گفتگو

محبوب الله کوشانی؛ نامزد ریاست جمهوری: کشور ما به یک آزمایشگاه و لابراتوار تبدیل شده است


س: ویژگی شما آنچه که شما نظر با سایر نامزدهای ریاست جمهوری دارید و به اساس آن خود را نامزد ساخته اید چیست؟
ج: شما آگاهی دارید که من نامزد انفرادی و مستقل نیستم و از طرف شورای مرکزی حزب آزدگان به انتخابات ریاست جمهوری برگزیده شده ام. و به دستور حزب ،در این انتخابات اشتراک کرده ام. و به ارتباط تفاوت که شما گفتید که من با سایر نامزدهای ریاست جمهوری دارم. اینکه تا جایی که من اطلاع دارم فقط هفت نفر از جمع نامزد های انتخابات ریاست جمهوری سال جاری غیر مستقل بوده و از جانب احزاب سیاسی معرفی گردیده است. و برنامه های مبارزات انتخاباتی خود را نسبت عدم رسیدن زمان معین آن اعلام نکرده اند. ممکن برنامه های داشته باشند.
به هر حال رای دادن به یک برنامه مهم است. چندی قبل که بحث نامزدی من از طرف حزب آزدگان مطرح بود.
و با نماینده های ازاقشارمختلفی از جامعه (پارلمان، اساتید دانشگاها)، نماینده های جامعه مدنی، صحبت صورت گرفت و در این همایش رأس برنامه های منشور انتخاباتی را من معرفی کردم و وعده سپردم که بعداز نهایی شدن لست نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آن را به دسترس مردم افغانستان قرار بدهم.
س: برنامه های کلان شما در عرصه فرهنگ، سیاست بویژه اقتصاد چه است؟
ج: انچه که برای گفتن درمبارزات انتخاباتی دارم درمنشورکه محصول کارتحقیقی حزب آزدگان است . که با توجه به واقعیت های افغانستان پی ریزی شده است . ومختصرآن عبارت از چگونگی تأمین صلح در افغانستان ، دولت سازی در افغانستان است وهکذا ملت شدن یک عنوان دیگری است. همچنان مسأله اقتصاد، مسأله حقوق زن، مسأله تعلیم و تربیه، مسأله فرهنگ و معلولین و نیزچگونگی سیاست خارجی افغانستان می باشد
اما در ارتباط به اقتصاد که شما یاد آور شدید، باید گفت آنچه که متاسفانه در قانون اساسی جایگاه خود را یافته است .درواقع نظام اقتصاد بازارمی باشد . اوضاع افغانستان که طی سه دهه جنگ تمام زیربنا های اقتصاد آن از بین رفته و افغانستان که همه چیز آن به صفر رسیده است و در این جا بازار آزاد را مطرح کردند. یقیناً که ما هم از لحاظ نظری با این طرح مخالف بوده ایم و نتایج دست داده آن نیز روشن است که چه ارمغان را به مردم داده است؟! دیده می شود که افغانستان به یک جامعه مصرفی تبدیل شده است.
اقتصاد غیرقانونی امروز خواسته های نامشروع خود را به شکل بیرحمانه در تمام شئون زندگی دیکته می کند. مسأله مواد مخدر امروز یک دست آوردهای جدی است که هم دربافت قدرت وهم در بافت مافیای را ایجاد کرده است و از جهت دیگر بر تقویت نیروهای مسلح مخالف دولت و حتی پیچیدگی های جنگ سهم مهمی دارد.
یکی از عوامل مهم دیگری با شعار دادن بازار آزاد پنداشته می شود واز جانب دیگر دولت تمام عرصه های اقتصادی درکشور را فلج کرده زیراکه افغانستان یک کشور زراعتی است و زمین به عنوان یکی از عناصر عمده درتولید نقش مهمی دارد. دهقان ماامروز از روی علاقه مندی تریاک کشت نمی کند بلکه این امر از اثر بیچارگی است. دلیل اش این است که دولت سیاست روشنی در این زمینه نداشته، در حالیکه ما توجه اساسی را به این مسأله داریم که اصلاً با توجه به این اصل عمده، محور سیاست های انکشافی ما است. دیده می شود که این جا هر نوع سخن گفته می شود. کشت مواد مخدر و آنهم که بعد از یازده سپتامبر ریکارد قایم کرد نه تنها جلو آن گرفته نشد بلکه حجم تولید تریاک به هشت ملیون تن و بیشتر از این رسید.
س: به نظر شما دلایلی عمده ی که میتواند بنحوی ازمشکلات اقتصادی بکاهد ، درواقع محوکشت وترافیک مواد مخدر است ؟
ج: طبیعی است اما این کاری اسانی نیست. اگر چه در این زمینه حرف های گفته می شود. مانند گزینه ی دیگری یا بدیل دیگر ی به جای تریاک زعفران کشت می شود. ما با این نظریات کلاً مخالف هستیم و این حرف ها از نظر ما سطحی است ما به گندم نیاز داریم. افغانستان تا چند قبل از لحاظ مواد غذایی خود کفا بود.
دهقانان ما باید ازین چالش بیرون آورده شود که متأسفانه دولت در این عرصه هیچ توجه نداشته است. یقیناً تاهنوزما از طرف هیچ دولتی حتی نمی بینیم که توجه در عرصه بازسازی شبکه های آب رسانی صورت گیرد و هم چنان در عرصه ساخت آب گردان توجه صورت نگرفته است. یعنی یک نوع سردرگمی ابهام در سیاست اقتصادی دولت وجود دارد.
طبیعی است که مخالف اقتصاد بازار نیستیم اما اقتصاد اجتماعی اصطلاحی است که ما به کار می بریم، یعنی انسان این جامعه مطرح است. یعنی از دموکراسی هم برداشت ما همین است.
اما متأسفانه برداشتی که ما در چند سال اخیر ازافغانستان داریم . انتخابات و دموکراسی را معادل هم میدانند. به هیچ وجه چنین نیست. درست است که انتخابات سالم و همگانی و آزاد یکی از نهادهای دموکراسی است. ولی هرکز انتخابات، دموکراسی را بوجود نمی آرود. یعنی ما طرفدار دموکراسی مشارکتی هستیم.
س: اگر شما رئیس جمهور شوید چه باقضایاچگونه برخوردخواهید کرد؟
ج: اگر من رئیس جمهور شوم مسلماً در قانون اساسی تجدید نظر خواهم کرد البته از مجرای قانونی آن که رفتن به آرأ مردم است. از طرف دیگر سیستم متمرکز هیچ همخوانی با روح دموکراسی ندارد. متأسفانه درافغانستان یک نوع مغالطه وجود دارد بعضی از کسانی که به سیاست علاقه دارند و یا جامعه روشنفکری که بین اقتدار مرکزی و قدرت متمرکز مغالطه ایجاد می شود. بعضی چنین میپندارند که اگر دولت متمرکز نبود به طور مثال سیستم فدرالی بود یا سیستم غیر متمرکز بود. این تجربه باعث تجزیه افغانستان خواهد شد. که این باوری درستی نیست. اگر واقعاً می خواهیم یک دولت کارساز و موثر در این کشور ایجاد بکنیم بالاخره برویم به طرف ملت شدن، همانطوریکه در نظام متمرکز قدرت مرکزی وجوددارد، در فدرالیزم نیز اقتدار مرکزی وجود داردولی مهم این است که مشارکت مردم در اقتدار سیاسی و صلاحیت دادن به مردم درتعیین نظام سیاسی می باشد.
مردم باید در تعیین سرنوشت نقش داشته باشند. نباید چنین باشد که هرکسی بیاید و هر چهار سال یا پنج سال یک بار آرأ مردم را بخرد و بعد از آن صاحب معاشات،قدرت وهمه چیزوهمه کاره باشند و مردم نظاره گر عملکردهای انها و هر کاری هم که می خواهند بکنند مرجعی برای سوال کردن ازانها نباشد.
از نظر ما کسانیکه نخبگان قدرت هستند انها خودشان بحران ساز هستند. این ها به دموکراسی باور ندارند و از دموکراسی میخواهند به عنوان یک ابزار استفاده بکنند. که علایم آن را ما و شما می بینیم.
س: راه حل راشما در کجا می بینید؟
ج: قانون اساسی باید تغییر بکند. و دموکراسی باید دموکراسی مشارکتی باشد. در ضمن مدیریت هم نقش خود را دارد. زیرا مدیریت نیز در همه عرصه ها پایین است.
بهتر است که مردم را در نظام شریک بسازیم و بعد ساختن نظام را از پایین آغاز بکنیم. متأسفانه در افغانستان قاعده این بوده که به مردم به دیده رعیت نگاه کرده اند تقریباً اجماع وجود نداشته و مردم هم متأسفانه عادت کرده اند که چشم شان به طرف ارباب قدرت است.
. چون طی سه دهه جنگ از جانب چپی ها تجربه شد که چه خون هایی که ریخته نشد . بعد از حاکمیت تنظیم های اسلامی نتیجه آن همان آتش و یرانی بود.
در دوره حاکمیت طالبان هم یک حاکمیت قرون وسطایی بود دراین هفت سال اخیر اگر چه حقوق بشر، دموکراسی و آزادی بیان شعار داده می شود با آنهم پیامد های آن جز فقر و بیچارگی و بی امنیتی برای مردم چیزی دیگری نبوده است. و این امر سبب نامیدی مردم به آینده گردیده که به اساس این امر الزامی است تا در مجموع سیستم تجدید نظر صورت گیرد.
و از این رو ما این معضلات را با در نظر داشت اوضاع در افغانستان به تحلیل گرفتیم و برای هر کدام راه حل جداگانه ی را در منشوری که در حزب آزدگان تهیه گردیده است بیان خواهد گردید.
س: شما قبلاً رهبر حزب سازمان انقلابی زحمت کشان افغانستان بودید. از کارکردهای این حزب درهمان وقتیکه فعالیت مینمودند بگویید؟
ج: دراین حزب «سازا» که به رهبری مرحوم طاهر بدخشی فعالیت های بس گسترده ی را درعرصه های وحدت سازی اقوام ساکن درکشورکارمیکرد که ازعمران سالهای زیادی میگذرد. که ما از خود اساسنامه داشتیم و رهبری ما جمعی بوده است که فعلاً هم چنین است. سازا یک جنبش سیاسی بود که خواست های دموکراتیک داشت که اسناد و شواهد ما در اسناد این حزب موجود است. که ما در آن حزب خواهان و طرفدار متساوی حقوق شهروندی بودیم. ولی متأسفانه آن را تحریف کرده اند.
سازا در برابر ظلم و استبداد نظام وقت سخت مبارزه نموده است و در این راستا هزاران شهید و قربانی به خاطر استقلال وطن و از ادی کشور دادند.
س: چرا این حزب (سازا) را حزب ستمی ها یا ستم ملی می گفتند.
ج: اولین بار در افغانستان آنهم در آن زمان کسانیکه پیرو مکتب انترناسیونالیزم قومی بودند یا پیرو انترناسیونالیزم اسلامی بودند. از این رو موضوع انترناسیونالیزم این طرح (حزب سازا) منکوب می شد و با باورهای پیروان سازا مخالف بودند. اما بعدها آن هایی که از دو طرف به حزب سازا ضربه و تلفات سنگین را به وارد می کردند. در یک مقطع زمانی وقتی که ایدلوژی های آنها رنگ می بازد خود آنها برای اشتیاق و سهم داشتن درباز یافتن قدرت از اندیشه ها و باورهای انترناسیونالیستی مییابند در یک گودال قومی و محلی در میفتند. با آنکه کشتاری بی رحمانه ای زیاد می کردند امروز در نیز کنارهم هستند.
س: علت اینکه حزب سازا به حزب آزادگان تغییر نام کرد چه بود.
ج: اول می خواهم بگویم که حزب آزادگان داستان درازی دارد و نتیجه تلاش و مذاکرات طولانی است.
در فرجام مذاکرات طولانی نیروهای ملی دموکرات که از اوضاع موجود در افغانستان رنج می برند. در ایجاد یک تشکیل یک جریان فعال سیاسی ار همه نیرو های فکری کشور حامل تلاش حزب سازا و هم نیروهایی که در درون حزب (آزادگان) کار می کنند می باشد.
سازا با چند سازمان روشنفکری و حزب سیاسی در عقرب ۱۳۸۶ با برنامه و اساس نامه که ترتیب گردید باایجاد کنگره یی حزب مبنی به تصویب اساسنامه و برنامه حزب آزادگان را تاسیس نمود.
س: تا چه حد برنامه و اهداف حزب سازا دراین حزب (آزادگان) جای پا دارد و تحقق می یابد.
ج: شما میدانید که زمان تغییر می کند و حزب آزادگان از ترکیب میکانیکی که در حقیقت بعد از صحبت های فراوان بالاخره روی یک سلسله ارزش ها و برنامه و اساس نامه که وجود دارد پایه گذاری شده است. این درست که ما نگاه تاریخی درکشورداریم ولی نگاه امروزین هم داریم.
دراین جا ارزش های همه کسانیکه دراین حزب (آزادگان) فعالیت دارند دخیل است و نمی شود ان رامنحصر به حزب سازا دانست.
س: شما یک شطرنج باز ماهر هستید. به نظر شما بازی شطرنج دشوار است یا بازی سیاست.
ج: همه انسان ها نیاز به یک سرگرمی دارند. و سرگرمی من شطرنج است. البته که شطرنج بازی عجیبی است و با سیاست شباهت های زیادی دارد. اگر کسی به شطرنج آشنا شود. این بازی مانند مبارزه یک ارتش است. شطرنج می تواند یک پارچه شعر باشد که انسان را به فکرو تخیل میکشاند. حتی که انسان را وامیدارد تا با برخورد منطقی در این بازی گام بردارد. زیرا اندک ترین حرکت غیر منطقی، یک شطرنج باز را در میدان بازی به شکست مواجه می سازد.
از این رو شطرنج برای من نیز یک مصروفیت بوده و همین حالا هم اگر من رقیبی در شطرنج بازی داشته باشم علاقه مند هستم تا بساطی هموار بکنم و با هم لحظه ی بازی شطرنج نمایم.
س: بیشتر به کدام آنها دسترسی دارید به بازی شطرنج یا بازی سیاست؟
ج: من ادعا نمی کنم که به کدام آنها بیشتر دسترسی دارم. به هر حال چهل سال از عمر من بگونه ای گره خورده با سیاست و فعالیت های سیاسی. این درست است که سیاست یک بازی است .اما به نظر من سیاست یک عمل شریفانه است و سیاست به خاطر سازمان دهی یک جامعه است. البته سازمان دهی به کدام معنی به این معنی که چگونه بتوانیم افغانستان را از یک حالت نابسامانی که در آن غرق است سازماندهی بکنیم و از امکانات که در جامعه وجود دارد استفاده صورت بگیرد و یک جو و فضای در جامعه ایجاد شود تا زندگی شهریان کشوررا به نحوی بهبود یابد.
س: برمی گردیم به سر انتخابات آیا تا به حالی به این امر فکر کرده اید که با گرفتن امیتازی به نفع نامزد دیگری از نامزدی خود در انتخابات ریاست جمهوری صرف نظر نمایید آنهم برنامه های نامزد مورد نظر با برنامه های شما همخوانی داشته باشد.
ج: شامل شدن من در کار زار انتخابات به خاطر ارائه مشی و برنامه ی حزب و رساندن پیام ما به مردم افغانستان است. ما دچار توهم نمی شویم. با آنکه این انتخابات یک انتخابات سالم و آزاد نمی تواند باشد. اما یک فرصت کوچک و یک فضای کوچک وجود دارد.
می خواهم از همین فضا استفاده بکنیم و آن را توسعه بخشیم. زیرا طی سه دهه در این جامعه چپ تجربه شد، راست تجربه شد و تحت شعاع تحت آزادی و دموکراسی و حقوق بشر این نظام نیز تجربه می شود که پیامد های مشی همه خون است و ویرانی. حتی که مردم باور خود در قبال آینده از دست داده اند.
و کشور ما مبدل به یک لابراتوار و ازمایشگاه مبدل گشته است. با آنهم ما مبنی بر اینکه چگونه بتوانیم باوری های مردم را تغییر بدهیم و مردمرا به این باور متعقدبسازیم که خود شان می توانند تصمیم بگیرند البته این امربیشتربه حال نسل جوان صدق دارد.واین نسل باید از این مشکل کلان بیرون شود. امروز جوانان کشور ما از ناحیه ی بینیاز هستند. بویژه تغییرات که در کشور حاکم شد جنبه های مثبت هم دارد. انقلاب رسانه ی، دسترسی به انترنت باعث گردیده است که جوان ما بسیاری از مشکلات خود را حلی نماید.
و میتواند به منابع بسیار معتبر روز دسترسی یابد و اما یک تفاوت بین نسل امروز و نسل دیروز که ما بودیم وجود دارد. و آن فرق این است که نسل دیروز (ما) ارمان گرا بودیم. و در مقابل جهل و استبداد حاکم در جامعه بی تفاوت نبودیم و ذهن ما جستجوگر و کاوش گر بود اما نسل امروزی با آنکه از بسیاری فضیلت ها برخوردار هستند ولی بسیار سرگردان هستند.
باید مردم بویژه نسل جوان اعتماد خود را به دست آورند و باید خود سرنوشت شان را تعیین نمایند. ما متعقد به این هستیم که روزنه های امیدی وجود دارد و در این شبستان و تاریکستان که حاکم است روزنه های امیدی را زنده بسازیم.
س: شما از سرگردانی نسل جوان امروزی یاد کردید. آیا عامل اصلی این سرگردانی نسل جوان امروز در معامله گری های آن موسفیدان و ریش سفیدان سیاست پیشه ی نیست که سروریش شان را در این معامله گری ها سفید کرده اند یا کدام مبنای دیگری هم دارد.
ج: عوامل دیگری هم دارد بویژه سه دهه جنگ اما آنچه که شما ذکر کردید که واقعاً نخبگان قدرت طلب همیشه معامله کردند. هر جناح که در این کشور آمده است چه چپ، چه راست و چه تحت شعار دموکراسی و… همیشه معامله نموده و به منافع شخصی خود اندیشده اند بویژه آنانی که امروز به قدرت تکیه زده اند.
س: شما تا چه حد باور دارید که انتخابات ریاست جمهوری طور شفاف دایر می شود.
ج: من باور ندارم که انتخابات به طور شفاف دایر شود. عوامل زیاد هم دارد. حضور پول های گزاف که معلوم نیست ازکجا شده اند، مافیای مواد مخدر و فساد اداری و از طرف دیگر وجود قوت های مسلح است که مانع این امر می شود. نه تنها نیروهای مخالف مسلح دولت حتی در ولایات نیروهای مسلح است که هرکدام با کسانی که در قدرت سیاسی حضور دارند و شریک هستند و قدرت طلب هستند از نیروهای مسلح برخوردار هستند.
همچنان حمایت کشور های بیرونی نیز دراین امر دخیل است. زیرا بسیاری امید دارند و حتی به آنها عریضه می برند. از این رو انتخابات نمی تواند دموکراتیک و آزادانه باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا