خبر و دیدگاه

احمد ضیا رفعت، نماد عقده گشایی و پریشان گویی

ziarafhat


اخیرا مقاله تحت عنوان “عبدالله عبدالله نماد بازگشت به گذشته” نوشته احمد ضیا رفعت استاد دانشگاه کابل  درروزنامه ویسا به نشر رسید. چون این مقاله حربه خوبی بود به دست زمامدان قدرت، به وافر به تکثر آن پرداختند.

در این روز ها که مبارزات انتخاباتی خیلی گرم شده و به گفته جناب رفعت داکتر عبدالله یکی از رقبای جدی و شماره یک آقای کرزی دانسته میشود.

ولی خود ایشان یعنی آقای رفعت که شایسته گی و لیاقت رهبری را در وجود خود فرسنگ ها دور میدیدند، بجای اینکه منحیث یک شخص اکادمیک و دانشگاهی به نقد وبررسی روشمند ازدیدگاه ها و برنامه های کاندیدان برآیند ،برعکس موزیانه خواسته اند مانند اشخاص مغرض وعقده مند زهر بغض خود را مانند مار و گژدم بر روی کاغذ ریخته و بسان حسادت پیشه گان تاریخ روح پلید و ضمیر مکدر خود را احساس راحتی داده باشند.

حمایت های گسترده مردمی در سراسر کشور از نامزدی آقای داکتر عبدالله عبدالله نشان دهنده شخصیت مردمی وبرازنده ایشان است که از بدخشان تا به هرات با یک صدا نعره میزنند که :عبدالله عبدالله حمایتت میکنم .

جناب رفعت اگر داکتر عبدالله نماد بازگشت به گذشته میبودند هیچ گاهی با این چنین حمایت مردمی روبه رونمی شدند . آنها بهتر از شما در کوره داغ سیاست آبدیده شده اند و نیک میدانند که چگونه میتوان از تکرار تاریخ جلوگیری کردو با چه شیوه های میتوان مردم و کشور را از بحران های موجود با خلاقیت ، سهم گیری و مشارکت وسیع مردم در قدرت حل نمود.

جناب رفعت شما  با این هرزه گوی ها نمیتوایند کسب هنر کنید و هنر را در بی هنری جستجو کردن کاریست خطا و روشیست ابلهانه .

داکتر عبدالله شخصیتی است که در دشوارترین حالات در کنار مردم خود بوده ودر جهاد و مقاومت در مقابل متجاوزین استاده گی نموده است. از این جهت و از سایر جهات اگر بخواهیم شما را با ایشان مقایسه کنیم گناه بزرگی را مرتکب شده ایم برای اینکه:  چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا.

زمانیکه مردم در سنگر های گرم مبارزه علیه متجاوزین مصروف پیکار بودند و روزانه جان های شرین شانرا قربان مردم و وطن میکردند جناب عالی کجابودند که امروز علیه شخصیت ها توطیه و دسیسه چینی میکنند؟؟

من بخوبی ازنوشته شما دریافتم که کینه توزانه برخورد کرده اید تا عاقلانه . اگر داکتر عبدالله را از نگاه تخصص ضعیف دانسته اید بفرمایید نشان دهید که آقای کرزی ، سایرین و خود شما از کدام توانایی های تخصصیی برخوردار استند؟

ضعف و نزول اندیشه اکادمیک شما زمانی برملا شد که خود را حقیر و فقیر تر از داکتر عبدالله یافتید و دست به هرزه گوی زدید و خواستید تا از این طریق آقای کرزی بالای تان دست بکشد .

شما  خواسته اید با نوشتن مقاله ای به اصطلاح تحلیلی نام ونشان کمایی کنید.

نوشتن چنین مقاله ای برعلیه داکتر عبدالله به جز از عقده گشایی و شهرت طلبی چه معنی خواهد داد؟

جناب رفعت در ابتدای مقاله شان آقای کرزی را نماد و حافظ و ضع نابسامان موجود خوانده اند و آقای داکتر عبدالله را نمادی بازگشت به گذشته .

اینکه آقای کرزی حافظ نظام موجود بوده و در آینده هم این راه را تکرار خواهد نمود هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. اما نشانه گرفتن داکتر عبدالله به عنوان نماد بازگشت به گدشته خود در خور آن خواهد بود که بدان پرداخته شود.

بنده به درستی ندانستم که هدف جناب رفعت از این پریشان گوی و مشت زدن در خلا چه میباشد؟

در این پریشان گوی آقای رفعت نشان نداده اند که در شرایط فعلی کشور چه کسی میتواند با یک تغیر و راهکار مثبت کشور را از بحران های متعدد موجود نجات دهد؟؟

آقای رفعت به عنوان نمونه مشخصه های را سیاه کرده و به عنوان کشف بزرگ به خورد مردم داده اند که هریک را مرورکوتاه مینمایم.

۱- گفته اند که: داکتر عبدالله خواهان رجعت به سال های ۱۳۷۱ استند و میخواهند تنظیم گرای را دوباره احیاه نمایند!

با توجه به شرایط  جهان ،منطفه و داخل کشورتصورو فکر همچو بازگشت منطق نابخردانی است که تازه تمرین سیاست میکنند و با عقده گشاهی ها ذهنیت ها را مغشوش ودر صدد ترور شخصیت ها استند.

آقای رفعت اگر با الفبای سیاست هم بلد بودند میدانستند که  نیازی به بازگشت وجود ندارد کسانیکه بخواهند هست و بود کشور را به یغما ببرند میتوانند با نکتایی و ریش فرانسوی هم به چور و چپاول دست بزنند.

من از جناب رفعت میپرسم کسانیکه خواهان سهیم شدن طالبان در قدرت اند آیا به عصرجاهیت و عصرسنگ می اندیشند یا میخواهند به نحوی کشور را از بحران بی اعتمادی و صد ها معظل دیگر راهای بخشند؟

همان گونه که هیج عقل سالمی نظام طالب را نمی پذیرد احدی خواهان تنظیم گرایی و جنگ های داخلی خانمان سوز نمی باشد. کسانیکه چنین اندیشه های بازگشت را دامن میزنند و باسیاه نمودن کاعذ میخواهند ذهن مردم را در این مقطع حیاتی کشور مغشوش سازند بجز از گل آلودنمودن و ماهی گرفتن چه هدفی خواهند داشت؟

داکتر عبدالله  خواهان برقراری نظام پارلمانی صدارتی  اند این خود نماد مشارکت واقعی و تصیمیم گیری مردم را در سرنوشت شان  نشان میدهد که گامیست درراه مردم گرایی به جای تنظیم گرایی، این مسله به روشنی بی پایه گی و پوچی  گفته های آقای رفعت را به روشن میسازد .

۲-نوشته اند : آقای عبدالله ترویج  دهنده فرهنگ بی نظمی ،سرکشی و خود سری در دستگاه دولت به جای فرهنگ انضباط و قانون پذیری خواهند بود.

نمیدانم به کدام دلیل و عقل سالم چنین استنباط های غلط و بی بنیاد را به آقای عبدالله وارد مینمایند؟

امروز در دستگاه دولت خود سری ،بی نظمی و فرهنگ فساد به حدی گسترش یافته که آنعده کله کاندیدانی که کمترین سواد سیاسی را دارند در صدد بیرون رفت از این وضیعت اسف بار استند.

ناقوس خودسری و بی نظمی را کسانی میزنند که از یک محیط دانشگاهی و اکادمیک سربلند میکنند و به هرزه گوی وترورشخصیت های دلسوز میپردازند تاباشد بااین سبک سری ها وعقده گشایی ها کسب شهرت نمایند و مورد نوارش ارگ نشینان قرارگیرند.

۳- نوشته اند بیگانه گی با دیموکراسی!

برقراری یک نظام پارلمانی که در آن تصمیم گیری ها در حیطه واختیار مردم بوده و مردم بیشتر در قدرت سهم و مشارکت دارند چگونه میتواند با دیمکراسی بیگانه باشد؟؟

اگر این نوع نظام ها با دیموکراسی بیگانه باشند به یقین گفته میتوان که این یک کشف بزرگ آقای رفعت میباشد!

۴- نوشته اند :رسیدن به هدف با توسل به ابزارخشن به عوض ابزار گفتمان

توسل به آرایی مردم یکی از عناصر مهم نظام های دیموکراتیک بوده که ابراز های خشن و توسل به خشونت را نفی میکند. خشونت گرایان و خشونت پیشه گان کسانی اند که  دولت آقای کرزی را به چالش کشیده اند و با هر گونه گفتگو و مذاکره حاضر نیستند . جناب رفعت اگر کمی دقت نموده نموده بودند میدانستند که آبروی دولت کرزی همان صفات شمال کشوراست که امن و صلح  در آن برقراراست و از خشونت گرایی و توسل به ابزار خشونت خبری نیست. اگر ایتلاف شمال دست به خشونت و جنگ در آن ساحات میزدند در حالیکه  جنوب و جنوب غرب کشورروز تاروز زیر سلطه طا لبان میرفت چه اتفاقی می افتید؟؟امروز اگر مردم صفحات شمال به خشونت علیه دولت کرزی دست زنند، دیگر فاتحه دولت کرزی خوانده شده است.

بهتر است خشونت طلبان و خشونت پیشگان را در یک صف با مخالفین سیاسی که بازبان نقد و گفتمان و مبارزات سیاسی در صدد تغیرنظام ونجات مردم  اند یکی نگیرید.

۵-نوشته اند :عدم پایبندی به اخلاق سیاسی که از نشانه های آشکار آن وصل و فصل پیوسته ی تعهد و پیمان تنظیم ها و دسته ها نسبت به همدیگر بود!!

افغانستان کشوریست که سه دهه جنگ را پشت سر گذاشته و فعلا هم یک کشور در حال جنگ و بحران است.موجودیت نظام های مستبد و قوم گرا در طول چندین دهه در کشور با عث آن شد که ما فاقد یک ملت به معنی واقعی کلمه باشیم. ما هیچ گاهی یک ملت نبوده ایم قوم گرای و برتری جوی همیشه مانع بزرگی بر سرراه ملت سازی بوده است و ما بیشر شاهد هویت های قومی بوده ایم تا هویت ملی، بنابراین وصل ها وفصل ها در چین حالاتی یک واقعت تلخ تاریخی ودر عین حال یک امر طبیعی بوده که از آن نمیتوان چشم پوشی کرد. ملت گرایی سمبول وصل است و قوم گرایی ها سمبول فصل.

در چنین کشوری ملت سازی بسیار زمانگیربوده و ثانیا پایبندی به اخلاق سیاسی، درکشوری که فاقد ارزش های یک ملت است و هویت های قومی سیطره قوی دارند توقع بیجاو امرباطلی است .

دکتور عبدالله هیجگاهی شخصیت جنجال بر انگیزنبوده بلکه یکی از چهره های جهادی میباشد که فاقد هرگونه دیگاه  خشونت گرایی  میباشند  .

۶-نوشته اند : انعطاف ناپذیری در برابر صدای مخالف و انتقاد.

کسانیکه به نظام های مردمی و دیموکراتیک مانند پارلمانی صدارتی معتقد اند و خواهان تشکیل یک چنین نظام های اند، نیروهای اپوزوسیون و مخالفین رامنحیث یک جریان سیاسی نه تنها تحمل نموده بلکه موجودیت شان را در نهادینه سازی پایه های نظام مردم سالار مفید میدانند.

کسانیکه چنین اندیشه های بلند را در ذهن و ضمیر خود می پرورانند هیج گاهی ضدیت در مقابل افکار مخالفین نداشته و نفس انتقاد پذیریرا در تقویت نظام سازی مفید دانسته از آن حمایت میکنند.

۷-نوشته اند :رفتار عاقبت نا اندیشانه با کشور ها و سازمان های بین المللی!!

آقای رفعت پنداشته اند کسی که مجاهد بوده ویا مربوط به تنظیم های جهادی سابقه باشد بدون در نظرداشت شرایط و تحولات سیاسی اجتماعی عصر کنونی، مربوط به مکتب تحجربوده و عاقبت نه اندیش میباشند. این یک برداشت کاملا غلط و غیر منطقی است.

وقتی سران مجاهدین به عنوان چنگ سالار از بدنه نظام کنارزده میشدند و بجای شان تکنوکرات های نکتای دارفرانسوی ریش جاگزین شدند دیدیم که سیاست خارجی ما چگونه مریض شد یک روز پاکستان را دوست خطاب کردیم و روز دیگردشمن و مرکز تجهیزو سازمان دهی ترورستان . خامی سیاست و عاقبت نه اندیشی را باید در سیاست های خام غربگرایانی دید که در متن نظام های مردم سالارغرب هوتل داری و قاب شوی را برای ما هدیه آوردند.

آقای رفعت: بهتربود که منحیت استاد دانشگاه برخورد سالم و دور از سیاست های زنانه ای- مانند گله گذاری و عقده گشایی میکردید و در صدد نقد روشمند برنامه ها وسیاست های نامزدان میبرامدید که هم آبروی شما برجامیبود و هم حیثیت حوزه های علمی و اکادمیک را با این نوع نوشته های بیرنگ و بی مزه  ریشخند نمی کردید.

بنده تاسف میکنم که یک استاد دانشگاه متحجرانه امروز را در پای دیروز قربانی میکند ودر خلا مشخصه های نظام مردم سالار را در حوضچه تنگ بدبینی ها و تعصب های نابخردانه خود مورد ارزیابی قرار میدهد و آنرا بنام نماد بازگشت به گذشته دراخبار ها و جراید به نشرمیرساند.

وقتی یک عده کینه توز و تنگ نظر در مقابل عظمت قرارمیگیرند احساس حقارت میکنند و برای جبران این حقارت دست به هر وسیله ای برده وبرای فروکش نمودن عطش نخوت و کینه توزی دست به افترا وترور شخصیت ها میزنند.

زمانیکه  نوشته آقای رفعت را مطالعه میکردم ذهنم به گفته های پرطمطراق یکی از کاندیدان ریاست جمهوری افتاد که سخت از دولت کرزی انتقاد میکرد و نربودن کرزی را زیرسوال میبرد فکرمیکردم چه کاندید بااستقامت و متینی باشد ولی فردای آنروز اعلان کرد که از مبارزات انتخاباتی خود به نفع کرزی کنار میروم .نوشته آقای رفعت به گفته های همان کله کاندید کله پوک میماند که کامش را چرب کردند چیب هایش را پر .

بهتربود آقای رفعت به نقد از سی کله کاندید بی سواد بی برنامه  می پرداخت که چوکی ریاست جمهوری را به تمسخر گرفته اند وحتی  قادر به خواند متن از روی کاغذ نیستند.

وقتی ازگریبان یک حوزه علمی مانند دانشگاه سرو کله تحجر اندیشی ، پریشان گوی وتحلیل های غیر میطقی  بلند میشود چه انتظاری را از حوزه های غیر علمی و اکادمیک داشت؟

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا