم و یا نمایندگان مردم  در پارلمان کشور مطرح میشود.  یعنی یک ادارهً پارلمانی غیر متمرکز که در آن قدرت بصورت عمودی و افقی تقسیم گردد.

جانب مقابل این پروسه خواهان تحکیم قدرت شخصی ، فردی و تمرکز قدرت بدست یک شخص غیر مسول و تیم  بر سر اقتدار می باشد که در طی هشت سال  گذشته مردم ما آنچه از آن تجربه کرده اند، جز فقر، بدبختی ، ارتشا و فساد  اداری، قاچاق مواد مخدر ، بد امنی  و معاملات پشت پرده  مخالف  منافع ملی کشور چیز دیگری به مردم به ارمغان نیاورده اند.

مردم افغانستان شاهد هشت سال وحشت و دهشت و جفای تیم  بر سر اقتدار بوده و این جفا را تمام اقوام افغانستان بصورت عملی با گوشت و پوست خود احساس کرده اند و به چشم سر دیده اند. آیا مردم جنوب، جنوب شرق و جنوب غرب فراموش کرده  اند که همه روزه زیر سلطهً همین گروه بامباردمان ها بالای مردم بی گناه صورت می گیرد و تعداد زیادی از اطفال، زنان ، و مردان بی گناه به خاک خون کشانده میشوند؟    دست درازی های بسیار زیادی که قلم از نوشتار آن عاجز است بر مال ، جان و ناموس مردم در این مناطق صورت گرفته و به شدت جریان دارد.

همچنان مردم در ولایات شمال، در شبرغان، مرکز ولایت جوزجان و حملهً وحشیانه زیر نام طالبان و کوچی ها را بالای مردم بهسود فراموش نخواهند کرد.

با  اینکه تعدادی ااز افراد معین درین مناطق بنابر هر ملحوظ و معاملهً عریان و پنهان در کنار همین تیم  بر سر اقتدار قرار گرفته اند.  ولی مردم درد جانسوز از زخم های برداشته از این حوادث سازمان یافتهً خونبار را به هیچ صورت فراموش نخواهند کرد و در پای صندوق های  رای با وجدان بیدار رای شانرا برای بوجود آمدن تغیر جدی و بنیادی در ادارهً کشور و سیستم آن استعمال خواهند کرد. در این میانه برد با کسانی است که خواهان تغیر و تحول هستند.

نتیجه اینکه حرف مشهور است:  اگر حکومت نتواند آنطوریکه میخواهد بالای مردم حکم براند، و اگر مردم نخواهد که حکومت بالای آنها حکم براند. این کشور آبستن تغیر است. باید این نظام و این سیاست ها تغیر کند. زمان فریاد تغیر را بلند میکند! و تغیر برگشت ندارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا