خبر و دیدگاه

فرصت هایی که از دست می روند

latif pedram
لطیف پدرام، نماینده مردم بدخشان در مجلس

آقای غنی، درنشست خبری در هند امرکرد: به زبان پشتو سوال کنید تا تعادل رعایت شود. زبان های فارسی و پشتو زبان های رسمی دولت اند. (قانون اساسی، فصل اول، ماده ی شانزدهم). آقای غنی حق ندارد چنین دستور وامری صادرکند چراکه هم برخلاف قانون است و هم برخلاف حقوق شهروندی وارزشهای اخلاقی. آنچه غنی در دیدار با خبرنگاران بروز داد، بیانگر روح علیل و بیمارآدم شوونیستی است که نمی تواند کینه و نفرت قومی خود را در هیچ حالی مهار کند. من در برابر رفتارهای شوونیستی، فاشیستی غنی و آجودان هایش و اندیشه هایی از آن سلسله سال ها است که در نبرد میباشم. بنابراین گله نمی کنم آن قدر غبی و بی اطلاع نبودم که او را و اندیشه هایش را نشناخته باشم و حالا و امروز او را بشناسم، تعجب کنم و و احسرتا! سربدهم. همه میدانند در انتخابات برای هیج یک از دو تیم رای ندادم، چراکه هر دو مدعی از یک تبار را به درستی می شناختم و آگاهانه از آنها تبرا و بیزاری جستم، و گفتم و نوشتم و کنفرانس دادم و هنوز که هنوز است برسرآن عقیده استوار هستم.

“سون اوزی”، استراتیژیست چین کهن گفته بود:اگر دشمن وخودت رابشناسی صدبار می جنگی وبه خطر نمی افتی. اشرف غنی، درمفهومی که آن دانای چینی مراد کرده است خطر نیست اورا می شناسیم. خطراصلی صورتک های ازجنس خود”ما” اند که بر کمین گاه نشسته اند تا جوانان ما ومردم ما را درمسیر منافع شوونیست ها سمت وسو بدهند. از قدیم گفته اند قلعه های بزرگ ومحکم از درون فتح میشوند یعنی از طریق ستون پنجم وخودفروخته گان داخلی. می خواهم این سخن را ساده تر بیان کنم. اگر درموسم بهار از سالنگ ها عبورکنید شکلک هایی به صورت اردک (مرغابی) برتالاب ها میبینید. مردم محل آن را”مله” میگویند . مرغابی ها هنگام عبور، بادیدن آنها احساس خودی وایمنی میکنند وبرتالاب فرود می آیند به این خیال که به راستی همقطاران شان برتالاب نشسته اند… ازآن شکلک ها ومله ها تنی چند برکرسی های سمبولیک وغیرقانونی برنشانده شده اند تا مردم ما به ویژه تاجیکها وفارسی زبانان احساس ایمنی کنند. حقیقت این است که این شکلک ها توانسته اند عده ای را فریب بدهند. مگرهمین مله ها وتندیسک هانبودند که اشرف غنی را گاندی افغانستان گفتند، مگرهمان ها نبودند که جارمیزدند متفکربزرگ جهان است ، مگر همان ها نبودند که اورا بنیادگذارادبیات نوین سیاسی افغانستان خواندند، مگر همان ها نبودند که درخیمه لویه جرگه به شورای تاجیکان حمله کردند؟ وده ها سوال دیگر.

دوستان عزیز، برادران، جوانان، مادران، خواهران من! اگر مصمم به مبارزه هستید و نگران سرنوشت سیاسی و فرهنگی خویش، نقد را ازخودی ها شروع کنید. مارهای درون آستین را افشا کنید. آن هایی را نقد کنید وافشاکنید که یانادان، بزدل وابله اندیا خاین، پول پرست وقدرت طلب آن هم درحد دوم وسون بودن. کسانی که در قدرت طلبی هم زبون اند وبی همت، ومتاسفانه سدراه وموانع. اگرغیر از این بود هرآدمی نسبتا کتاب خوانده وصدالبته صادق به مردم وکشورش، میدانست که تنها راه شکست شوونیزم وفاشیزم دراین مرحله “نه گفتن” به کل انتخابات همچون پروسه ی پرتقلب وباطل بود، نه به رسمیت شناختن آن وسرفرودآوردن در آستان آقای غنی ودربرابر ایشان سوگند وفاداری وخدمت گزاری ادا کردن. شما میدانید که من آدم رک وراست هستم وچیزی را که بدانم باشما درمیان میگذارم، پروای هیچ قدرت وقدرتمندی را هم ندارم وپشیزی هم نمیخرم. بیایید صمیمانه گپ بزنیم. مگر نمی دانید همه ی آن مدعیان(البته چندتنی هم بیش نیستند)مخفیانه به اشرف غنی بیعت کرده اند وتعهد سپرده اند یار ویاور وفرمانبردارش باشند؟ اگرقبول ندارید بازهم صبرکنید وببینید حرف های من درست اند یانه؟ من نگران ودلواپس خودم نیستم. سرنوشت وزندگی شخصی ام برایم اهمیتی ندارد، البته درمقایسه با سربلندی وعزت مردمم. تنهاچیزی که من را رنج میدهد فرصت هایی اند که به سادگی ازدست میدهیم. و فریب های فریبکاران اند که مارا به لب پرتگاه کشانده. باید بپذیریم که به دلیل بی لیاقتی ومعامله گری معامله گران والبته ومهم ترازهمه چیز غیاب مسعود بزرگ، بازی زا به قول مولوی باخته ایم. چیزی که میخواهم بگویم این است :شکست وباخت را نخواهیم پذیرفت ونخواهم پذیرفت باید برای پیروزشدن دربازی جدید وتخته ی که ازنو چیده میشود آماده شویم. خصم را مجبور میکنیم وارد میدان شود. روبه رو وچهره به چهره باهم سخن خواهیم گفت. ما میتوانیم با مبارزات شجاعانه ومنصفانه مان عدالت ملی واجتماعی رابرکرسی بنشانیم. ما میتوانیم ولیاقت آن را داریم که پیروزشویم. به سخن ماندیلای بزرگ: شکوه زندگی این است که بعد از هر شکست بتوانیم سرشاراز امید برخیزیم و راه مان را ادامه دهیم.

سخن آخر: دولت مرکزی و عناصرمزدوری از اقوام دیگر دارند عملا درجهت ایجاد یک رژیم شوونیستی، تک قومی گام برمیدارند ودشمن را همراهی میکنند. دیگر به این باورم که حرف زدن به تنهایی کافی نیست به قول یکی ازمتفکران بزرگ اسلحه ی انتقاد نمیتواند جایگزین انتقاد به وسیله ی عمل شود. باید همه ی توان مان را، عملا، درجهت ایجاد تغییرات رادیکال درساز وکار رژیم فاسد کنونی، درتمام سطوح، بسیج نماییم، باید طرحی نو پی افگنیم. باید چهارچوب حقوقی ومدرنی را که ایالات راقادربسازد مسایل و مشکلات خودرا خود رهبری کنند، فراهم نماییم. فقط در آن صورت است که دست شوونیزم، فاشیزم، بی عدالتی ملی واجتماعی از گریبان مردم افغانستان رها میشود. اگر مدعیان درست میگویند و از قدرت وثروت های بادآورده شان نمی ترسند آشکارا از این حرکت واندیشه حمایت کنند و قدرت وثروت شان را در مسیر تغییرات رادیکال هزینه نمایند. بهترین ملاک عمل است.

 

 

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. وقتی دیگران را فاشیست خطاب می کنیم اعمال و گفتار خود را نیز متوجه باشیم ، پدرام یکی از کسانی هست که مانند افغان ملتی ها مریض است و تا زمان مرگ با همین مرضش خواهد زیست.

  2. “باید همه ی توان مان را، عملا، درجهت ایجاد تغییرات رادیکال درساز وکار رژیم فاسد کنونی، درتمام سطوح، بسیج نماییم، باید طرحی نو پی افگنیم. باید چهارچوب حقوقی ومدرنی را که ایالات راقادربسازد مسایل و مشکلات خودرا خود رهبری کنند، فراهم نماییم. فقط در آن صورت است که دست شوونیزم، فاشیزم، بی عدالتی ملی واجتماعی از گریبان مردم افغانستان رها میشود. اگر مدعیان درست میگویند و از قدرت وثروت های بادآورده شان نمی ترسند آشکارا از این حرکت واندیشه حمایت کنند و قدرت وثروت شان را در مسیر تغییرات رادیکال هزینه نمایند. بهترین ملاک عمل است.”

    حکم زمان همین است که آقای پدرام بیان نموده است. بدلیل اینکه رئیس جمهوری که فطرت و جانش با افکار برتری جوئی قومی و شئونزمِ معادل فاشیزم، عجین شده باشد، هرگز اصلاح پذیر نخواهد بود. آقای غنی فقط منتظر فرصتی میباشد که بتواند قوای مسلح را یکدست تحت فرمان و ارادۀ خود بسازد. در آنصورت شما دیکتاری هاشم خانی و دیکتاتوری طالبانی را، از یاد خواهید برد. نه تنها تسلط شئونیزم بر فکر و روان آقای غنی به افغانستان مضر تمام خواهد شد، بلکه بیکفایتی و مریضی روانی او هم کشور را به تباهی میکشاند. بهتر است تمام مردم افغانستان از تمام قومان افغانستان باهم یکجا متحد و همصدا شده و افغانستان را ازشر یک مریض بیکفایت و شئونست نجات دهند. هر روز که میگذرد، فرصت از دست میرود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا