خبر و دیدگاه

فساد در دانشگاه کابل

در پیوند باخودکشی زهرا در دانشگاه کابل
حاضرم در دادگاه شهادت بدهم

سال هاست خود سانسوری کردم و ظلم که در دانشگاه کابل بر من روا داشتند با سکوت تلخ تحمل کردم، ازین بابت از همه عذر می خواهم. اما از دیروز که خبری خود کشی زهرا را خواندم خودم و همه انهایی را مظلوم واقع شدند و سکوت کردند مقصر می دانم، تصمیم گرفتم سرگذشتم در دانشگاه کابل را بنویسم، کاش ما ها خاطرات وحشت بار مان را سال ها قبل می نوشتیم تا از خشونت وگروه گرایی در محیط دانشگاه ها جلو گیری می کرد. باور دارم که دختر خانم که از دانشگاه کابل فتعارغ اند خاطرات خود را بدون سانسور بنویسند وحشت بار تر است.

سال ١٣٧۴ بعد از رد شدن امتحان کانکور وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل شدم، ریاست دانشگاه با مرحوم پوهاند حسن یار و ریاست دانشکده حقوق با پوهاند محبوبه حقوقمل بود.

یک سال ونیم درس های دانشگاه تمام شد که طالبان کابل را اشغال کردند و درس های شبانه دانشگاه کابل تعطیل شد. بعضی از هم کلاسی های من رفتند روزانه اما من برای ادامه زندگی باید کار می کردم.
معاون ریاست ارتباط خارجه وزارت پلان بودم همزمان شامل انسیتیوت دپلوماسی وزارت امور خارجه شدم. انستیتوت دپلوماسی یک دوره دو ساله است. درس های انستیتوت دپلوماسی فشرده دانشکده حقوق وعلوم سیاسی است با اضافه چند مضمون مانند جغرافیای سیاسی و … اکثریت استادان انستیتوت دپلوماسی استادان دانشکده حقوق دانشگاه کابل بودند.

از دوره دانشگاه کابل و انستیتوت دپلوماسی خاطرات زیاد و خوش دارم که در این نوشته به ان ها نمی پردازم و از هیچ استادی عزیزی که محبت و ظرفیت مسلکی شان باعث افتخار است نام نمی برم، یاد شهید استاد حمیده برمکی و همه استادان خوب را در قید حیات اند گرامی می دارم. اینجا صرف می خواهم داستان محرومیت از امتحان ” حقوق جزا ” را بدون کدام کاست وامانت داری بنگارم تا دوستان ما بدانند که در دانشگاه کابل چه می گذرد و این شیوه به شکل بد تر ان همین اکنون نیز ادامه دارد که قربانی شدن زهرا خاوری نمونه واضح آن است.

بعد از شکست طالبان درس های شبانه دو باره شروع شد و امتحان های اخر سال دوم دانشکده حقوق و علوم سیاسی بود، من از شاگردان ممتاز بودم که سال اول مجموع نمراتم بیشتر از هشتاد وپنج در صد بود.

جناب اقرار واصل ریس دانشکده حقوق و علوم سیاسی در صنف دوم برای ما “حقوق جزا عمومی” درس می داد، نمیخواهم به سطح دانش، ظرفیت، سواد و شیوه تدریس ایشان بپردازم قضاوت را می گزارم به انهایی که یک دوره با ایشان صنف داشتند.

بقول استاد سید مسعود دانشگاه کابل “گاو شیری” است و بیشترین شیر را از شاگردان شبانه می دوشند، تعداد از استادان دانشگاه کابل بودند و هستند اگر به انها شیر نمی دادی به هزار مصیبت دچار می شدی.
چندین نَفَر از هم کلاسی ها برایم از شیوه های دوشیدن شاگردان در “دوره ما ” توسط جناب اقرار ریس دایم العمر دانشکده حقوق دانشگاه کابل حکایت کردند اما حالا امکان دارد شیوه های دوشیدن مدرن تر شده باشد: ایشان شاگرد را به دفتر خود دعوت می کند بعد می گوید قرار است یک “پای کش ” برای خود بخرد و یک مقدار پول کم اورده است اگر همکاری کنی، قرار اظهارات دوستان از دانشجویان که با من صحبت کردند از پنج صد الی هزار و پنجصد دالر بدست آورده است اما قضیه انعده مقامات دولتی که شبانه حقوق می خوانند و کمتر وقت و ظرفیت درس خواندن دارند فرق می کند.

قابل ذکر است ان عده شاگردان که موقف بالا یا در رکاب بلند پایه گان بودند از ترفند های مالی اقرار معاف و به شیوه دیگر دوشیده می شدند داستان نزدیک شدن اقرار با زنده یاد مارشال فهیم وجلب حمایت او برای رسیدن و باقی ماندن او درین موقف مصداق این مدعی است. ورنه هیچ رابطه فکری وسازمانی میان اقرار و مارشال وجود ندارد. مارشال از یاران قهرمان ملی شهید احمد شاه مسعود و اقرار بقول یکی از استادان دانشگاه کابل “از پیش اهنگ های حزب دموکراتیک خلق که ازین راه به مسند استادی دانشگاه کابل رسیده است”.

سال ٢٠٠٧ هنگام که در سفارت افغانستان در دوشنبه کار می کردم مهمان دار وزیر تحصیلات عالی بودم، فشرده ماجرای ظلم و فساد “اقرار ” را به ایشان گفتم، با علاقمندی شنید و با دل سردی جواب داد: ” از بی ظرفیتی و مافیا بازی او در دانشکده حقوق خبر دارم اماکاری نمی توانم او مورد حمایت معاون اول ریاست جمهوری است”.

چگونه محروم شدم؟
امتحان حقوق جزا تمام شد خانه روان بودم و از کنار مسجد شاه دو شمشیره رد می شدم زنگ امد موتر را گوشه کردم وگوشی را برداشتم جناب استاد اقرار بود بعد از سلام پرسید کجایی؟ گفتم راه هستم دارم میروم خانه، گفت: موتر خریده است چهار صد دالر کمبود کرده است، بقول خودش قرض می خواهد، ان هم در روز امتحان! گفتم الان نزدم نیست تا فردا تلاش می کنم بیاورم، بدون خدا حافظی تماس را قطع کرد.
امتحان ها تمام شد رفتم نتیجه را بگیرم مجموع نمرات من بیشتر از هشتاد و پنج در صد بود اما در حقوق جزای عمومی ۴٨ نمره داشتم، ” نمره کامیابی در دانشگاه کابل ۵٠ بود”. یکی از هم کلاسی های من کارمند ریاست امنیت بود و می گفت درس نخوانده است و از من خواهش کرد همکاری کنم منم گفتم باشه، به زاویه رأست عقب من نشت تا ورق من را دیده بتواند در پایان امتحان گفت توکل بخدا هفتاد در صد کاپی کرده است. اتفاقا او بیشتر از هفتاد نمره گرفته بود.
من تصمیم گرفتم پارچه خود را بیرون کنم یکی هم کلاسی ها و دوست نزدیک مداخله کرد می گفت: اقرار ریس دانشکده حقوق و دارای باند بزرگ است در دانشگاه است در اینده به همه ما مشکل ایجاد می کند تو حق شانس دو و سه داری مشکل حل می شود. اتفاقا در هر دو امتحان شانس دو و سه را که با شعبه تدریسی هم اهنگی شد بود اقرار نه خودش حاضر شد و نه کسی را از دپارتمنت حقوق جزا صلاحیت داد از من امتحان بگیرد واضح معلوم که نقشه کثیف و عقده مندانه است که باعث دل سردی و محرومیت من شد اما من تسلیم نشدم، ایشان می خواست من با نمره معادل شاگرد اول این صنف را سال اینده بخوانم.

استثاات همیشه وجود دارد خوب ترین استادان در دانشگاه کابل وجود دارد که بودن شان باعث شادی است.
بعد از مشورت با دوستان نمراتم از دانشکده حقوق بعد دو هفته تلاش گرفتم و بعد از تایید وزارت امور خارجه، خودم را به دانشگاه ملی تاجکستان تبدیل کردم و بعد امتحان تفاوت مضامین به صنف سوم این دانشگاه درس ها را دو باره اغاز کردم. سال ٢٠٠٨ ازین دانشگاه فارغ و برای دکترا ثبت نام کردم.
ادامه دارد…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا