خبر و دیدگاه

عقده گشاییهای جنون آمیز آقای حبیب الله تورانی، در پاسخ به نبشتهء آقای داکترحبیب قویاش تالقانی

 

اندیشمندان فرهمند وفرهنگیان بزرگوار! برشما است که پیرامون این دو دیدگاه قضاوت عادلانه نمایید وبین حق وباطل وسخن راست ودروغ یکی را مورد پسند قرار دهید؛ این امر طبیعی است که، هر پدیده، اگر درجهت غیر طبیعی قرار بگیرد، بی درنگ دچار پریشان حالی ودرماندگی میشود، زیراکه راهش را نشناخته قدم گذاشته است ویا در چاه خواهد افتید ویا در بازار اشفتگی محو نظرگاه ماحولش خواهد شد؛ سیاستمداران امروزی ما اکثرآ با تآسف که همیشه در جهت غیر طبیعی حرکت داشته اند ومدام از پی این بوده اند که در سایه کدام اجنبی ویا مزدور اجنبی آرامتر از پیش زیست نمایند وخود گدای سرنوشت خویش شوند، در صورتیکه سرنوشت در قبضه خویش داشتند وهمه کاره ای زمان با قدرت خدای ومردمی خویش بودند، چگونه شدکه امروز این کسان دچار آشفتگی گردیدند ومردمان با شهامت امروز زانو بدربار مزدوران آمده از بیرون خم میکنند وحق زندگی برای این سیاستمداران مردمی گدایی مینمایند؟ آقای تورانی ! شما این پاسخ را هم بدون مزمز وفروافتادگی بطور شاید وباید ، به این مردم با شهامت بدهید تا همه بدانند که این فرو افتادگی از کجا بر سرنوشت مردمان تاریخدار وبا فرهنگ تورکتبار وسایرین دامنگیر شده است؟

داکتر حبیب قویاش را اول شما بشناسید وبعد واژه توطیه ومریض را بکار اندازید، این فرزندیکه عمر خویش را به راستی وقف بیداری وهوشیاری مردمان در بند قرارگرفته وستمدیده کرده است، حق دارد که در فروش سبکسرانه مردمش موضعگیری نماید ورهبری جدید جنبش ملی را وادار کند تا پاسخگوی این اعمالشان باشند؛ جنرال دوستم را همه می شناسند، این فرزند را بایست در بعد های گوناگون مطالعه کرد وبه نظر من ترازوی شهامت واز خود گذری این فرزند را وجدانهای بیدار نمی توانند منکر شوند، ولی مادامیکه جلوی جنبش ملی واسلامی بدست حرافان تربیه شده ای حزب به اصطلاح دموکراتیک خلق که به یقین شما هم یکی از تربیه شدگان آن مکتب تبهکار هستید، رسید سرنوشت این حزب مردمی هم دچار فلاکتهای گردید که امروز چگونه بی باوریهارا دربین هوادارانش خلق نموده است؟

داکتر حبیب قویاش، از آوان جوانی در مکتب خود یابی وخود شناسی که منشه میگیرد با خدا شناسی ، درس از خود روشن شدن را آموخته است وهزاران فرزند این آب وخاک را مانند شما که برایش نا سزا گفته اید وقوانین نقد را با دیده درای زیر پا نموده اید، با هزاران رنج ودرد تربیه ودرس از خود منیدن واز خود بیداری داده است ودراین راه مشقات فراوانی را متقبل شده است. شما کسانی هستید که واژه های مبارزه را از این خان وازآن خوان قاپیده اید وروی این اصل است که نه به مردم باور دارید ونه به پیوند با مردم ؛ مگر از اشتباه رهبری جدید جنبش ملی ، اقای دوستم هشدار نداده بود ودر مقطعه معیین شخص رهبر امروزی جنبش را برکنار نکرد؟ تبعات بینش دوستم را در خصوص گمراهی وتسلیم طلبی معامله گرانه امروز سنگ وچوب منطقه شاهدند؛ اگر شما این معامله را با کرزی که شخص است ، نه حزب منکرید، گفتار آقای محقق را چگونه میتوانید بپوشانید که، از معامله پنج چوکی دولتی وارتقای چند ولسوالی به ولایت دمزد ، بی خیر از اینکه چوکی بایست از شورای ملی بگذرد وبعد از گرفتن رای اگر این چوکی را شورای ملی رای ندهد باز سرنوشت معامله چه خواهد شد؟ اقای محقق جواب بدهند؟ وچندین بار این اقای محقق حکومت جناب کرزی را ظالم وستمگر خوانده بود، چه شد که این ظالم وستمگر یک شبه ملی شد واقای محقق گرویده ای آن ؟ هزاره های باشهامت ودانشمندان این مردم زحمتکش به تمام گوشه های نیرنگ معامله گران چوکی طلب پی برده اند؛

جنبش ملی واسلامی افغانستان با بنیاد گذاری شخص ژنرال دوستم ویارانش، بر مبنای تساوی حقوق ملیتها، انتخابی بودن والیها وولسوالها وشهرداریها، پایه گذاری شده است، ایا اساس وبن خواسته های این حزب مردمی را خود گردانی محلی وتقسیم قدرت در بر نمی گیرد؟ رهبری این حزب با کدام روی ودیده با آقای کرزی دست ایتلاف دراز کرده اند که، همین چند روز پیش آقای کرزی بالای تمام خواستهای جنبش ملی خط بطلان کشید وگفت که او شخصآ نمی گذارد که این وطن بسوی خود گردانی وحق انتخاب والیها ودر یک کلام فدرالیزم کشانیده شود؛ شما آقای تورانی عزیز دراین باره چه پاسخ خواهید داشت ، اگر ازاین حزب نمایندگی میکنید؟

داکتر حبیب قویاش را من می شناسم که هرگز وابسته به هیچ نظر خاص وایدیولوژی ماویستی نبوده است ولی در عین حال همه نظریات سازنده وبسنده را خوانده ودراین راه مانند حزب سابق شما دچار تعصب از خود بیگانگی وگرویدن به نظریات خاص کشور سابق شوراها نبوده است . ماویستان نیزحق دارند که در تعیین سرنوشت کشورشان حصه بگیرند وتا هنوز ما شاهید جنایت این گروه نبوده ایم ومقایسه این روشنفکران چیز فهم رابا سیاهترین چهره بدنام روزگار ، گلبدین خان بچه ء آی ایس آی، کردن به نظر من نا جوانمردی در حق آزادی واعیاری کشور است که، شخصیت نامدار این راه، مجید کلکانی بدستان نا پاک یاران سابقه ایدیولوژی زده حزب دموکراتیک خلق به قتل آورده شد؛ او مبارز آزادی وبیداری مردم رنجور کشور بود؛

زمانیکه داکتر قویاش ویارانش دم از تساوی حقوق شهروندی میزدند، شما هضم وتوان هضم یک کندک رهروان این راه را در ولایت سرپل نداشتید وبه فرمان حزب نامنهاد دموکراتیک، بهترین فرزند فداکار این راه را زیر تانک خرد وخمیر نمودید، آیا یادتان  است؟

ملت در بند هیچکس نباید باشد واین ماییم که بایست در بند ملت باشیم ومنحیث روشنگران وچراغ سرستون مردم روشنگری نماییم وراه خراب را از خوب با اراده نیک روشنتر ازهر زمان دیگر نماییم؛ خواست شما تورانی گرامی وقویاش وهزارن فرزند درد چشیده وستمدیده اینست که، ما صاحب سرنوشت خویش باشیم واز حق تساوی حقوق انسانی وبدون درجه بهره مند شویم، ولی  در راه انتخاب شیوه وبینشهای خویش دچار اشتباه هستیم؛ گاهی است که سفید را سیاه وسیاه را سفید می بینیم ، تلویزیون آیینه چه رسالت دراین قبال دارد؟ آیا شما از تاریخ روشن گذشته ای خویش به طور شاید وباید آگاهی دارید؟ این تلویزیون را دیده اید که دو ساعت زمان خویش را در خدمت تاریخ وخود شناسی ملی گذاشته باشد؟ دیره های مجلس ومشاعره های دیگران را دیده اید؟ پشتونهای این سرزمین چگونه با سرودها وحماسه سرایها خود را نگهداشته اند؟ تا بکی دیگران همیشه فرمانبر ودرجه دوم وسوم باشند؟ ما ضد هیچکس ومردم نیستیم، اما حق انتخاب وزیست مساوی را داشته باشیم یاخیر؟ چرا ژنرال دوستم امروز در پهلوی مردمش نیست؟ چگونه فاشیزم مارا پاره ساخته است؟ مردم غیور مارا مجبور ساخته است که، دست گدایی بسوی اجنبیها وکسانی دراز کنیم که تا دیروز در کلیفرنیا مصروف چلاندن سماوار وگرسون هوتل غربیها ویا شرکتهای درنده خوی یونیکال وبرجنسکی ومعاون آقای بوش بودند؛ مولانای بزرگ میگوید:

ملولان همه رفتند، در خانه ببندید                     برآن عقل ملولانه همه جمع بخندید

به معراج برآید چو ازآل رسولند                      رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید…..

ما خنده بر کدامین یکی از ملولان کنیم؟   بر جور دوستان ، بر افت زمان، بر پوچی تو جان ! بر آنچه است، مثل تورانی در نهان ؛ یکبار از هزار گذر امتحان کنیم !

تابکی از آل و از یاران شویم ؟؟ در حریم خویش ما بریان شویم ؟؟ این همه از خود بیزار ی وندانم کاری ما از این است که ما تا هنوز نه خویش  ونه  ازکیش خوایش باخبریم.

آقای محقق ، در تلویزیون آیینه ، پافشاری نمود که مردم وطرفدارانش تحمیلن از آقای کرزی طرفداری کنند وپای برهرچه نا بسامانی وکاه گیل راه های بامیان وغرب کابل وفرزندان غرب کابل در زیر خیمه های توهین آمیز، بگذارند وبا معامله ایکه این اقا با کرزی کرده است، جبرا بروند ورای خویش را در صندوق فسق وفساد، خلقی ، گلبدینی، گیلانی، اوغان ملتی، تنیی، طالبانی،  خلیلی که مزاری شهید را با بیرحمی به چنگال خون آشام طالبان اهریمن سپرد و یا محقق که با  بی شرمی وبی رمقی اول در پای سیاف خم شد واکنون در پای کرزی واز حق هزاره های با شهامت یک لحظه هم اعتنا بخود نداد وخون صدها شهروند بهسود را به باد فنا گرفت وبا یاران کوچیها همدست شد وبا خون شما و ما معامله بی شرمانه کرد، بازهم سر بجنبانیم و از خود بیخبر باشیم  ؟؟ یاران مشهدی ونویسندگان با درایت این قوم گفته های خویش را گفته اند.

این آقای حبیب قویاش توفان گفت وگوی حقیقت به پا نمود.

من مجبورم که، از حزب پیوند وپیوستن آن با حاکمیت فسق وفساد ، واژه های چند بر زبان بیاورم.

یا علی مدد ! مولا علی مدد.

من شنیده ام که، آقای سید منصور نادری، با وجودیکه هزاران جفا در حق آن شده است با جبر واختناق از کاندیتاتوری اقای کرزی پشتیبانی خویش را روشن ساخته است وتمام آزادگی ومنش نیکی ودهش فروهری را زیر پای گذاشته است واز حاکمیت فساد وتریاک وترور وطالبانی که هزاران کتاب دست نویس تاریخی را سوختاندند ودر خون هر اسماعیلیه تشنه اند، پشتیبانی میکند وتحت فشار فاشیزم قبیلوی قرار گرفته ویا از مافیای درنده خوی ضد انسانی طرفداری کرده است ؛ دریغ من ا زاینست که با حقیقت هیچکس سازندگی ندارد واز راستی همه به نفع دروغ گریزانند.

هرکه را رحم و مهربانی نیست                      زآدمیت دراو نشانی نیست…….. انسی

خون دهها فرزند پاکباخته ای شبرغان، در زمان نماینده آن زمانی واکنون اقای کرزی، جناب جمعه خان همدرد، با معامله ای امروزی اقای سید نورالله خان، معامله شود، وجدان ما در آرامی کلی بسر خواهد برد؟ ایا میتوانیم مردم شریف وبا دیانت شبرغان را وادار سازیم تا در صندوق معامله شده ای ما رای بریزند وخون فرزندانشان را فراموش نمایند؟ ایا اقای دوستم با این بینش توافق خواهد داشت که خود چند روز پیش از توافق رهبری جنبش با اقای کرزی، نامه ای فرستاد که خون هزاران مردم شبرغان ومیمنه را بجوش آورد وچند روز نگذشته بود که رهبری خرد باخته ای فروخته شده ای جنبش در غیاب اقای دوستم، پای بر اشک مادران شبرغان گذاشت وبی شرمانه با قاتلان فرزندان جوزجان، در معامله را باز کرد وموقعیت دوستم را نا دیده گرفتند وحالا میخواهند دوستم را تحت احسان فاشیزم وادار به تسلیمی نمایند؛؛ ای سلیمی ! تو چرا خاموش این راه گشته ای؟؟ اوغلی ! تو در کدامین دیده بینا گشته ای؟

دوای ، درد ما تغییر در سیستم و مشارکت ملی است ، نه تقسیم چوکی ! مشارکت ملی یگانه راهیست که افغانستان را به سوی دولت ملی وملت شدن راهنمایی میدارد.

امروز مشاورین ارگ سلطنتی وخود فروختگان مانند سنجرها برای ما، هرگز بکاری نیست.اگر اقای قویاش تحت نظر مشاورین خود فروخته واز خود بیگانه شده حرکت کند، سرنوشتش چنان خواهد بود که، از سیاستبازان افغنانستان هست؛ شما از تورکتباران افغانی سخن زده اید؛ اول اینکه  « تورکان» « اوغان » نیستند واین تآید شما نما یندگی  بدون شک از خود بیگانگی اوغان تلقینی میکند. وشما با چشم باز بسوی راهی روانید که ، اوغان ملتیها وسایر فاشیستان قبیله گرا روان بوده و روان هستند. اصلآ هویت شما با این سخنانتان نزد ما تحت سوال قرار گرفته است که، مبادا، از تبار هویت گریزان قبیله پسند باشید؟ دم از ستم غیر از پشتونها زده اید ونمیدانمید که این غیر پشتونها کیها هستند؟ اگر منظورتان فارسیگویان باشد، خود بر ارزشهای تیموریان وبابریان  وغزنویان، بی حرمتی کرده اید واگر منظورتان شخص ویا کسانی بوده باشد که، چندان پایبند به فرهنگ وتاریخ گذشته نیستند، بیخبریتان را از خویش وانمود میکند وبه گفته ای اقای دوستم ، تاجیکان هیچگاه د شمن ملی ما نیستند واگر دشمنی با شخص وافراد اگر دارند. تورکان وتاجیکان در تاریخ تارو پود همدیگر بوده اند وشما چگونه میتوانید گلیم را بدون تار ویا پود ببافید واز فرشگرد آن آرامش حاصل نمایید؟

روی پاداش دادن ، معامله وتجارت کردن، کار خردمندی نیست ؛ کسی که با دانش باشد ، هرگز ضد خرد کاری نمیکند؛ روز امید آنروز است که ما به امید نیکوی خویش نزدیک شویم.

اگر به نظرشما اقای کرزی وابسته به بیگانه وباند قاچاق وتریاک نیست، دگر چه است که بیرون از این باشد؟ هرکس رابایست که از همنشینان واعضای فامیلش شناخت ؛ شما درایت وشخصیت اقای کرزی را برای ما معرفی کنید که تا هنوز ما عاجز از شناخت آن بوده ایم؟ چنانچه فردوسی بزرگ میگوید:

به آتش نهال دلت را مسوز

مکن تیره این تاج گیتی فروز

دوست گرامی ! چرا شما نهال هزاران انسان در والش را دارید میسوزانید وبا نیرنگ وفریب قبیلوی ، میخواهید سایر اقوام با شهامت را در تاریکی معامله بسود خویش نگهدارید؟ به امید اینکه تورکتباران وهزاره های غیور وتاجیکان خود شناخته واوغانهای از حلقه ای قبیله برآمده، با خردمندی خود تصمیم بگیرند وتحت فشار زور وزر هرگز قرار نگیرند ورای خویش را در صندوق بریزند که سازندگی در سرنوشت وحق تعیین سرنوشتشان داشته باشد. روشنفکران راستین این اقوام در جهت حق طلبی وتساوی حقوق ملی وحق تعیین سرنوشت مردم بدست خودشان بکوشند وبا همدیگر وحدت نمایند واز نا سزاگویی بپرهیزند. راه عدالت وبرابری است که ضامن پیروزی دموکراسی وحکومت مردم بر مردم می شود، رای برای کسان بدهید که حد اقل انتخاب والیها وشهرداریها وولسوالها را در اختیار مردم قرار میدهد ومردم را شریک قدرت میسازد،اقای کرزی از این خصلت بیرون است وآنهایکه دست بدست این مرد اقتدارگرا ودیکتاتور داده اند، از نظر وجدانهای بیدار قرار گفته ای اقای قویاش، ازدواج سیاسی وبه استهزا گرفتن مردم، چیزی دیگر نخواهد بود.  یا هو !

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا