خبر و دیدگاه

خیانت های رییس جمهور کشور و خدمات والی بلخ

karzai_drinking_attah_looking

تاریخ کشور ما  شاهد فراز و فرود های گوناگونی بوده که انسان مسئول این کشور باید به طور جدی و ارادۀ مستحکم آنرا مطالعه نماید و برای تآمین عدالت اجتماعی و تعین سرنوشت مردم خویش رسالت و وظیفۀ اسلامی و انسانی خویش را ادا نماید. از گذشته های تاریخی و ظلم و استبدادی که درین سرزمین گذشته درین نوشته میگذریم و فقط تاریخ سی سال اخیر را  که تحولات و وقایع مهم را در بر میگیرد، به طور بسیار مختصر بپردازیم تغیراتی بنیادینی را مشاهده خواهیم نمود که بنیاد ساختار ظالمانۀ این کشور را به صورت قطع از بین برد و طلسم برتری جوی و خانوادگی را در هم شکست و انگیزۀ اشتراک در قدرت سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی را در اذهان شهروندان محروم و مظلوم جامعه تداعی نمود.

کشور عزیز ما که سالها از نابرابری اجتماعی رنج میبرِد با آغاز دو تفکر و دو انقلاب دگرگون گشت. تفکر و انقلاب اولی براساس مفکورۀ مارکسیزم و لینینزم و با شعار مبارزات طبقاتی مخصوصآ مبارزۀ دهاقین علیه فیودالها بود که توسط کودتای هفت ثور در مقابل نظام جمهوری داود خان به پیروزی رسید و انقلاب دوم مقاومت اسلامی و جهاد اسلامی بود که بر اساس مفکورۀ اسلامی برای تطبیق شریعت اسلامی و تآمین عدالت اجتماعی استواربود که بالاخره به سقوط رژیم کمونست طرفدار شوروی  به رهبری قهرمان ملی کشور شهید احمد شاه مسعود انجامید.

ولی متآسفانه این پیروزی فاتحانه  با مداخلات کشور های خارجی و مزدوران داخلی به چالش کشیده شد و پایه های دولت اسلامی متزلزل گشت که بالاخره با صدور طالبان از پاکستان بقایایی دولت اسلامی به مقاومت ملی تحت رهبری شهید مسعود  تبدیل شدند تا از تمامیت ارضی، نوامیس ملی و هویت ملی و ارزش های فرهنگی دفاع صورت گیرد که بلاخره درین راه جان خویش را قهرمانانه در قطار هزاران شهید گمنام دیگر نثار کرد.

بعد از سقوط رژیم طالبان و پیروزی دوبارۀ مجاهدین درکابل کشور های خارجی و مزدوران داخلی سراسیمه گشته به فکر برنامۀ جدیدی  شدند تا بتوانند از آن طریق افراد و احزاب مزدور و دلخواه خویش را تحت نام دموکراسی و عناوین تکنوکرات وارد صحنۀ سیاسی کشور نمایند وبرای  تطبیق برنامه های دراز مدت خویش از وجود این افراد استفاده نمایند که مثال زنده آن حامد کرزی و احزاب افغان ملت و بقایایی حزب اسلامی است.

حالا که دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است کار کرد های دو شخص را مورد ارزیابی در دورۀ مدیریت شان قرار میدهیم. چرا که مردم کشور ما اشخاص را بر اساس خدمات عملی شان تشخیص میدهند و برایشان ارج میگذارند و از سبب خیانت های ایشان آنها مورد نفرت مردم قرار میگیرند.

حامد کرزی مربوط به تنظیم جبهه نجات ملی صبغت الله مجددی بود که بعد از پیروزی دولت مجاهدین به رهبری پروفیسور برهان الدین ربانی در وزارت خارجه مصروف کار شد و در طرح و توطیۀ برنامۀ تشکیل شورای هماهنگی  نقش فعال داشت که بعد ا به ناکامی انجامید و کرزی توسط ریاست امنیت ملی دستگیر و به خیانت ملی متهم شد ، ولی متآسفانه به طور مرموزی از زندان در کابل فرار نمود و خود را به پاکستان پایگاه اصلی اش رساند و به طور عاجل به سفارت امریکا جای که تعهد قبلی داشت مراجعه نمود وچندی بعد عازم امریکا شد.

کرزی در امریکا با تیم توطیه پیوست که رهبری آنرا خلیل زاد به عهده داشت و از آن طریق وارد کمپنی یونیکال شد  که یک شرکت نفتی امریکایی است.

با تحولات در افغانستان بخت اقبال کرزی باز شد و در جلسه بن با ضعف رهبران جبهه متحد اسلامی ، ناپختگی سیاسی و نداشتن تربیت سیاسی ایشان از یکطرف و برنامه های از قبل تعین شده از جانب مقابل برای گرفتن قدرت از طرف دیگر کرزی را در یک موقیعت که شایسته ایشان نبود قرار داد و با  انتخاباتی که صورت گرفت کرزی از سیزده رای موجود دو رای رابدست آورد ولی با وجود تمام این مسایل ایشان فقط بربنیاد پشتون بودن از طرف خارجی ها بالای مردم افغانستان تحمیل شد،و حالا به فجایع که از آن زمان تا به حال تحت مدیریت ایشان رخ داده میپر دازیم.

بعد از آنکه موافقه صورت گرفت و کرزی به حیث رییس دولت انتقالی تحمیل شد. مردم خوشبین و خوشباور ما از ایشان توقع ایجاد یک دولت اسلامی وملی و تآ مین عدالت اجتماعی و وحدت ملی ، تامین امنیت سراسری و احیا بنیاد های اقتصادی را داشتند ،بی خبر از آنکه کرزی به حیث یک مزدور امریکایی توسط بادیگارد های امریکایی وارد افغانستان شد و آمادۀ انجام هر کاری برای بدست آوردن قدرت گردید.

با وجودیکه کرزی و تیم توطیه میدانستند که ساختار قدرت در کشور تغیر نموده و برای ایجاد دولت مردمی نیاز به برنامۀ مردمی است ولی هیچ گاهی این واقعیت عینی جامعه را قبول نکردند و از همان ابتدا منفور ترین احزاب(افغان ملت و حزب اسلامی) را با برنامه های قومی وارد دستگاه دولتی کردند و جامعه را بحران اجتماعی فرا گرفت و فاجعه بار آورد. تیم توطه با این اعمال خویش بسنده نکرده با وارد کردن واژه جنگسالار و ایجاد ادارۀ اصلاحات اداری اکثر آ  افراد با تجربه و صادق را یا با خویشاوندان خویش و یا با هم فکران بی تجربۀ خویش تعویض نمودند و ادارات دولتی را با این کار با چالش بزرگی مواجه ساختند.

کرزی و تیم توطیه نه بخاطر تامین وحدت ملی  بلکه بخاطر تبعیض نژادی و تشدید مسایل قومی با استفاده از قدرت دولتی کمر بستند و برای تطبیق برنامه های نفاق افگنانه و تجزیه طلبانه افغان ملت لبیک گفته  دست به مانور های غیر مردمی زدند.

درعرصۀ وحدت ملی

افغانستان کشوریست متشکل از اقلیت های قومی و هیچ قومی در افغانستان قوم اکثریت نیست و کشور ما تا هنوزصاحب ملت واحد و هویت واحد نیست، وابستگی های قومی و مذهبی بسیار برجسته به نظر میرسد، ولیکن مردم افغانستان خواهان یک دولت ملی بر اساس عدالت اجتماعی میباشد که از فرهنگ های همۀ اقوام نمایندگی کند. چون دولت باید در حقیقت  ممثل ارادۀ مردم باشد باید رسالت خویش را درین راستا به وجه احسن انجام دهد.

کلمۀ وحدت ملی در شکل و گفتار بسیار زیباست اما در عمل ابزاریست برای سرکوب حق طلبی و عدالت خواهی در دست دولت مفسد و مزدور کرزی که هر سخنی عدالت خواهانه و مردمی که به مزاج مستبدین برابر نباشد او را ضد وحدت ملی میخوانند و ازین طریق میخواهند  اذهان عام مردم را فریب دهند بی خبر ازینکه مردم فرهنگ گوسفندیزم را ترک کرده اند و به خود آگاهی و خود شناسی رسیده اند.

سقوط طالبان یک تحول باور نکردنی بوده و مردم منتطر زعیمی بودند که فکر میشد در غرب زندگی نموده و آموخته های از آنجا از زندگی مدرن و آزادی شهروندی دارد و فراتر از قبیله و قوم و مذهب اما به گفتۀ بزرگان ما که( از زیر پلو ملی بر آمد) آقای کرزی تاریخ تبعیض نژادی و قوم گرای را در  کشور به نام خود ثبت نمود .

آقای کرزی با استفاده از تیوری افغان ملت که کشور افغانستان توسط پشتونها بوجود آمده و باید دارای هویت پشتونی باشد از هیچ نوع تعصب دریغ نورزید، وحدت اقوام افغانستان را بر هم زد و با طرح حمله توسط کوچی ها بالای مردم بی دفاع بهسود تاریخ محمد گل مومند و عبدا لرحمن را زنده ساخت. و با قتل سیزده تن از اهالی جوزجان توسط جمعه خان وحشت خود را به نمایش گذاشت.

در عرصۀ فرهنگی

افغانستان کشوریست بخشی از خراسان قدیم  که جغرافیای فعلی آن بهنگام بازی بزرگ توسط روس وانگلیس بحیث منطقه حایل بوجود آمده و زمان امان الله استقلال خود را بحیث کشور مستقل کسب نموده است. این نام نیزمحصول الفنستون انگلیسی است ولی فرهنگ و تمدن این سرزمین را فرهنگ فارسی تشکیل داده و تمام داشته ها و مفاخر تاریخی و فرهنگی مربوط  سرزمین به دورۀ خراسان کهن برمیگردد.

گرچه سرنوشت فرهنگ در زمان طالبان که دارای یک تفکر تنگ قبیلوی و بدوی بودند  دچار تزلزل بی سابقه گردید اما در زمان زمام داری کرزی تحت نام دموکراسی فرهنگ این سرزمین راه سقوط را در پیش گرفت. دولت مفسد و عقده مند کرزی با لبیک به تیوری افغان ملت به طور آگانه فارسی ستیزی را در تمام ابعاد جامعه در پیش گرفتند  از جا بجایی شخصیت های فارسی ستیز گرفته تا تغیر تابلو ها و توحید فارسی و پشتو در برنامه های تلویزیونی، تغیر رسم الخط فارسی در پاسپورت، تذکره، چاپ پول به زبان پشتو، تغیر سرود ملی از فارسی به پشتو، جدا سازی صنوف مکاتب از فارسی به پشتو  و با لاخره غیر اسلامی و غیر ملی خواندن کلمات  ناب فارسی دری چون دانشگاه و دانشکده توسط وزیر فرهنگ آقای کرزی همه و همه توسط کرزی و تیوری افغان ملت عملی گردید  .

درعرصۀ باز سازی

با اعلام حمایت جامعه جهانی در باز سازی افغانستان مردم امید وار گردیده و توقع میرفت که زعیم کشور در افغانستانی بعد از جنگ توجه جدی به  باز سازی نماید و کرزی بطور لفظی  با اعلام باز سازی و تعهد به این پروسه اذهان مردم را فریب داد و خیانت های بزرگی را مرتکب گردید، از  میلیارد های دالر کمک های کشور های کمک کننده به افغانستان ۱۰ فیصد آن برای باز سازی به مصرف نرسید و تمام پول های کمکی  توسط کرزی و حزب افغان ملت که در رآس شهرگ اقتصادی کشور قرار داشت حیف ومیل گردید. این پول ها با تآسیس انجو ها توسط تکنوکرات های نام نهاد که  از غرب آمده بودند و خارجی هایکه رابطۀ کاری با ایشان داشتند یا به خارج انتقال گردید و یا قسمآ در افغانستان سرمایه گذاری غیر مشروع گردید.

اما کابل که پایتخت کشور ماست نتواست در قرن ۲۱ با اینهمه میلیارد ها دالرحتی برق و کانالسیزیون داشته باشد، سرکهایش تا به حال  اسفالت نگردیده و از همین سبب مردم شریف و رنج دیدۀ آن از آلودگی هوا و کثافت رنج میبرند و مرگ تدریجی در انتظار شان است که جای شرم برای کرزی و تیم توطه است.

درعرصۀ امنیت

با سقوط طالبان توسط نیروها مقاومت  در سال ۲۰۰۱ آرامش در سر تا سر کشور تآمین گردید و مردم با آغاز یک زندگی نو آیندۀ خویش را در پرتو یک دولت مردمی و معتدل در وجود یک زعیم ملی میدیدند. اما با تحمیل آقای کرزی و سیاست های توطیه گرانۀ ایشان امید مردم به یآس تبدیل شد.

آقای کرزی بدون در نظر داشت منافع ملی و مصلحت ملی در تبانی با تیم توطیه ارگ ریاست جمهوری و باداران خارجی شان  طالبان  نسل کش، خاک فروش و قوم گرا را بچه های اصلی این سرزمین خطاب نمود و یکتعداد اشخاص سرشناس مثل عبدالوکیل متوکل، ملا سلام ضعیف، اسحق نظامی که دست شان به خون هزار ها هموطن بیگناه ما آغوشته است را عفو نموده در قصر ریاست جمهوری از آنها پذیرای نمود. و با وارد کردن واژه جنگسالار اکثریت اشخاص و افراد مومن و شایسته را از صحنه حذف و بجای آنها افراد و اشخاص وابسته به کشور های خارجی را جاگزین کردند. که اینکار ایشان باعث نفوذ هر چه بیشتر سازمان های استخباراتی کشور های خارجی گردیده و امنیت ملی کشور  را به خطر مواجه ساخته است.

درعرصۀ کشت و قاچاق مواد مخدر

گرچه تاریخچۀ کشت و قاچاق مواد مخدر بر میگردد به سالها قبل مخصوصآ در زمان طالبان رشد سریع داشته و گفته میشود که یک قسمت تجهیزات طالبان از عواید قاچاق مواد مخدر تهیه میگردید. اما در زمان کرزی به اوج خود رسید که حامی اصلی آقای کرزی کشور امریکا دولت کرزی را دولت مواد مخدر خواند .

کرزی با تعهد مبارزه علیه کشت و قاچاق مواد مخدر به کمک های میلیون دالری دست یافت اما گراف کشت مواد مخدر روز به روز بالا رفت و با اعلام منابع دقیق ۹۵ فیصد مواد مخدر کل جهان تنها در هلمند کشت میشود.

کشت و قاچاق مواد مخدر  صدمۀ بزرگ و جبران ناپذیر را بالای امنیت کشور وارد نموده است ودر تولید و رشد آن خارجی ها و ولی  کرزی نقش اساسی را دارند، طوریکه معلوم است مواد مخدر برای تداوی و ساختن دوا های بسیار مهم در عموم جهان کار ساز است و اگر این پروسه همچنانکه شورای سینلس برای افغانستان پیشنهاد نموده بود به مرحله اجرا گذاشته میشد هم شکل قانونی را در چارچوب صلاحیت دولت به خود میگرفت و هم منفعت آن برای دولت و مردم کشور به شکل آبرومندانه تعلق داشت ولی با قاچاق غیر قانونی میلیون ها دالر ازین ناحیه نصیب خانوادۀ کرزی میگردد که درراس آن برادرموصوف قرارداشته  و مصیبت آن دامنگیر مردم کشور گردیده مخصوصآ هزاران جوان که باید در خدمت مردم و جامعه قرار میگرفتند معتاد به مواد مخدر اند که بار دوش فامیل و جامعه گردیده اند. که این خود یک جنایت و خیانت نا بخشودنی است که کرزی باید پاسخ آنرا بدهد.

درعرصۀ اقتصاد

کابینۀ آقای کرزی با طرح سیاست اقتصادی ( اقتصاد بازار آزاد ) کشور را دچار بحران ساختند اول اینکه کاپی سیاست های کور کورانه از کشور های غربی مخصوصآ امریکا در کشور جنگ زدۀ ما که تمام بنیاد های اقتصادی آن از بین رفته و هیچ گونه تولید وجود ندارد  کار ساز نیست.

تداوم این سیاست، بی برنامه گی  و ضعف آقای  کرزی منحیث یک شخص مسوؤل کشور درین رابطه ننگین است، کرزی باید بنیه های اقتصادی کشور را با امکانات که جامعه جهانی در خدمتش گذاشته بود احیا و باز سازی میکرد، تآسیس فابریکه های تولیدی بزرگ و کوچک را روی دست میگرفت و زمینۀ کار داءیمی را برای افراد جامعه میسر میساخت و کشور را به یک کشور تولیدی مبدل میکرد، ایشان برخلاف تمام مسایل بالا  تآسیسات دولتی را با مغز متفکر و مفکورۀ معیوب رهبر افغان ملت انورالحق احدی که وزیر دارایی مملکت بود در بازار لیلام گذاشت و بلاخره به قیمت های بسیار نا چیز  در خدمت قیوم کرزی قرار گرفت که مردم کشور شاهد این سناریو های آقای کرزی و تیم ایشان است و گفته میتوانم که مخالفت شهید کاظمی و مقاومت ایشان بخاطر فابریکۀ سمنت غوری پلخمری که به شهادت ایشان  انجامید هنوز در اذهان مردم تازه است.

متاسفانه این جنایات کشور را  فعلا به یک کشوری کاملآ محتاج و مصرف کننده تبدیل کرده است.

درعرصۀ سیاست خارجی

بعداز قرار گرفتن آقای کرزی بر مسند قدرت افغانستان نتوانست یک سیاست روشن در امور خارجی را طرح و تدوین نماید، ضعف آقای کرزی، کابینه و صد ها مشاورش در نداشتن یک انگیزۀ ملی و حل مسایل مهم کشوریست.

افغانستان کشوریست محاط به خشکه و در همسایه گی کشور های تاجکستان، ازبکستان، ترکمنستان، چین، ایران و پاکستان قرار دارد و از نگاه مو قعیت جغرافیایی بسیار مهم و ارزنده است. با چنین موقعیت مهم و استرتژیک باید دارای سیاست روشن و قوی ملی باشد که بتواند با حفظ بی طرفی و عدم مداخله در کشور های همسایه را تعریف نماید.

مشکل اساسی ما با کشور همسایه و مسلمان پاکستان بر سر شناخت خط دیورند است، سرحدی که به طور رسمی توسط چهار زمامدار (عبدا لرحمن خان، حبیب الله خان ، امان الله خان و نادر خان) امضا و تآیید شده است ولی دولت های افغانستان از ظاهرشاه تاکنون آنرا به رسمیت نمی شناسند.

دلیل اصلی پافشاری این مسله سیاست ملی نیست بلکه دولت های غیر ملی و مستبد خواستند برای مصرف داخلی ازین مسله بهره برداری نمایند.

هر دولتی که در آینده قدرت را در دست گیرد باید به حل مسلۀ خط دیورند بپردازد درست بودن  یا نادرست بودن آنرا برای مردم واضح سازد و مردم کشور را ازین دانۀ سرطانی نجات بخشد.

ستر جنرال استاد عطا محمد نور از همسنگران استاد ذبیح الله شهید است که در تاریخ جهاد افغانستان از جایگاۀ خاصی برخوردار است، آقای نور همچنان از همرزمان قهرمان ملی کشور شهید احمد شاه مسعود در دوران مقاومت علیه پاکستان و مزدوران داخلی ایشان بود که تا آخر ایستاد و از ارزش های مردم خویش در برابر تجاوز پاکستان دفاع نمود .

آقای نور شخصیتی است که توانسته با خدمات ارزشمند خویش جایگاه شایسته در بین عام مردم ، نخبه گان، و جامعه جهانی پیدا نماید، آقای نور  بعد از قرار گرفتن در سمت ولایت بلخ بامی مصدر خدمات شایانی شده اند که برخی از آنها را یاد آور میشویم.

درعرصۀ امنیت

با تعین در پست ولایت اولین اقدام آقای نور  تآمین امنیت در ولایت بلخ و ولایات همجوار آن بود که مردم آنولایت برای اولین بار بعد از سالها جنگ و رنج صاحب دوچیز شدند.

۱-   والی (آستاندار ) دلسوز و خدمت گذار از خود شان

۲-   مصوؤنیت و آرامش در تحت مدیریت این مرد مقاومت

در عرصۀ امنیت ولایت بلخ بامی یک نمونه است گراف جرایم جنایی ، اختطاف، دزدی پایینتر از هر ولایتی حتی مرکز است، کار و زحمات نیرو های امنیتی تحت اداره آقای نور قابل ستایش است، مبارزۀ جدی علیه گروه های هراس افگن و اختطاف گر و محو کامل آنها فعالیت های آنها را به کلی ساقط کرده  پشتیبانی و حمایت مردم از کار کرد های آقای نور و همکاری انها در افشای برنامه های مخالفین نفوذ آنها را به مشکل مواجه ساخته است. و تآثیرات امنیت ولایت بلخ ولایات همجوار را نیز متآثر ساخته است و در کل شمال کشور از امنیت خاص برخوردار گردیده است.

درعرصۀ وحدت ملی

بر خلاف مفکورۀ آقای کرزی  آقای نور وحدت ملی را نه شعار ابزاری بلکه در عمل پیاده نموده است و ما شاهد اقدامات ایشان برای تآمین وحدت ملی کشور هستیم با وجودیکه دست های برای ایجاد نفاق و بدبینی بین اقوام افغانستان در جریان است آقای نور با ذیرکی تمام آنها را خنثی ساخته و مردم را تحت یک چتر مردمی با حق اشتراک در قدرت دولتی سهیم ساخت و شهر باستانی بلخ را یک شهر نمونه از نگاه امنیت و وحدت تبدیل نمود.

تمام مردم در بلخ بامی وابسته به هر گروه قومی مورد مرحمت یکسان در ادارات ولایت بلخ قرار میگیرند و هیچ گونه تبعیضی را نمیتوان درین شهر مشاهده نمود ازهمین سبب همه از دل و جان با حکومت محلی خویش همکار و همیار هستند.

درعرصۀ اقتصاد

آقای نور سیاست بازار آزاد را در موقعیت فعلی به نفع کشور نمی بیند ایشان طرفدار سیاست بازار مختلط هستند. آقای نور میگوید چون کشور در آن سطح نیست که بتواند کالا تولید نماید و در رقابت با کشور های منطقه بپردازد، ازینرو از نظر ایشان سیاست بازار آزاد ابزاریست برای دولت مرکزی برای اندوختن سرمایه های شخصی و حزبی.

همچنان آقای نور ابتکار جدیدی را به خرچ داد که از طرف دولت نابکار کرزی رد گردید. آقای نور خواستار سرمایه گذاری ۲۰فیصد از عواید ولایت بلخ در بلخ بود که بنا بر دلایلی نا معلومی تحقق نپذیرفت، ولی آقای نور آرام ننشته ابتکار دیگری را روی دست گرفت که تشویق و زمینه سازی برای سرمایه گذاری تجاران خصوصی بود که این کار موثر واقع گردید از یک طرف کمک و مفاد این سرمایه گذاری ها به طور مستقیم و غیر مستقیم  به مردم اثر گذار بود و از طرف دیگر ما شاهد باز سازی و نو سازی چهار راه های بسیار مدرن و زیبا در بلخ هستیم که این را میتوان یک تحول نامید.

درعرصۀ کشت و قاچاق مواد مخدر

در عرصۀ منع و کشت مواد مخدر ولایت بلخ را آبروی افغانستان میگویند، آقای نور با جدیت تمام با درک مسوؤلیت تاریخی و فرهنگی   این لکه ننگ را از  ولایت باستانی بلخ برچید و کشت مواد مخدر را به صفر تقرب داد ولی با وجود آن از پول وعده داده شده برای بازسازی ولایت بلخ هیچ خبری نیست و همچنان مورد بی مهری دولت مرکزی و جامعه جهانی قرار دارد.

آقای نور بار ها از دولت مرکزی و جامعه جهانی خواستار کمک کشت بدیل برای دهاقین شمال کشور شد اما هیچ گونه همکاری از جانب آنها صورت نگرفت که این خود نشاندهندۀ برخورد دوگانۀ دولت مفسد کرزی و جامعه جهانی در برابر مردم کشور است که این عمل میتواند سبب ایجاد بحران اجتماعی در کشور گردد.

درعرصۀ فرهنگی

در عرصۀ فرهنگی خدمات انجام شده کافی نیست اما به مقایسه بر هرزمانی قابل قدر است به این معنا که ما هشتصد سالی پیش مولانا داشتیم ، ابو علی سینا داشتیم ،رابعه بلخی ، ابو مسلم خراسانی ، دقیقی آغازگر شاهنامه داشتیم  ولی چی شد که یکسره راه و روش اینها فراموش گردیده است و ما نمیتوانیم مولانا دیگری  و ابو مسلم دیگری داشته باشیم به هر صورت آقای نور تا جای امکان رسالت خویش را انجام داده اند.

ایجاد دیوار مفاخر فرهنگی ،حفظ و حراست از ارزش های فرهنگی به جا مانده، نصب لوحه دانشگاه بلخ ، برگزاری با شکوه جشن نیاکان (جشن نوروز)، چاپ کتاب های ارزشمند تاریخی، تدویر محافل در بزرگداشت از مفاخر فرهنگی خدماتی اند که آقای نور برای مردمش انجام داده است.

*        *        *

درشرایط فعلی که دور دوم انتخابات ریاست جمهوری درکشور است، ممکن است آقای کرزی بکمک کشورهای خارجی بحیث ریس جمهور انتخاب شود. درغیرآن مردم شریف ما بهیچوجه با درک کارکردهای سیاه آن به او رای نخواهند داد، زیرا  رای دادن به کرزی رای دادن  به تداوم خیانت و جنایت درکشور است.

استاد نور با درک این واقعیت، پشتیبانی آشکارخویش را از همسنگر راد مرد مقاومت واسطوره نجات مردم افغانستان شهید مسعود اعلام داشته است. رای دادن به عبدالله رای دادن به شخص نیست، بلکه رای دادن بیک برنامۀ نسبتآ  ملی و عدالت خواهانه است که خواست اکثریت مردم افغانستان در آن در نظر گرفته شده و در صورت عملی شدن این برنامه مردم افغانستان امید وار هستند  از بحران فعلی نجات یافته و به آسایش و آرامش دست یابند.


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا