فرهنگ و هنر

شعر، تجربه نویسی ذهن است

jawed_farhad1

رابطه ی شعر باذهن ، رابطه ی اند اموار ( ارگانیک ) است . ذهن ، بستریست برا ی نطفه بندی تصورات شاعرانه ودرواقع شکل گیری اندیشه هایی که به کمک تخییل صورت می گیرد.

این رابطه ازتأثیر پذیری های ذهنی ازحادثه ها وپدیدها آغاز وسپس درکارگاه ذهن – با توجه به تجربه ی فردی شاعر ازجریان آفرینش – شکل پذیرفته وبا ابزار زبان ارائه می شود.

شعر ، تجربه نویسی ذهن است:

آن چه به عنوان تصورات شاعرانه در بستر ذهن شکل می گیرد ، درجریان آفرینش به تجربه ی ذهنی شاعر بدل می شود که پس از تصرف قوه ی تخییل ، به مجموع این داده های ذهنی درزمینه ی تولید ، تجربه نویسی ذهن ( شعر )  می گویند.

تجربه نویسی ذهن به گونه ای فعالیت شاعرانه ی ذهن است و به نحوی شعر – خود – تجربه نویسی ذهن به کمک ابزار زبان است.

به همان اندازه که شعر به حیث مقوله ی تجربه نویسی ذهن ، وابسته به تجربه ی فردی ومیزان تبحر گسترد ه ی شاعر بر کاربرد تخیل خلاق است، احاطه بر کاربرد ظرفیت ها وظرافت های زبانی مانند: نحوه ی به کار گیری واژه ها ، چید مان کلمات ، توجه به آهنگ وموسیقی واژه ها، تنوع وخلاقیت درترکیب های زبانی و… نیز منوط  به تجربه واستعداد فردی شاعر است که به هرحال، ظرف بیانی این تجربه نویسی ، زبان است.

تجربه نویسی ذهن ، چیزی فراترازآن چه درذهن به مدد ” تخیل ” صورت می گیرد ، نیست . هرتصوری درشعر پیش ازمرحله ی تولید ، درکارگاه تجربه ی ذهنی صورت می بندد وشاعرپس از مرحله ی تآثیر پذیری ذهن ازپدیده ها، تآثیرش ازحوادث وپدیدها را ازپرویزن ذهن بیرون کشیده وسپس با ابزارزبان، آن را برای مخاطب ارائه می کند.

درشکل زیر به فرایند این رابطه وپیوند انداموار توجه کنید:

تآثیرپذیری ذهن + پدیده ها وحوادث= تجربه نویسی ذهن به مدد زبان ( مرحله تولیدشعر )

برای درک روشنتر ازمسآله، ایجاد این رابطه ی انداموررادر شعری ازبیدل بزرگ ، نشان می دهم:

زندگانی درجگرخاراست ودرپاسوزن است

تانفس باقی است ،درپیراهن ما سوزن است

ماجرای اشک ومژگان ، تا کجا گیرد قرار

ماسراسر آبله ، عالم سرا پاسوزن است

تآثیرپذیری ذهن ازپدیدهای نا هنجار که به گونه ای به فرورفتن خاروسوزن دربدنه ی زندگی تشبیه شده واین تصور ناملایم از پدیده ها درکارگاه ذهن تجربه نویسی شده وسپس به کمک زبان به مرحله ی تولید برای مخاطب رسیده است ، همه فرایند ی است که به نوعی شاعر به تجربه نویسی آن چه تآثیرازپدیده ها گرفته است ، پرداخته ، واین شعر، به گونه ای همان تجربه نویسی ذهن است که درپیوند اندامواربا ذهن شاعر شکل یافته است.

به نمونه ی دیگر این رابطه دربخشی ازشعر ” شبانه “ی” شاملو” نگاه کنید:

درنیست

راه نیست.

شب نیست

ماه نیست .

نه روزو

نه آفتاب،

ما

بیرون زمان

ایستاده ایم

بادشنه ی تلخی

درگرده های مان

( ازدفترابرهیم درآتش)


تآثیرپذیری ذهن شاعر ازحادثه ی بی سویی وبی زمانی ( بیرون ماندن اززمان ) ویکنواختی همه چیز ، نقطه ی آ غاز شعراست وتجربه نویسی این حادثه ( بی سویی وبی زمانی ) باقدرت تخییل و مفهوم بیرون ایستادن اززمان به کمک زبان ، نشان دادن رابطه ی انداموار شعروذهن درفرایند آفرینش است ، وبه گونه ای، تجربه نویسی ذهن است که درفرم شعر ومحتوای شاعرانه ارائه شده است .

افزون براین، تجربه نویسی شاملو تنها درحوزه ی ذهن باقی نمی ماند ،بل اودراین شعر به گونه ای به تجربه نویسی زبان نیز می پردازد ، واین تجربه نویسی درزبان ، مشمول چید مان واژه ها ، موسیقی کلمات ، به کارگیری روش ایجاز در کاربرد کلمه ها وتنوع درترکیب های زبانی است.

رابطه ی تجربه نویسی ذهن بازبان ، رابطه مهمی است . بسیاری ازشاعران که درپیوند دهی این را بطه ی دوجانبه ( تجربه نویسی ذهن بازبان ) ناموفق بوده اند ،فرآورده های آفرینشی شان نیز ناموفق بوده است ، زیرا جدی نگرفتن هریکی از این را بطه ها – چه درعرصه ی ذهنی وچه درزمینه ی زبانی –سبب نشان دادن ضعف شاعر “وناقص الخلقت ” بودن شعر می شود .

بنابرآ نچه دراین جستار مطرح شد ، شعر درتوجیهی ، به گونه ای تجربه نویسی ذهن است که با ابزار زبان ارائه می گردد ودرسوی دیگر این تجربه نویسی ، تجربه نویسی زبان قراردارد.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا