خبر و دیدگاه

عقاید که موجب زایش داعش شده

 


متاسفانه  در افغانستان ژورنالیزم تحقیقی رواج کمتری دارد بعضی از نویسنده گان و قلم بدستان نیز در تلاش اند تا مقالات فصلی و موسومی بنویسند از پیدایش داعش تا کنون کمتر دیده ام که روی انگیزه های هیولای این مولود کسی به تفصیل به  صورت ریشه یابی مقاله ای بلند بالای یا تحلیل عمیقی نوشته باشد گرچه چند سال قبل من نوشته ای تحت عنوان ( داعش از زایش تا پایش ) که هنوز از طریق صفحات انترنتی میشود بدسترس قرار گیرد نوشته بودم اما آن هم خیلی مفصل نبود حالا میخواهم این نوشته ام روی نکاتی تکیه نماید ، ریشه ای عقاید داعش از کجا سرچشمه میگیرد، و چرا نسبت به دیگران گروه داعش شعیان را مورد حمله قرار داده به قتل می رسانند، کدام کشور ها در گذشته و حال حامی این پدیده ای شوم بوده و هستند.

اول – مفکوره ای تکفیری که داعش و بعضی از گروه های دیگری تروریستی به آن باورمند و اعتقاد دارند بر میگردد برسه جریان اصلی در صدر اسلام، یعنی اهل سنت، شیعیان و خوارج، حالا اگر دقت کنیم متوجه می‌شویم که تکفیری‌های معاصر با مذاهب فوق تفاوت ماهوی دارند.
تکفیری‌ها در دشمنی‌ با شیعیان و اعتقادات آنها تعریف می‌شوند. آنها شیعیان را کافر و عبادات آنها را شرک‌آمیز می‌دانند. شیعیان از نگاه جریان‌های تکفیری، دشمن شماره یک به حساب می‌آیند و پیروان سایر مذاهب و حتی ادیان دیگر در مرتبه‌های بعدی قرار می‌گیرند.
این نگاه تنفرآمیز نسبت به اعتقادات شیعی هرگز در مذاهب چهارگانه اهل سنت حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی هرگز وجود نداشته و ندارد.

اصل ماجرا چیست، زمانی که در حدود ۷۰۰ سال از زمان هجرت پیامبر اسلام(ص) فاصله می‌گیریم، فردی به نام ابن تیمیه در دمشق و سوریه کنونی در لباس مفتی، حرف‌هایی را می‌زند و رویه‌هایی را در پیش می‌گیرد که با تکفیری‌های فعلی یعنی داعش شباهت دارد. او نه تنها با مذاهب شیعی، بلکه با پیروان مذاهب فقهی چهارگانه اهل سنت نیز می‌جنگد. دومین پدر فکری تکفیری‌های فعلی، محمدبن عبدالوهاب است. محمد‌بن عبدالوهاب که بعداً پیروانش، وهابی نام می‌گیرند، نیز ضد شیعی بوده است اما حالا بر میگردیم.


نگاهی اجمالی به وضع موجود داعش :


کشورهای عربی و جهان در ارتباط با داعش به چند دسته تقسیم می‌شوند؛‌
الف – حامیان عقیدتی داعش کشور عربستان سعودی و مکتب وهابیت القاعده تا طالبان، بوکوحرام، انصارالشریعه، الشباب، جبهه النصره است. این پیوند را هیچ  کس و هیچ آگاهی نمیتواند انکار ‌کند .

ب – تامین و تجهز‌کنندگان گروه داعش دسته طیف وسیعی از کشورها را در اروپا، آسیای مرکزی و شرقی، خاورمیانه و استرالیا شامل می‌شود. 


عناصر داوطلب با انگیزه‌های مذهبی و غیرمذهبی در اوایل موجودیت داعش از طریق خاک اردن و ترکیه به سوریه می‌ رفتند و از آنجا نیز وارد مناطق تحت اشغال تکفیری ‌ها یعنی داعش در سوریه و عراق می‌شدند پس از فراگرفتن تمرینات نظامی در مناطق از عراق و سوریه وارد نبرد میگردیدند.
این موضوع که آیا بسیاری از کشورهای مبدا زمینه را برای خروج این نیروها فراهم می‌کردند و یا اینکه، شبکه‌های مجازی و اینترنتی در این انتقال نقش اصلی را بازی می‌ نمودند، تحلیل‌ها و گفتنی‌های زیادی نقل شده است، اما موردی که برای ناظران تعجب برانگیز و شوک‌آور بوده است، آمارهای اند که کشورهای مبدا از فرانسه و انگلیس و آلمان گرفته تا ازبکستان و قرقیزستان ارائه می‌کنند. رسانه‌های غربی شمار تروریست‌های خارجی فعال در سوریه و عراق را در اوایل حدود ۲۰ هزار نفر ذکر می‌کردند که بعداً تعداد این گروه به ده ها هزار نفر رسید.

 

ج – کمک‌های مالی و نظامی در کشورهای حوزه جنوبی خلیج‌فارس، به ویژه قطر و عربستان سعودی و بعضی از شیخ های سرمایه دار در کشور های عربی بشمول یک تعداد موسسات زیادی وجود داشته و دارند که آشکارا و یا مخفیانه تروریست‌های داعشی را کمک مالی می‌ نمودند. در این میان به کارگیری شبکه‌های اینترنتی و ارتباطات، هم بر میزان این کمک‌ها افزوده و هم این نهادهای مالی را هماهنگ کرده بود.


علاوه بر این کمک‌ها، تروریست‌های فعال در عراق و سوریه از طریق فروش اشیاء عتیقه و باستانی، اعضای بدن انسان و نفت خام نیز به درآمدهای لازم دست یافته بودند و از کمک‌های تسلیحاتی و مالی کلان دولت‌های محافظه‌کار عرب هم برخوردار بودند.

 

د – کشورهای غیرمرتبط: شامل اکثر کشورهای غیرمسلمان و برخی کشورهای اسلامی مثل عمان و سودان نیز به نوبه خود در این مورد کمک می نمودند.


نوع و میزان حضور داعش تقریبا در اکثر کشورها حضور آشکار و پنهان داشتند؛ در عراق، سوریه و لیبی این حضور کاملا مشخص و آشکار بود، چنانچه تعدادی از ولایت های سوریه و عراق سه چهار سال مکمل در تصرف داعش بود اما در افغانستان، پاکستان و لبنان در حالیکه موجود بودند خیلی آشکار نبود، نه تنها در عراق و سوریه و افغانستان گروه داعش در مصر و تونس دست به حملات گوناگونی زده اند متاسفانه در اثر غفلت ما آهسته آهسته این گروه در افغانستان جای پای پیدا کرده که خطر بعدی آن خیلی خطرناک است بخصوص حالا که این گروه در سوریه و عراق شکست خورده است تلاش مینماید تا از طریق عمان و بندر کراچی خود را به افغانستان برساند و مشکل آفرینی نماید ،  اما در دو کشور مصر و تونس، از لحاظ مذهبی، افراط‌گرایی نتوانست توده‌ها را جذب کند، مانند افغانستان این دو کشور نیستند که قبیله بر شهر غالب باشد از لحاظ اجتماعی در کشور مصر و تونس چون شهر بر قبیله غلبه دارد و در تاریخ معاصر خود، پیشینه جنگ داخلی هم این دو کشور ندارند روی این اصل این دو کشور قربانی تروریزم داعش نشده اند.

از سوی دیگر کشور مصر یک ارتش نیرومند و قوی دارد و نظامیان این کشور به همان میزان که سد راه روند دموکراسی بوده اند ، قوه قهریه مناسبی نیز مقابل داعش‌ به شمار می‌روند.
از سوی دیگر جدا از نقل قول‌ها و اسنادی که در مورد پیوند میان جریان‌های تکفیری داعش به طور کل با کشور های غربی در راس  آمریکا ذکر می‌شود، همان‌طور که در بالا هم دیدیدم، میان سیاست خارجی غربی ها در خاورمیانه و رشد اندیشه تکفیری ارتباط مستقیم وجود دارد و عواملی که زمینه‌ساز حضور این جریان در کشورها شده و می‌شوند، عبارت اند از خلأ قدرت، سرخوردگی مقابل غرب و اندیشه تکفیری داعش اندیشه تکفیری که پس از ذکر این مقدمه، محور بحث ما را تشکیل می‌دهد، اندیشه‌ای است که در حال حاضر به‌عنوان یکی از نحله‌های اسلامی دانسته می‌شود و اتفاقا رسانه‌های اصلی غربی، بیشتر به دلایل سیاسی، تلاش می‌کنند که همین معنا را به مخاطبان خود القاء کنند. به عنوان مثال، اگر تروریست‌های داعشی در عراق افغانستان یا کشور دیگری دست به جنایتی میزند بعضی از رسانه های غربی میگوی دولت اسلامی  یعنی داعش مسئولیت این عمل را پذیرفته است یعنی نام اداره جنایتکار را دولت اسلامی میگویند. در حالیکه اعمال انتحار و انفجار جنایات بزرگی بوده و نام آنرا اسلام گذاشتند، جفای بزرگیست ولی وقتی بسیاری از این اقدامات به شیوه انتحاری صورت می‌گیرد، باید در مورد افرادی که حاضر به این کار می‌شوند، تامل بیشتری بکنیم. این افراد با اقدام خود، ضربه به اسلام می‌زنند، اما سؤال این است که آیا خود‌ آنها هم به این دانش رسیده‌اند و باور دارند که اقدام آنها ضداسلامی است یا خیر ؟
از نگاه اکثر قریب به اتفاق مسلمانان و بسیاری از ملل جهان، کسی که زنان و کودکان را در کوچه و بازار  با انفجار بمب هدف قرار می‌دهد، یک جنایتکار است و اقدامش نابخشودنی است. اما همان فردی که برای کشتن دیگران دست به‌ انتحار و انفجار می‌زند، آیا اقدام خود را جنایت می‌داند یا نگاه دیگری به این مسئله دارد.


اگر افراد انگشت‌شمار و نادری دست به این کار بزنند، شاید بتوان اقدام آنها را تحت عناوین روانشناسی مثل جنون و یا عقده و کینه توجیه کرد، اما زمانی که این انتحار تکرار می‌شود، دیگر نمی‌توان با مفاهیم ذکر شده، این جریان را توجیه کرد و حتی نمی‌توان گفت که داعشی ‌ها آگاهانه و برای خوش‌خدمتی به کشور های غربی و حفظ منافع آن کشور ها، از جان خود میگذرند.

لذا، بهتراست برای تحلیل شرایط جاری، به دنبال دلایل دیگری بگردیم.

در یک جمع‌بندی، باید بگوییم جریان‌های تکفیری که اکنون داعش نماد آنهاست، فرزند ازدواج نامشروع ضرورت‌های سیاسی از یک‌سو و تفکر وهابی از سوی دیگر هستند. تکفیری‌ها کسانی هستند که از لحاظ عقیدتی و مذهبی پیرو تفکرات محمدبن عبدالوهاب بوده و نیروهای سیاسی منطقه بشمول کشور های غربی و محافظه‌کاران عرب از آنها در مقطع کنونی، به نفع خود و برای مقابله با مخالفین خود استفاده میکنند عناصر تکفیری افراد معتقدی هستند و بر اساس اعتقادات خود می‌جنگند و جان خود را به خطر می‌اندازند.


اگر تاریخ اسلام را ورق بزنیم، نحله‌های انحرافی مشابه تکفیری‌ها را می‌توانیم که در صدر اسلام و بسیاری از پیروان همه این فرقه‌ها به خاطر اعتقادات انحرافی خود، از جان خود گذشته اند و با سایر مسلمانان جنگیده اند.


اینکه عوامل نفوذی کشور های غربی  در سطوح فرماندهی جریان‌های تکفیری یعنی داعش حضور فعال دارند، و آنها را کمک مالی و تسلیحاتی می نمایند به عقیده من واقعیت دارد.

داعش بدون کمک قدرت های بزرگ جهانی نمیتوانست اینقدر رشد نماید و انسانیت را تهدید کند ولی اگر بگوییم تک تک تروریست‌های فعال در افغانستان و منطقه بشمول داعش، طالب القاعده جیره خور استخبارات کشور های دور و نزدیک اند، دور از واقعیت نخواهد بود چون یک مزدور جیره‌خوار معمولا برای منافع دیگری، نیز میتواند زیر پرده ای اسلام بجنگد .

لذا، این حقیقت را باید بپذیریم که اغلب عناصر تکفیری خود را مسلمان معتقد می‌دانند و فکر می‌کنند که بر اساس اعتقاد خود عمل می‌کنند.

 

در عرصه میدانی نیز هرجا که تروریست‌های تکفیری تجمع بیشتری دارند، مثل بعضی از ولایات افغانستان در میان آنها قاضی شرعی و مفتی هم یافت می‌شوند. همه اعمال آنها را شرعی و مطابق ارزش های اسلامی قلم داد میکند  متاسفانه در کشور ما افغانستان و پاکستان نیز کسی که از لحاظ مذهبی میان عناصر طالبان دو کشور و اسلام پیوند می‌زنند، یک تعداد ملا های نا ملا بخصوص مولوی سمیع‌الحق پاکستانی که از او تحت عنوان پدر معنوی طالبان نیز نام برده می شود.  بدبختانه معلومات که من دارم اخیرا نیز کتابی تحت عنوان فقه داعش به مشوره مولانا سمیع الحق نوشته و چاپ شده است و در این کتاب، برای انواع و اقسام رفتارهای تکفیری‌ها تلاش صورت گرفت که گویا عملکرد های داعش ریشه‌های شرعی دارد.


بنابراین، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، پیوند میان پدیده شوم داعش و اسلام مسئله روز است و باید از زوایای مختلف مورد توجه قرار بگیرد و نادیده گرفتن آن، پاک کردن صورت مسئله است.
در نگاه نخست ممکن است خیلی‌ها یاداشت فوق را در حد یک ادعای بی‌پایه بدانند و فکر کنند که نویسنده احتمالا می‌خواهد به شیوه تبلیغی، چهره اسلام را از جریان‌های بدنام تکفیری مبرا نشان دهد. اما حقیقت چیزیست که نوشتم به همین خاطر، توضیحات مبسوط‌تری در خصوص تازه بودن پدیده تکفیری ارائه می‌گردد.


صدر اسلام خوشبختانه هیچ عقیده و باور فکری همسو و نزدیک به داعش را نمی‌توان در صدر اسلام نشان کرد.

بسیاری از مردم شاید تکفیری‌ها را معادل خوارج در دوران خلافت بدانند، اما در نسبت میان این دو، نکته ظریفی وجود دارد که باید بدان توجه کرد؛ عناصر داعش و تکفیری‌ها در عمل به شیوه خوارج رفتار می‌کنند، ولی از لحاظ فکری و عقیدتی، این دو جریان کاملا از هم جدا هستند.
تکفیری‌ها نیز مثل خوارج، مسلمانان را تکفیر می‌کنند، شیعیان را دشمن شماره یک خود می‌دانند، با قساوت رفتار می‌کنند، کینه‌جو هستند و برداشت ظاهری از دین دارند. اینها مشترکاتی هستند که به عمل مربوط می‌شوند و حتی برداشت ظاهری از دین به تنهایی نمی‌تواند تکفیری‌ها و خوارج را در یک فرقه مذهبی قرار دهد. جریان‌های داعش و طالبان هم تلاش نمی‌کنند خود را به خوارج منتسب کنند.


براساس آخرین نظرسنجی که در داخل جامعه کشور های عربی بخصوص سعودی، قطر، امارات صورت گرفته است، از هر پنج فرزند یک خانواده سه فرزند تمایل دارند که به گروه‌های داعش همکاری کند.

 

نتیجه :

طوریکه در فوق نیز تذکر داده شد که داعش در عراق و سوریه شکست خورده است به باور من این گروه پس از شکست در عراق و سوریه خطری فزاینده و جدی در افغانستان به شمار می‌روند. به باور من جنگ‌جویان  گروه داعش که عمدتاً از کشورهای همسایه روسیه نظیر ازبکستان و تاجیکستان، قرغستان، پاکستان هستند، می‌توانند به مناطق تحت کنترول گروه داعش در افغانستان بزودی بپیوندند. متاسفانه جنگ‌جویان گروه داعش به طرز خیره کننده‌ای بخصوص در ولایات شمال افغانستان بر توانایی‌ها و اقدام‌های‌شان هر هفته در مناطق تحت کنترول خود  در افغانستان می‌افزایند.  امیدوارم دولت افغانستان در ایام زمستان که هوا سرد و زیاد فصل جنگ نیست خود را برای سرکوب داعش در بهار سال آینده آماده سازد .

احمد سعیدی

احمد سعیدی نویسنده و تحلیلگر امور سیاسی افغانستان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا